loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب کیوتو | یاسوناری کاواباتا

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره کتاب کیوتو

این کتاب که توسط سنتی ترین نویسنده ژاپن نوشته شده است، دو قصه را همزمان با هم پیش می برد. داستان اول در مورد دختری جوان است که برای پیدا کردن هویت واقعی خودش، گذشته را جست و جو می کند و داستان دوم در مورد شهری به نام کیوتو می باشد که اولین گام های خود را برای تبدیل از یک شهر سنتی به یک شهر مدرن بر می دارد. کیوتو که نام کتاب نیز از آن گرفته شده، یکی از بزرگ ترین شهرهای ژاپن می باشد که در گذشته پایتخت این کشور بوده است.  یاسوناری کاواباتا این دو ماجرا را در صد قسمت با سوژه های مختلف  نوشته است، اما روایت او از این قسمت ها به گونه ای استادانه می باشد که نقاط شکست و پیوست هیچ یک از آن ها احساس نمی شود و در کنار هم یک داستان واحد را می سازند. علاوه بر این، نویسنده ی توانای این اثر، ریتم بسیار آرامی دارد و به گونه ای این ریتم را به خواننده القا می کند که در این دنیای مدرنیته که همه چیز به سرعت پیش می رود، مخاطب با این آهستگیِ ریتم کاواباتا خو می گیرد و بدون هیچ عجله ای همراه با او به شهری آرام و پر قدمت سفر می کند و به تماشای زیبایی های آن می نشیند. مهم ترین نکته ای که در این کتاب زیبا می توان دید، سعی نویسنده برای یافتن ارتباط بین انسان و طبیعت است. او در راستای برقراری این ارتباط از نشانه های مختلفی برای وصل طبیعت به شخصیت ها استفاده می کند و در کنار بیان این ارتباطات، شهر کیوتو و سنت های دیرینه اش را به تصویر می کشد. همچنین با اقتباس از این رمان زیبا، تاکنون دو فیلم سینمایی ساخته شده است که یکی از آن ها توانست نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی شود.

 

برشی از متن کتاب کیوتو


بنفشه های کوچک روی تنه درخت افرای پیر، گل داده بودند. چشم چیه کو به آنها افتاد. انگار تازه لطافت بهار را از اعماق دل حس کرد و گفت: «وای امسال هم دوباره گل دادن.» افرا در آن باغ کوچک بسیار بزرگ می نمود .جتی بزرگتر از دور کمر چیه کو به نظر می ‌رسید، اما این درخت پیر با پوست زبر پوشیده از خزه اش، چیزی نبود که آدم آن را با کمر یک دختر معصوم مقایسه کند. تنه درخت، نزدیکی های کمر چیه کو کمی به راست خم می ‌شد و نزدیکی های سرش، این خمیدگی بیشتر می‌شد. شاخه های درخت در بالای خمیدگی، بر فراز بام گسترده شده بودند. نک نازک شاخه ها رو به پایین بود. درست زیر خمیدگی بزرگ دو حفره بود که بنفشه ها درون شان روییده بودند. بنفشه‌ها هر بهار تقریباً چهار گل می دادند. از زمانی که به خاطر می ‌آورد، آن بنفشه ها آنجا بودند . بنفشه بالایی و پایینی حدود یک فوت از هم فاصله داشتند. چیه کو فکر کرد یعنی تا حالا  بنفشه بالایی و پایینی همدیگر را دیده اند؟ همدیگر را می شناسند؟ گفتن اینکه آن دو بنفشه هم دیگر را دیده اند یا می ‌شناسند چه معنایی می ‌تواند داشته باشد؟ بنفشه های درون این حفره های کوچک، هر بهار حداقل سه و حداکثر پنج گل می دادند. چیه کو از راهرو داخلی که پنجره ای رو به باغ داشت، به آن ها چشم دوخت، به پایین تنه ی اصلی درخت افرا خیره شد. نگاهش را بالا برد. گاهی از زندگی بنفشه ها در عجب بود و گاهی از تنهایی شان غمگین. توی همچین جایی به دنیا بیای و زندگی کنی... درخت هرچه کهن تر می شد باشکوه تر هم می شد و خزه های روی تنه اش، وقار و زیبایی اش را دو چندان می کردند. بنفشه های کوچک درون حفره ها در لابه لای آن همه خزه، جایی برای جلوه گری نداشتند. اگرچه مشتری های مغازه درخت را می ستودند، افراد خیلی کمی متوجه بنفشه های درون حفره ها می شدند. اما پروانه ها جای آنها را می دانستند. چیه کو چند پروانه ی سفید را در باغ دید که از کنار گل ها به پرواز درآمدند و برای اولین بار متوجه بنفشه‌ها شد. بال هایشان هنگام رقص در برابر افرا که فقط برگ های کوچک قرمزش جوانه زده بود رنگ سفید درخشانی داشتند و بنفشه ها، روی خزه های سبز و تازه تنه درخت افرا سایه کمرنگی انداخته بودند. یک روز ابری بود با هوای ملایم بهاری. چیه کو در راهرو نشست و تا رفتن پروانه ‌ها، بنفشه ها را تماشا کرد. دلش می خواست آهسته زمزمه کند «شماها امسال باز هم به خاطر من گل دادین.» یک چراغ سنگی قدیمی، پایین افرا و درست زیر بنفشه ها بود. یکبار پدر چیه کو گفته بود تصویری که روی پایه حکاکی شده، تصویر مسیح است. چیه کو پرسیده بود «مطمئنین که حضرت مریم نیست؟ مجسمه های بزرگ مریم مقدس در معبد کیتانو تنجین درست همین شکلی هستن.» پدرش با بی ‌تفاوتی گفته بود «میگن مسیحه. بچه که تو بغلش نیست.»

 

 

فهرست

 

 

  • مقدمه ی مترجم فارسی
  • مقدمه ی مترجم انگلیسی
  • گل های بهاری
  • صومعه و در مشبک
  • شهر کیمونو
  • سروهای کیتایاما
  • جشنواره ی جیون
  • رنگ پاییز
  • رنگ سبز درختان کاج
  • خواهران پاییز رنگارنگ
  • گل های زمستانی
  • پی نوشت ها

 


(پایتخت قدیم) (برنده ی جایزه ی نوبل ادبی 1968) نویسنده: یاسوناری کاواباتا مترجم: مهدیه عباس پور انتشارات: چشمه

 



درباره یاسوناری کاواباتا نویسنده کتاب کتاب کیوتو | یاسوناری کاواباتا


نظرات کاربران درباره کتاب کیوتو | یاسوناری کاواباتا


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کیوتو | یاسوناری کاواباتا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل