دربارهی کتاب لقمه نهایی فارسی دوازدهم مهروماه
ویژگی مثبت مشترکی که همهی کتابهای لقمه دارند، حمل آسان آن ها می باشد که این موضوع به دانشآموزان و به ویژه داوطلبان کنکور این امکان را می دهد تا در هر شرایطی از زمان خود استفادهی بهینه را ببرند. بررسیهای دقیق و موشکافانهی درسنامهی این کتاب و ساختار حرفهای آن، باعث ایجاد نظم فکری و قدرت تحلیل در ذهن دانشآموزان میشود.
درسنامهی هر قسمت شامل بخشهای ثابتی است:
1-واژههای ستاره دار
2-گزینشهای املایی
3-شرح درس
در قسمت واژههای ستاره دار، برای تمامی کلمات مهم درس، مترادف ها و اطلاعات لازم درج شده است. در این بخش تمام واژگان مهم مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ چه آنهایی که در انتهای کتاب درسی مطرح شدهاند و چه آنهایی که از دید مؤلف حائز اهمیت بودهاند.
در بخش گزینش های املایی، املای واژگانی بررسی شدهاند که شاید با روخوانی از متن متوجه ارزش املایی آنها نمیشویم امّا شاید این واژهها وقتی در مجموعهای از کلمات قرار گیرند، چالشبرانگیز شوند. مؤلف با مطرح کردن این واژهها در کنار واژهای مشابه، فرصت حک کردن شکل صحیح املایی این کلمات را به داوطلبان میدهد.
در بخش آخر، این کتاب به تشریح دروس پرداخته و اشعار را بیت به بیت و نثرها را خط به خط بررسی کرده است؛ به این صورت که ابتدا عبارت را تحتالفظی معنا کرده و سپس به بیان مفهوم آن میپردازد. بررسی مفهوم در بخش قرابتمعنایی، که اتفاقا بلافاصله بیان شده، کارساز خواهد بود. در بخش قرابت معنایی یک بیت آورده شده که دارای مفهوم مشترکی با عبارت مورد بررسی می باشد؛ این بیت عموماً، در سالهای قبل در امتحانات نهایی و کنکورهای آزمایشی از نمونه سوالات بوده است.
بخشی از کتاب لقمه نهایی فارسی دوازدهم مهروماه
آفتاب، چشمهایتان را میزد؛ برای همین، دستتان را بر چشمهای درشتتان که در نور آفتاب جمع شده بود، حمایل کرده بودید، دست دیگرتان را هم به هنگام صحبت کردن تکان میدادید. با یک سال و نیم پیش فرقی زیادی نکرده بودید. وقتی یقینم شد که خودتانید، نزدیک بود بیاختیار به سویتان خیز بردارم و فریاد بزنم: آقای موسوی! من موّحدیام، شاگرد شما، امّا این کار را نکردم؛ بر خودم مسلّط شدم و پشت ردیف آخر، گوشهای کز کردم. شما هم مرا دیدید. معلوم است که دیدید ولی اینکه همان دم شناخته باشیدم، مطمئن نیستم. یادم رفت برای چه کاری آمده بودم، آنقدر جذب دیدار شما شده بودم که فراموش کردم برای رساندن پیغام به گُردان شما آمدهام. مثل کلاس، گرم و پرشور حرف میزدید و مثل کلاس، طنز و شوخی از کلامتان نمیافتاد. از صحبتهایتان پیدا بود که حمله در کار است. وقتی حرفهایتان تمام شد و تکبیر و صلوات بچّهها فرونشست، به سمت من آمدید. فکر اینکه مرا شناخته باشید، دلم را گرم کرد. از جا کنده شدم و به سمت شما دویدم. قبل از اینکه بگویم: «آقای موسوی، من...».
شما مرا در آغوش گشودید و لبخند زدید و گفتید: «بهبه! سلام علیکم احمد جان موّحدی!» تعجّب کردم از اینکه اسم و فامیلیم را هنوز از یاد نبردهاید؛ همدیگر را سخت در آغوش فشردیم و بوسیدیم. مفهوم: جذب چهرهی دوست شدن سبب بیهوشی است.
قرابت معنایی: ما بیخبر شدیم که دیدیم حسن او چو او ز حال بیخبر ما خبر نداشت
آرایه: حس آمیزی(گرم حرف زدن) / کنایه(دل گرم کردن: قوت قلب بخشیدن) / تشبیه(احمدجان: احمد به جان تشبیه شده است) نکته دستوری: 1-خودتان : مضافالیه / 2-جذب دیدار شما : مضمض / 3- اسم و فامیلیم: «م» هم مضاف الیه فامیل است هم مضافالیه اسم. . . دست مرا گرفتید و از میان بچهها در آمدیم.
نظرات کاربران درباره کتاب لقمه نهایی فارسی دوازدهم مهروماه
دیدگاه کاربران