loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب بچه ی آدم

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب بچه ی آدم نوشته ی کلاس گوتمن و دلفین پرت با ترجمه ی دینا کلباسی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

در این کتاب، داستان پسر بچه ای به نام لئونارد را می خوانیم که با طبیعت ارتباط خوبی برقرار نکرده و لذت بردن از آن را بلد نیست. از نظر او قدم زدن در جنگل، سبزی درختان و بقیه گیاهان، تماشای زیبایی های طبیعت و گذراندن اوقات در بیرون از خانه کار بیهوده ای است. او پیاده روی در خیابان ها را به همه این ها ترجیح می دهد؛ لئوناردو یک روزهمراه پدر و مادرش به گردش می رود و هنگامی که همراه آن ها از طریق جاده ی جنگلی به خانه برمی گردد، ناگهان متوجه می شود که پدر و مادرش کنارش نیستند و او گم شده است! وقتی برای پیدا کردن پدر و مادرش به اطراف نگاه می کند، گوسفندی را می بیند، و از آن جا که پسر با ادبی است، به او سلام میکند. در کمال ناباوری، گوسفند جواب سلامش را داده و از او می پرسد که چه نوع جانوری است؟ او جواب می دهد که بچه ی آدم است! گوسفند می پرسد: بچه ی آدم چه جور موجودی است و کار هایی که انجام می دهد، به چه دردی می خورد؟ اما لئوناردو جوابی برای این سوال پیدا نمی کند. کم کم سر و کله ی یک گاو و مرغ هم پیدا می شود و آن ها هم همین سوال را از او می پرسند. حیوانات وقتی می بینند که او جواب سوالشان را نمی داند، پیشنهاد می کنند که به اتفاق هم پیش گرگ بروند؛ شاید اوپاسخی برای جواب به این پرسش داشته باشد! اما آیا کار عاقلانه ای است که یک پسر بچه، پیش یک گرگ برود؟

 


برشی از متن کتاب


گوسفند ازم پرسید: "لئونارد یک جور پلنگ است؟" " نخی! اسمم لئونارد است. اصلا بگو ببینم اسم خودت چی است؟" "گوسفند." "آهان متوجه شدم." بعد گوسفند من را بو کرد و یک سوال خنده دار ازم پرسید: "تو به چه دردی میخوری؟" خب من به جواب های زیادی فکر کردم: "در باز کن، چرخ خیاطی، مخلوط کن، توپ فوتبال یا یک بالش" برگشتم سمت گوسفند و گفتم: "فکر کنم به هیچ دردی نمیخورم." گوسفند آنقدر بلند بلند خندید که سر و کله یک گاو هم پیدا شد. گاو پرسید: "این چی است؟" گوسفند جواب داد: "یک جور پلنگ که به هیچ دردی نمی خورد." "نخیرم! من بچه آدمم. حالا که این جوری شد من می روم دنبال بابا و مامانم. آن ها همه چیز را برایتان توضیح می‌دهند، چون شما خیلی اعصابم را خورد می کنید!" یکی از مشکل های طبیعت این است که ویژگی دیگری به اسم گم شدن دارد، چون که همه جاده های باریک و درخت ها و سنگ ها شبیه به جاده های باریک و درخت ها و سنگ ها هستند. من گم شده بود؛  درست مثل وقت هایی که آدم توی مغازه های بزرگ کم میشود؛ ولی آن جا هیچ واژه اطلاعاتی نبود که کسی دنبالم بیاید. برای همین من ماندم و یک گاو و یک گوسفند. کمی بعد هم یک مرغ از راه رسید. سه تایی چهار زانو روی زمین نشستند؛ البته چهار زانو نشستن برای گاو کمی سخت بود بعد بهم گفتند: "بهمان بگو لئوناردو چه جور چیزی است؟" "منظورتان بچه آدم است؟" "آره." این حرف خیلی ذهنم را مشغول کرد، مثل روز تولدم که سعی می کنم حدس بزنم چی توی بسته های کادو است. با خودم فکر کردم: "یک بچه، در باز کن نیست، سشوار نیست، پاکت چیپس هم نیست." بعد گفتنم: "یک بچه برای بابا و مامانش خوب است. یک کم شبیه باتری های ماشین کنترلی." گاو ازم پرسید: "یعنی تو یک باتری هستی؟" "اوه نه! نه دقیقاً!" مرغ گفت: "خب پس تو به هیچ دردی نمیخوری." آن لحظه خیلی دلم میخواست تبدیلش کنم به یک مرغ سوخاری و با سیب زمینی سرخ کرده بخورمش. اما زود حرف بابا یادم آمد که همیشه می‌گوید آدم وقتی عصبانی است باید به سکوت گوش بدهد تا همه چیز درست شود. ولی چیزی درست نشد. چون که گاو شروع کرد به پز دادن و گفت: "ببین، مثلا من شیر و پنیر مرغوب می دهم" و مرغ هم گفت: "من هم تخم های تازه می دهم." " من هم جلیقه های قشنگ پشمی درست می کنم!" و هر سه تایشان با هم گفتند: "ما سه تا به یک دردی می خوریم." " خب من هم برای مامانم با ماکارانی گردنبند درست می کنم و برای بابا هم ماچ می فرستم." مرغ گفت: "خب، آن قدر ها هم بد نیست."...      

(برنده ی جایزه) نویسنده: کلاس گوتمن تصویرگر: دلفین پرت مترجم: دینا کلباسی انتشارات: پرتقال



نظرات کاربران درباره کتاب بچه ی آدم


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بچه ی آدم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل