کتاب مستاجر - رولان توپور

کتاب مستاجر نوشته ی رولان توپور با ترجمه ی کورش سلیم زاده در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

داستان مستاجر بیان کننده این حقیقت است که انسان جزیی از دنیاست و با آن ارتباطی طبیعی دارد. حیات باطنی او اثرات شکل دهنده ای بر محیط اطرافش دارد و خودش نیز عمیقا تحت تاثیر محیط قرار دارد. "ترلوفسکی" شخصیت اول داستان، به ناچار در محیطی گرفتار می شود که مجبور به پذیرش آن است و هیچ راه فراری برای خود تصور نمی کند. داستان درباره مردی است بنام "ترلوفسکی" که خانه ای با قیمت مناسب برای اجاره کردن پیدا کرده است. هنگامی که برای بازدید به آن‌ خانه می ‌رود متوجه می شود مستاجر قبلی که دختری جوان بنام "استلا" بوده است خودکشی کرده و در بیمارستان بستری می باشد. وی بعد از مرگ "استلا" به آنجا نقل مکان می کند. اما بزودی متوجه اتفاقاتی عجیب و مرموز در آن خانه می شود و احساس می کند که رابطه ای بین خودکشی "استلا" و این اتفاقات مرموز وجود دارد. پس از آن او دچار کابوس می شود و قوه تشخیص حقیقت و رویا را از دست می دهد. این خانه نمادی از جهان است و "ترلکوفسکی" نمادی از انسانیت که انسان ها و محیط اطرافش در تلاشند تا هویت وی را بگیرند و او را به موجودی دیگر تبدیل کنند. مستاجر با درونمایه ای طنزگونه و سیاه، اجتماع سرکوب شده ای را به تصویر می کشد که انسان را به درجه ای از خودبیگانگی می رساند. در سال 1976 فیلمی براساس این داستان توسط "رومن پولانسکی" ساخته شد.

برشی از متن کتاب

"توالت کنار آشپزخانه بود. مقابل کاسه ی توالت زانو زد، آرنجش را روی لبه ی کاسه ی توالت گذاشت و پیشانیش را به دستش تکیه داد. سرش درست بالای سوراخ مدور کاسه ی توالت بود و می توانست صدای ممتد شرشر آب را بشنود. شکمش مثل دستکشی که از دست می روند از این رو به آن رو شد و بالا آورد. آن قدرها هم که تصورش را می کرد بد نبود. حتی یکجور احساس رهایی بخشی با خود داشت، مثل خودکشی. این تکه های ریز استفراغ که از دهانش بیرون ریخته بودند و او فکر می کرد تا حالا باید هضم و جذب شده باشند، ابدا او را منزجر نکردند.  ترلکوفسکی کاملا نسبت به آنها بی اعتنا بود و همین طور به خیلی چیزهای دیگر. استفراغ باعث شده بود که حتی نسبت به خود زندگی هم بی اعتنا باشد. مراقب بود تا حد ممکن کمتر سر و صدا کند. با اینکه موقعیت ناجوری داشت، احساس آرامش عجیبی به او دست داده بود. حالا حالش بهتر شده بود. به چیزی که پیشتر اتفاق افتاده بود فکر کرد و لرزش خفیفی تمام بدنش را فرا گرفت. ناگهان احساس کرد که نسبت به قبل کشش بیشتری نسبت به استلا پیدا کرده. احساسش آنقدر تند بود که چاره ای نداشت جز اینکه خودش را راحت کند. سیفون توالت را کشید، منتظر ماند تا محفظه سیفون دوباره از آب پر شود و برای دومین بار سیفون را کشید. دیگر کوچک ترین اثری از حالت تهوع در او باقی نمانده بود. به نظر می رسید بدنش از ذخایر کاملا تازه ای انرژی انباشته شده است. بعد بدون هیچ دلیل خاصی شلیک خنده را سر داد. به هیچ قیمتی حاضر نبود در این لحظه دوباره به رختخواب برگردد. اگر صبح اینجا از خواب بیدار می شد، مطمئنا باز هم احساس افسردگی می کرد. لباس هایش را پیدا کرد و  در سکوت پوشید. بعد به کنار تخت خواب رفت، پیشانی استلا را بوسید و از آن جا خارج شد."

نویسنده

رولان توپور نویسنده، کاریکاتوریست، نمایشنامه نویس و بازیگر معروف فرانسوی است که در سال 1938 به دنیا آمد. وی همانند پدرش به نقاشی علاقه داشت. تحصیلاتش را در دانشکده هنرهای تجسمی پاریس گذراند. در سال 1958 نخستین طرح او در مجله ای به چاپ رسید و بعد از مدتی به عنوان کاریکاتوریستی متفاوت و جسور شناخته شد. آثار وی شامل هزاران نوشته، شعر و کاریکاتور است که با ترکیبی از سورئالیسم و طنز سیاه بیانگر رویدادهای جامعه فرانسه است. وی در سال 1997 در 59 سالگی درگذشت. از آثار دیگر وی می توان به 1-سیر کردن شکم گرسنه، 2-سالگرد بوکو، 3-سه هنرمند از فرانسه، 4-دختر سوزنبان و 5-مارکی اشاره کرد

فهرست

فهرست مطالب: یادداشت مترجم بخش اول: مستاجر جدید آپارتمان مستاجر قبلی اسباب کشی همسایه ها اسرار سرقت بخش دوم: همسایه ها نبرد استلا شکایت تب مکاشفه بخش سوم: شورش ترلکوفسکی قدیمی محاصره گریز تصادف مقدمات تسخیر شده موخر

نویسنده: رولان توپور ترجمه: کورش سلیم زاده انتشارات: چشمه