محصولات مرتبط
کتاب دویدن در میدان تاریک مین اثر مصطفی مستور
کتاب دویدن در میدان تاریک مین، یکی از پرفروش ترین کتاب های مصطفی مستور به شمار میرود. مصطفی مستور نمایشنامهای را در چهار پرده به تصویر کشیده که داستانی را در قالب نابرابری قدرت نشان بدهد. نمایشنامه در یک مکان نظامی رخ میدهد که چهار شخصیت دارد، دو تا از آنها سنی بین پنجاه و شصت و دو نفر دیگر جوان هستند.
آن که بزرگتر است در مقام ریاست از دو جوان دیگر باز جویی می کند. بازجویی حول محور رفتارهای پنهانی و شخصی افراد است که چه روزها و ساعت هایی به کجا رفته اند؟ رئیس می خواهد دلیل این رفت و آمد ها را بداند. در حین این بازجویی ها موضوع هایی در حیطه عشق، اختیار، نظم، دانایی، فشار آوردن به افراد و مباحث فلسفی پیش می آید که به طور نمادین اشاره به نابرابری های اجتماعی می کند.
رئیس که نماد قدرت و دانایی است، کنجکاو می شود که از دانسته های آن دو جوان سر در بیاورد. متن از زیر لایه ی طنز اجتماعی بر خوردار و بسیاری از قوانین اجتماعی را به سخره می گیرد. تقابل افراد پیر باجوان و ویژگی های مربوط به سن آن ها مثل: بی حوصله گی، فراموشی، کم سویی چشم ها، روش های قدیمیِ بررسی پرونده ها از مقوله هایی هستند که در این نمایش نامه پر رنگ شده تا فاصله دو نسل را نشان بدهد. در پرده چهارم زمان و مکان داستان تغییر می کند. آدم هایی از یک کره ی دیگر مؤدب، منظم و قانون مند با هم به ارتباط وگفتگو می پردازند.
بخشی از کتاب دویدن در میدان تاریک مین؛ نشر چشمه
پرده سوم
کوهی جلوی صحنه قدم می زند. امیر ماهان روی صندلی وسط نشسته است.
کوهی اسم؟
ماهان امیر ماهان، قربان.
کوهی سن؟
ماهان بیست و هفت سال و دو ماه، قربان.
کوهی مدت اقامت در این جا؟
ماهان سه سال و هفت ماه و دوازده روز، قربان.
کوهی { مکث} گزارش شده شما از شش ماه قبل به کتابخونه مراجعه نکرده ای. اون هم درست زمانی که بیشترین مراجعه رو نسبت به بقیه داشتی. مایلم بدونم علت این کارچی بوده.
ماهان خستگی، قربان.
کوهی خستگی؟! از چی؟
ماهان دقیقا نمی دونم، قربان.
کوهی اما باید بدونی. یعنی بهتره که بدونی. نه تنها بدونی، بلکه سعی کنی او ن رو برای ما توضیح بدی. ما سعی می کنیم مشکلات رو در نهایت بردباری و... و آرامش حل کنیم. هیچ موضوع حل نشده ای نباید باقی بمونه. شما گفتی به دلیل خستگی کتاب خوندن رو کنار گذاشتی. بسیار خوب. خستگی از چی؟ از کجا؟
ماهان خستگی ذهنی، قربان.
کوهی {می ایستد و لحظه ای به ماهان خیره می شود. ماهان زل زده است به میز} بیشتر توضیح بده.
ماهان گمونم می خواستم چیزی رو متوقف کنم، قربان.
کوهی {شروع می کند به قدم زدن} چی رو؟ چی رو می خواستی متوقف کنی؟
ماهان مایل نیستم در این خصوص ادامه بدم، قربان.
کوهی تمایل تو مطلقا برای من ارزشی نداره. من سوالی کردم و دلم می خواد جوابش رو همین حالا بشنوم. شنیدی؟همین حالا! پرسیدم با این کارت می خواستی چه چیزی رو متوقف کنی؟
ماهان قربان، این یه تصمیمی کاملا درونی بود. درونی، شخصی و البته بی اهمیت.
کوهی اهمیت اتفاقات این جا رو من تعیین می کنم. د راین باره به خصوص هیچ شکی ندارم که کل قضیه مطلقا بی ارزشه. با این حال دلیل این کار بی اهمیت رو مصرا می خوام بدونم. می خوام بدونم تو با این کارت می خواستی چی رو متوقف کنی؟
چراغ بالای میز لحظه ای خاموش می شود اما بعد به سرعت روشن می شود.
ماهان قربان، خواهش می کنم.
کوهی {می ایستد و فریاد می کشد} می خواستی چی رو متوقف کنی، لعنتی؟
ماهان قربان، دانستن رو. می خواستم جریان دانستن رو متوقف کنم.
کوهی { لبخند می زند} پس می خواستی دانستن را متوقف کنی؟
ماهان بله، قربان.
کوهی { باز شروع می کند به قدم زدن. این بار سریع تر} به چه منظوری؟ برای چی می خواستی این کار رو بکنی؟
ماهان قربان، توی یه کتاب خوندم. توی یه کتاب کوچیک. اونجا نوشته بود اگر دریچه های دانستن رو مسدود کنید، رستگار می شید. نوشته بود همه نکبتی که ما دچارش هستیم از توی همین دریچه ها می آد تو.
کوهی خوب ، تونستی؟ تونستی متوقفش کنی؟
ماهان تا حدی، قربان.
کوهی { به سمت میز می رود و مقابل ماهان می ایستد} پاشو! پاشو بایست! {ماهان می ایستد. صدای کوهی از این لحظه به بعد، بلند و بلند تر می شود. گفتگو ها به سرعت و بدون ذره ای مکث و چسبیده به هم اجرا می شود } خوب، دیگه توی اون کتاب چی نوشته بود؟ مزخرفات مربوط به این که اختیار تابع نظمه رو هم از توی همون کتاب به خورد یاقوت دادی؟
ماهان منظورتون...
کوهی موضوع دویدن در میدان مین رو؟
ماهان من باید ...
کوهی اون هم در تاریکی؟
ماهان قربان ...
کوهی در باره ی تماس چی؟
ماهان تماس؟!
کوهی روز هفتم سپتامبر، در دفترچه ی یادداشت های روزانه ات نوشتی«من باید سعی کنم.» منظورت از این جمله چی بوده؟
ماهان قربان، این نظر رو ...
کوهی دو روزبعد، یعنی نهم سپتامبر، نوشته ای «من مطلقا نمی توانم.»{ فریاد می کشد}تو چی رو نمی تونی، گوساله؟
ماهان خوب راستش ...
کوهی توی یادداشت مربوط به پانزدهم اکتبر فقط یک کلمه نوشتی. نوشتی«چرا ؟» چرا چی؟
ماهان قربان، منظورم این بود که ...
کوهی نوزدهم نوامبر، یادداشت این روز از همه مسخره تره. همه درک و شعور تو بی شعور از اون روز اینه، «
هیچ.»
خرید کتاب دویدن در میدان تاریک مین
کتاب دویدن در میدان تاریک مین اثر مصطفی مستور از نشر چشمه، به همراه سایر کتاب های نمایشنامه را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
پرده ی اول
پرده ی دوم
پرده ی سوم
پرده ی چهارم
- نمایشنامه در چهار پرده
- نویسنده: مصطفی مستور
- انتشارات: چشمه
مشخصات
- نویسنده مصطفی مستور
- نوع جلد جلد نرم
- قطع پالتویی
- نوبت چاپ 5
- تعداد صفحه 48
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب دویدن در میدان تاریک مین | مصطفی مستور
دیدگاه کاربران