کتاب گنج وحشتناک ششمین جلد از مجموعهی تورفین وایکینگ مهربان نوشتهی دیوید مک فیل با ترجمهی عذرا جوزدانی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
تورفین و گنج وحشتناک جلد ششم از مجموعهی تورفین وایکینگ مهربان است. این بار هم مثل همیشه تورفین باید با استفاده از هوش و نبوغش دردسرهایی را که پیش آمده رفع کند. هرولدِ جمجمه خرد کن، رئیس دهکدهی ایندگار و افرادش با همکاری رئیس دهکدهی وِنِگار، مگِنس استخوان خرد کن و جنگجویانش، طبق یک نقشهی قدیمی گنج با ارزشی را پیدا کرده بودند و داشتند بر سر تقسیمش دعوا می کردند که تورفین از راه رسید و اعلام کرد که وقت خوردن شام است. اما هرولد و مگنس که به یکدیگر اعتماد نداشتند، نمی خواستند گنج را به حال خود رها کنند و با هم به بگو مگو پرداختند؛ تا این که قرار شد چند نفر از جنگجویان هرولد مراقب گنج باشند تا بقیه بتوانند برای خوردن شام بروند. البته آن ها با هم به توافق رسیدند که اگر گنج آسیبی ببیند یا گم شود، مگنس می تواند تمام دهکدهی ایندگار را تصاحب کند. هرولد که به هوش تورفین پسرش، اطمینان داشت او را مسئول حفاظت گنج کرد و اُلاف، پسر یکی از خدمه مامور همراهی او شد. تورفین و اُلاف باید تمام شب را بیدار مانده و از گنج مراقبت می کردند. اما متاسفانه هیچ کدام طاقت شب بیداری را نداشتند و خوابشان برد! وقتی صبح از خواب بیدار شدند، اثری از گنج نبود! حالا باید تورفین با استفاده از هوش خود گنج را پیدا کرده و دهکدهاش را نجات دهد.
مجمموعهی تورفین وایکینگ مهربان، قصهی قبیلهی وایکینگ های جزیرهی ایندگار را نقل می کند. تورفین، پسر رئیس قبیله، بر خلاف بقیهی وایکینگ ها بچهی باهوش و زیرکی است. مردم قبیله هربار توی دردسر جدیدی می افتند و تورفین با استفاده از هوش بالای خود، آن ها را نجات می دهد.
برشی از متن کتاب
تورفین برای دوستانشان دست تکان داد و با شادی فریاد کشید. کشتی همان نزدیکی لنگر انداخت. اولین کسی که جواب سلام تورفین را داد، هرِک پاگنده، رئیس جنگجو های کشتی بود. هرک مرد گندهای بود با چشم های عجیب، شاید به خاطر این که هر کدام یک طرف را نگاه میکردند. در تمام نروژ هیچ کسی بیشتر از او با کشتی تصادف نکرده بود. “تورفین، سلام!" هرک از طنابی آویزان شد که روی کشتی تاب میخورد، اما انگار یادش رفته بود سر طناب را به جایی ببندد، چون مثل یک کیسهی سیب زمینی افتاد روی زمین. نفر بعدی، گریم اخمالو، سکان دار کشتی بود. گریم صورت غمگینی داشت و همیشه بدبخت به نظر می رسید. حتی ریش هایش هم پژمرده و آویزان بود. "فکر نمیکنم تورفین حتی من رو یادش بیاد." صدای گریم یکنواخت بود. "البته من هم جای اون بودم، یادم نمیاومد." آشپز کشتی، گرترود گندههه بود، زنی با صورتی پر از زگیل و موهایی چرب و چیل که متخصص آشپزی با حشرات بود، به خصوص آشپزی با مگس هایی که مدام دورو بر سرش می چرخیدند. گرترود با قاشق زد به ظرف توی دستش و داد زد: "تورفین! برات یک کاسه سوپ سوسک و عدس آوردهم!" نفر بعدی، گِرات بُزخور بود، مرد خپل و قد کوتاهی که همیشه شکمش قاروقور می کرد. الان هم چشمش دنبال چهارپایان جزیره بود. “مممممم... اون بز ها خیلی خوشمزه به نظر میآن!" مرد موطلایی قد بلندی از کشتی اژدهای سبز پرید پایین و کنار تورفین ایستاد و نیش را تا بناگوش باز کرد. اسم این یکی، تورستِن کشتی غرق کُن بود، ملوان کشتی اژدهای سبز، تورستن لقب وایکینگی به درد بخوری نداشت تا اینکه معلوم شد تنها کشتیای که تا حالا غرق کرده، کشتی خودش بوده، چون بدبختانه حس جهت یابی خوبی نداشت. تورستن به تورفین گفت: "می دونستم اینجا پیدات می کنیم. اُسوالد گفت الان حتما جنوب جزیره هستی، ولی من می دونستم که شمال جزیرهای." تورفین جواب داد: "ولی دوست عزیزم، اینجا جنوب جزیرهست." تورستن همان طور که کلهاش را می خاراند گفت: "آهان" اسوالد هم توی کشتی بود. از آنجا گردن کشیده بود تا تورفین را ببیند و عصایش را تکان می داد و با صدای شیهه مانندش داد می زد: "فورا بپر بالا، جوون احمق!" تورستن داشت هرک را از توی ماسه ها بیرون می کشید که تورفین از طناب بالا رفت. ولدا هم پشت سرش تورفین به الاف گفت: "تو نمیآی، دوست قدیمی؟" الاف طوری دور تا دور جزیره را نگاه کرد، انگار دارد گزینه هایش را بررسی میکند، بعد آهی کشید و طناب را گرفت: "باورم نمیشه که دوباره با همچین بی عرضه هایی همسفر می شم." تورفین از روی نردهی کشتی پرید بالا و خدمهاش را در آغوش گرفت: "از همهی شما متشکرم. ولی چطوری تونستین از بقیه جدا بشین و بیاین دنبال ما؟" تورستن گفت: "رئیس هرات گفت برگردیم و بهت کمک کنیم. می خواست بقیه فکر کنن شما رو این جا گذاشتیم و رفتیم و بعدش وقتی وارد یک توده مه غلیظ شدیم، بهمون گفت برگردیم." هرک گفت: "رئیس فکر می کنه مگنِس گنج رو دزدیده و این هم یکی از اون حقههای قدیمی شه...
(تورفین وایکینگ مهربان 6) (به همراه کارت بازی) نویسنده: دیوید مک فیل مترجم: عذرا جوزدانی انتشارات: هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب تورفین وایکینگ مهربان و گنج وحشتناک - هوپا
دیدگاه کاربران