کتاب مردی به نام دیوید

درباره کتاب مردی به نام دیوید 

این کتاب ادامه ی دو اثر قبلیِ "دیوید پلزر" با نام های "کودکی به نام این" و "پسر سرگردان" می باشد که درواقع زندگیِ واقعی این نویسنده را به تصویر می کشد. کتاب "کودکی به نام این" به روزهای چهار تا دوزاده سالگی "دیوید" می پرداخت که مجبور بود با مادر الکلی اش کنار بیاید و آزار و اذیت های بی رحمانه اش را تحمل کند. "پسر سرگردان" روزهای دوازده تا هجده سالگی این پسرک را به تصویر می کشید که از خانه بیرون زده بود و در کوچه و خیابان ها سرگردان می چرخید. کتاب حاضر، روزهای بعد از هجده سالگی دیوید را روایت می کند.

روزهایی که او دیگر بزرگ شده و با وجودِ همه مشکلاتی که داشته هم چنان پابرجا مانده است. ویژگیِ بارز دیوید این است که هرگز دیگران را مسئول مشکلاتش ندانسته و حالا سعی دارد روی پای خودش بایستد و آن قدر موفق شود که همه ی دنیا او را تحسین کنند. دیوید، با شهامتی غیر قابل باور، از گذشته ی غم انگیز و دردآورش فاصله می گیرد و درست زمانی که سعی دارد همه ی خاطرات تلخ گذشته را فراموش کند، با پدرِ فرتوت و مادرِ ظالمش رو به رو می شود و این دیدار مجددِ ملالت بار، دیوید را به شدت تکان می دهد تا به فکر کمک کردن به دیگران بیفتد.

کمک به همه ی کسانی که هم چون خودش، با ناهنجاری های زندگی شان مبارزه می کنند. "مردی به نام دیوید" داستانی قابل تأمل دارد که می تواند به همه ی افراد نا امید، انگیزه ی فراوانی برای بهتر زندگی کردن بدهد.

برشی از متن کتاب مردی به نام دیوید 

حس کنجکاوی خارج از وصفی بر من مستولی شد، از کنار مادر رد شدم و دنبال کوین داخل اتاق غذاخوری شدم. دور میز راه رفتم تا این که چشمم به منظره برج های قرمز پل گلدن‌گیت افتاد. خاطرات دور دوران کودکی ذهنم را پر کرد. به حیاط پشتی خانه نگاه کردم، جایی که ساعت های بیشماری را روی دست هایم بر سنگ فرش ها نشستم - به عنوان تنبیهی غیرمنصفانه برای هر جرمی که مرتکب شده بودم.

لرزیدن در مه را در حالی که لباس کمی به تن داشتم، به یاد داشتم ولی از ترس اینکه گیر بیفتم حتی جرئت نداشتم دست هایم را آزاد کنم و آن ها را به هم بمالم. با احساس ضعف، رویم را از آن صحنه برگرداندم. اوقات خوب را به یاد آوردم، زمانی که ران، استن و من کودکستانی بودیم و در زمین شنی بازی می ‌کردیم و یک بعد از ظهر تابستان مادر نبض گرفتن را به ما یاد داد. گفت فقط در صورت لزوم. آن موقع به نظر می رسید مادر در مورد همه جنبه‌های رفاهی زندگی فرزندانش بسیار متعهد بود.

فهرست  کتاب مردی به نام دیوید 

• مقدمه ی مترجم
• یادداشت نویسنده
• درباره ی نویسنده
• پایان
• پرواز
• نامه ای از خانه
• خیال واهی
• از دست دادن
• گردهمایی مجدد
• مبارزه ی ابلهانه
• دگرگونی ها
• فرستاده ی بهشتی
• منبع
• موضوع شخصی
• وداع طولانی
• آخرین رقص
• بازگشایی
• همه ی چیزهای خوب
• مؤخره
• دیدگاه ها

نویسنده: دیوید پلزر مترجم: سرور قاسمی ناشر: چشمه