محصولات مرتبط
دربارهی کتاب من پیش از تو اثر جوجو مویز
داستان این کتاب در مورد یک دختر معمولی به نام "لوییزا کلارک" میباشد که برای کمک به مخارج خانوادهاش در یک کافه محلی کار میکند. چندی بعد به دلیل بسته شدن کافه، لوییزا کارش را از دست میدهد و مجبور میشود برای پیدا کردن شغلی جدید به ادارهی کاریابی برود. شغلی که به او پیشنهاد میشود، نگهداری از یک مرد موفق و ثروتمند به نام "ویل ترینر" میباشد که دو سال قبل هنگامِ عبور از خیابان، در اثرِ تصادف با یک موتور سیکلت فلج شده است. ویل که قبل از تصادف جوانی پر شر و شور بوده، بعد از فلج شدن به قدری افسرده میشود که تصمیم میگیرد به زندگیاش پایان دهد؛ اما مادر ویل از او فرصتی شش ماهه میخواهد و از وی قول میگیرد که تا شش ماه به خودکشی فکر نکند. حالا لوییزا پرستاری است که در این شش ماه باید نظر ویل را نسبت به زندگی عوض کند.
این کتاب که اولین بار در سال 2012 در بریتانیا به چاپ رسید، یکی از پرفروشترین کتابهای عاشقانه در ایران میباشد که رکورددارِ تعداد چاپ در میان رمانهای خارجی است. نثر زیبا و روایت تاثیرگذار این اثر به قدری جذاب است که در سال 2016 با اقتباس از داستان آن فیلم سینمایی زیبایی ساخته شد و توجه بسیاری از اهالی سینما را به خود جلب کرد. "جوجو مویز" در این کتاب قصد دارد نشان دهد که هیچ گاه برای شروع دوباره دیر نیست و البته که گاهی آدمهایی که فکرش را نمیکنیم، میتوانند انگیزهای برای شروع دوبارهمان باشند.
بخشی از کتاب من پیش از تو؛ ترجمهی مریم مفتاحی
توی کابینت حمام ریشتراش و خمیر ریش پیدا کردم. پشت بستههای دستمال مرطوب و پنبه بهداشتی چپانده بودند، طوری که انگار مدتها استفاده نشده است. ویل را راضی کردم بیاید داخل حمام. لگن را پر از آب گرم کردم، پشت سری صندلی چرخدار را کمی کج کردم. بعد حوله داغی زیر چانه اش گذاشتم.
- این چیه؟ مغازه سلمانی باز کردی؟ این حوله برای چیه؟
اعتراف کردم:
- نمیدانم، این کاری است که توی فیلم ها دیدم. برای زن ها هم موقع زایمان حوله و آب گرم می برند.
نمی توانستم دهانش را ببینم، ولی دور چشمانش از شادی چین افتاده بود. دوست داشتم همیشه همین طور باشد، دلم می خواست همیشه شاد باشد. وراجی میکردم، لطیفه تعریف می کردم، تازگی ها ترانه هایی زمزمه می کردم تا دیگر آن قیافه نگران و معذب را به خودش نگیرد. خلاصه، هر کاری می کردم تا دوباره عبوس و غم زده نشود و بیشتر شاد و متبسم باشد.
آستین لباسم را بالا زدم و خمیر ریش را به صورتش کف مالی کردم. گفتم: حالا باید بگویم تا امروز فقط پاهایم را اینطور برای اصلاح کف مالی کرده بودم.
چشمانش را بست و به پشتی صندلی تکیه داد. من هم مشغول شدم و با ملایمت و احتیاط صورتش را با تیغ تراشیدهم.فقط صدای شلپ شلپ، وقتی ریش تراش را در کاسه آب می شستم، سکوت را می شکست. همین طور که در سکوت سرگرم کار بودم در بحر چهره ی ویل ترینر رفتتم؛ خطوطی که به گوشه های دهانش می رسید، چین هایی که نسبت به سنش عمیق بودند. موها را از گوشه صورتش کنار زدم. رد آشکار بخیه که احتمالا از تصادف بود، بیرون افتاد. سایه های ارغوانی که خبر از بی خوابی های شبانه می دادند، شیار بین ابروهایش که از درد خاموش می گفتند، بوی شیرین و گرمی از پوستش بر می خواست، تلفیقی از بوی خمیر ریش و عطر ملایم و گرانبها که از وجود خود ویل سرچشمه می گرفت. کم کم صورتش نمایان شد و من می دیدم که چقدر راحت می توانست زنی مثل آلیسیا را جذب خود کند.
آهسته و با احتیاط کار می کردم. وقتی می دیدم که چطور در آرامش است، جسارت بیشتری پیدا می کردم. به ذهنم رسید که فقط برای کارهای درمانی و پزشکی است که کسی بدنش را لمس می کند. با این فکر، انگشتانم را آرام و لطیف روی پوستش به حرکت در آوردم و کوشیدم حرکات دستم حتی الامکان متفاوت از تماس ماشینی دست های نیکن و دکتر باشد.
اصلاح صورت ویل کاری کاملاً شخصی بود. همینطور که مشغول کار بودم با خودم فکر کردم صندلی چرخدارش مانع است، معلولیتش مانع هرگونه تمایلات لذت جویانه در او می شود. اما نه، نمیتوانست این طور باشد. غیر ممکن بود که به کسی چنین نزدیک باشی، انقباض پوستش را زیر انگشتانت حس کنی، در هوایی که او نفس می کشد نفس بکشی، صورتش فقط چند سانتی متر از صورت تو فاصله داشته باشد اما پریشان نشوی. وقتی به آن طرف صورتش رسیدم کم کم احساس دستپاچگی کردم، گویی پا را از گلیم خود درازتر کرده بودم.
کتاب من پیش از تو اثر جوجو مویز با ترجمهی مریم مفتاحی توسط نشر آموت به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جوجو مویز
- مترجم: مریم مفتاحی
- انتشارات: آموت
مشخصات
- نویسنده جوجو مویز
- مترجم مریم مفتاحی
- انتشارات آموت
نظرات کاربران درباره کتاب من پیش از تو | جوجو مویز
دیدگاه کاربران