درباره کتاب مقدمه علم حقوق
واژه حقوق در معانی گوناگونی به کار رفته است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- حقوق به مجموعه قواعد و مقررات الزام آوری اطلاق میشود که بر روابط افراد از این حیث که در اجتماع زندگی می کنند، حکومت میکند و اجرای آن از طرف دولت تضمین شده است. حقوق در این مفهوم همیشه به صیغه جمع استعمال می شود و مترادف با «قوانین اجتماعی» است. 2- در معنای دیگر حقوق که جمع حق است سلطه و اختیاری است که فرد نسبت به چیزی دارد و سایر افراد جامعه می بایست آن را محترم بشمارند و به آن تعدی یا تجاوز ننمایند.
مانند حق مالکیت، حق آزادی و... 3- گاهی واژه ی «حقوق» در معنای «علم حقوق» به کار میرود. مقصود از «علم حقوق» دانشی است که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول آن میپردازد. 4- حقوق گاهی به معنای دستمزد ماهانه و مانند آن که کارمندان دولت یا کلیه ی مستخدمین مؤسسات و شرکت های دولتی و غیر دولتی دریافت می نمایند، نیز به کار میرود. 5- حقوق گاهی به معنای پولی که دولت برای ثبت اسناد رسمی و مانند آن دریافت میکند به کار میرود و به آن «حقوق دیوانی» هم می گویند؛ مانند حق تمبر، عوارض و حقوق گمرکی. 6- حقوق گاهی به معنای تکالیف و وظایف معنوی و اخلاقی به کار می رود؛ مانند حقوق پدر و مادر، حقوق همسایگی و ... .
برشی از متن کتاب مقدمه علم حقوق
بخش اول: حقوق نوعی فصل اول - مبنا و هدف حقوق در مبنا و هدف قواعد حقوق اختلاف نظر بسیار است. این اختلاف نظرها عمدتاً ناشی از تنوع عقاید، مذاهب، گرایش های فلسفی، شرایط سیاسی و اقلیمی جوامع و ... است. با وجود این ریشه همه ی اختلافات را بایستی در دو نکته جستجو کرد. 1- از گذشته های دور همواره عده ای حاکم زورگو به ناحق و با قدرت نامحدود بر مردم حکومت کردهاند و خواستههای خود را بدون توجیه عقلانی بر مردم تحمیل کردهاند.
اندیشمندان زجر کشیده در پی آن بوده اند تا از شدت این خودکامگی ها بکاهند. اعتقاد به وجود حقوق فطری از جمله ی این تدابیر بود. عده ای با طرح این فکر که: «قواعدی برتر از اراده ی حاکم نیز وجود دارد و حقوق باید از آن قواعد عالی و طبیعی پیروی کند» تلاش نمودند، مانعی سر راه حاکمان متجاوز قرار دهند. در مقابل این نظر، حاکمان هم معتقد بودند، مبنای اصلی حقوق اقتدار دولت است. و حاکم نماینده ی خداوند و مأمور اجرای فرمان اوست.
2- زندگی انسان دو بعد فردی و اجتماعی دارد. از لحاظ فردی انسان موجودیست مستقل و با خواسته ها و نیازمندی های خاص خود. اما همین فرد مستقل سرنوشت او آنچنان با دیگر همنوعان خود آمیخته است که گویی وجودش لاینفک از اجتماع است. مهم ترین مسئله درباره ی هدف حقوق این است که چگونه باید ضرورت های این دو زندگی را با هم جمع کرد و به عبارتی غایت اصلی حقوق حمایت از جنبه فردی زندگی انسان است یا جنبه ی اجتماعی آن؟ با عنایت به دو نکته فوق به تفکیک در ذیل دو مبحث به مبنا و هدف حقوق خواهیم پرداخت.
فهرست
- بخش اول - حقوق نوعی
مبحث اول - مبنای حقوق مبحث دوم - هدف قواعد حقوق فصل دوم - شناخت قاعده حقوقی مبحث اول - اوصاف و تعریف قاعده حقوقی مبحث دوم - رابطه حقوق با عدالت و سایر قواعد اجتماعی فصل سوم - دانش حقوق و شاخه های آن مبحث اول - ماهیت علم حقوق و ارتباط آن با سایر علوم مبحث دوم - شاخه های علم حقوق فصل چهارم - منابع حقوق مبحث اول - قانون مبحث دوم - اقسام مقررات مصوب دولت مبحث سوم - صلاحیت مراجع غیر دولتی در وضع آیین نامه، بخشنامه و دستورالعمل مبحث چهارم - مکانیسم نظارت بر آیین نامه ها و تصویب نامه ها مبحث پنجم - عرف مبحث ششم - رویه قضایی مبحث هفتم - دکترین (نظریه حقوقدانان) فصل پنجم - قلمرو اجرای قواعد حقوق در مکان و زمان مبحث اول – قلمرو حقوق در مکان مبحث دوم – قلمرو حقوق در زمان
- بخش دوم - حقوق فردی
فصل اول - اقسام حق مبحث اول – اقسام حق مبحث دوم – تقسیم حق به اعتبار موضوع، قیود و عوارض آن فصل دوم - منابع حقوق فردی مبحث اول – اعمال حقوقی مبحث دوم – وقایع حقوقی مبحث سوم - جرائم فصل سوم - تملک و انتقال و زوال حق مبحث اول – تملک حق مبحث دوم – انتقال حق مبحث سوم – زوال حق فصل چهارم - اجرای حق مبحث اول – اقامه ی دعوی مبحث دوم – اثبات حق
مؤلف: دکتر علی عباس حیاتی انتشارات: میزان
نظرات کاربران درباره کتاب مقدمه علم حقوق | حیاتی
دیدگاه کاربران