معرفی کتاب هوش هیجانی
کتاب هوش هیجانی به ما کمک می کند تا بتوانیم خود و دیگران را بهتر بشناسیم و ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنیم. نویسنده خواندن این کتاب به آن هایی پیشنهاد می کند که دنبال یافتن توانایی ها و ضعف هایشان هستند و می خواهند باورها، تعصب ها، ارزش ها و ترس هایشان را بشناسند تا تبدیل به انسانی بهتر، اجتماعی تر و در کنار آن، مدیری موفق تر شوند.
اما پیش از خواندن کتاب باید به خاطر داشته باشیم که ما نمی توانیم رفتارهای اشتباهمان را به حال خود رها کنیم و باید برای بهبود خودمان بها بدهیم و حواسمان باشد که بهبود زندگی خود کاری ساده نیست وگرنه دنیا پر می شد از انسان های موفق. اما همین که ما این کتاب را در دستانمان گرفته ایم خود نشان آن است که گامی برای بهتر کردن زندگی خود برداشته ایم، کافی است به اطلاعات نویسنده اعتماد کنیم و فرامینش را انجام دهیم.
برشی از متن کتاب هوش هیجانی
بسیاری از تلاش ها برای شناخت تغییرات با شکست مواجه شده، زیرا رهبران نخواسته یا نتوانسته اند واکنش های انسانی را پیشبینی کنند. بر عکس آنچه مردم خیال می کنند. بر عکس آنچه مردم خیال می کنند، آن ها از خود تغییرات هراسی ندارند؛ از زیان هایی که ممکن است این تغییرات برایشان پیش آورد، می ترسند. در ادامه، شایع ترین لطماتی را که ممکن است به این دلیل در سر کار پیش آید، نام برده ایم: برای بعضی ها، گسستن روابط سخت است.
مثلا هنگامی که کسی بازنشسته یا به واحد دیگری منتقل می شود، احساسی ناخوشایند به او دست می دهد. مردم نه تنها به کار و سازمانشان وابسته هستند، به همکارانشان نیز وابستگی دارند. وقتی رابطه ها را بررسی می کنید، احتمالا ذهنتان به افراد محدود می شود.
به هر حال انسان ها به چیزهای دیگری هم مثل باغ، حیوانات خانگی، و سرگرمی هایشان دل بسته اند. برای بعضی ها، نتیجه ای که از خلاقیتشان می گیرند نوعی سرگرمی است و آنان آثار خلاقانه شان را به اندازه ی فرزندشان دوست دارند؛ و هنگامی که این خلاقیت تهدید می شود، آن ها در برابر تغییرات مقاومت می کنند.
ویکتور، که بیش تر دوران خدمتش را در کتابخانه ی دانشگاه گذرانده و مجموعه کتاب های فراوانی برای آنجا گرد آورده بود، وقتی شنید قرار است آن کتابخانه با چند کتابخانه ی دگیر ادغام شود و در نتیجه تمام تلاش چندین سال خدمتش برای سر و سامان دادن به آنجا بر باد رود، بسیار عصبانی شد، زیرا احساس می کرد هیچکس این همه زحمت او را ندیده؛ و در نتیجه روحیه اش را باخت. تغییرات که شروع شد، او کارش را رها کرد بدون اینکه حتی حاضر شود تجربیات خود را در اختیار جانشین خود بگذارد.
(برای دستیابی به نتایج مثبت تر در جهانی سرشار از تنوع) نویسندگان: لی گاردنز وورتز - خورخه چر باسک - آنیتا رو مترجم: فرزام حبیبی اصفهانی انتشارت: درسا