معرفی کتاب این هیولا تو را دوست دارد
این کتاب که اولین رمان این نویسنده خلاق به حساب میآید، سبکی رئالیستی را دنبال میکند. داستان کتاب در مورد زنی است که به تنهایی زندگی میکند و در این تنهاییها با مرور اتفاقات زندگی روزمرهاش سعی دارد دریچهای از امید را به روی زندگیاش باز کند. این شخصیت زنی مطرود است که میخواهد از تنهایی فرار کند و سعی دارد سرنوشتاش را تغییر دهد.
برشی از متن کتاب
نزدیک بود از روی یکی از بلوکها سر بخورد که خم شد، دستها را چسباند به یک بلوک دیگر و تمام وزنش را گذاشت روی آن. انگار کسی از پشت هلش داده بود. آن دورها نورهایی از خیابان اصلی پیدا بود و تکوتوک صدای اتومبیلی که از انتهای بلوار رد میشد. تلاش کرد توی تاریکی پاها را جایی بگذارد که دوباره سر نخورد. بلوکها یک جاهایی خیس بودند و کاملا لیز. بالاخره توانست بنشیند و پاها را دراز کند روی یکی از بلوکهای جلویی. خیره شد به سیاهیها، لحظهای ساکت میماندند و لحظه ای انگار بخواهند چیزی بگویند، میغریدند و با صدا میآمدند سمت روجا. خودش را جمع میکرد هر بار. انگار بخواهد خودش را بغل کند. انگار هر لحظه ممکن بود سیاهیها ببرندش. نگاه کرد به دورترها که خطی از چراغها تا دل سیاهی پیش رفته بود.
(هنوز درست و حسابی با مرد حرف نزده بود ،..) نویسنده: لیلی مجیدی ناشر: چرخ
نظرات کاربران درباره کتاب این هیولا تو را دوست دارد
دیدگاه کاربران