دربارهی کتاب قطره محال اندیش 1 محمود دولت آبادی
کتاب قطره محال اندیش دارای دو جلد است که شامل مقالهها، نقدها، نظرات "محمود دولت آبادی" دربارهی تئاتر و سینما، گفت و شنودها و سخنرانیهای او است و از اواسط دههی پنجاه تا اواسط دههی هشتاد را دربر میگیرد. یکی از ویژگیهای عمدهی کتاب قطره محال اندیش، علاوه بر آشنایی با طرز فکر این نویسندهی بزرگ معاصر دربارهی مسائل گوناگون، مشاهدهی خط سیر این متفکر از دههی پنجاه تا هشتاد است که درکی عمیق از شیوهی نگاه او در خواننده ایجاد میکند.
از جمله تاثیرگذارترین بخش های کتاب زمانی است که در همان ابتدا محمود دولت آبادی از دیدار کوتاه و مختصر خود با صمد بهرنگی می گوید و افسوس این بزرگمرد از عدم معاشرت بیشتر با صمد و البته تقدیر از وی، در دورانی که هم و غم همه ادبیات بزرگسالان و نثر ثقیل بوده است، او (صمد) به مهم ترین عنصر پیشرفت جامعه یعنی کودکان تمرکز کرده است. اگر کودکان جامعه، آگاه جامعه پذیر شوند، مسلما جامعه ای آگاه نیز ساخته خواهد شد و افسوس که امثال صمد زیاد نیستند.
در بخشی دیگر از کتاب نیز او به نقد انتشار آثار بسیار و مبتذل پرداخته است که هر روز بیشتر و بیشتر می شوند. آثاری که تنها دروغ پردازی می کنند و نه به دنبال ادب یا آگاهی بخشی، بلکه دنبال کسب سود و منفعت مادی هستند و تنها لکه ی ننگی هستند بر ادبیات کشور. او همچنین به نقد سرقت ادبی در رسانه ها نیز پرداخته است.
بخشی از کتاب قطره محال اندیش (جلد اول)
تذکره
دیدار خاموش با بهرنگ
من او را دوبار دیده بود و به یاد دارم. یک بار در یک کتابفروشی بود و کتابفروش گفت: آقای بهرنگ
من بی آنکه به نام او گوش بدهم، سر تکان دادم. خوب نگاهش کردم. سبیل هایش، موهای کتاه و ساده اش، شانه های کمی خمیده و حجبی که در تمام وجود او ملاحظه می شد... یک لحظه، سکوت کتابفروشی را پر کرد و من نمی دانستم چه باید بگویم. چون، پیش از آن، هرگز نام بهرنگ نشنیده و او را ندیده بودم. از هم جدا شدیم. به نظر من، بعد از تماشای پشت جلد چند کتاب. خداحافظی کردم و -دریغا- که رفتم.
اما چهره ی او در یاد من مانده بود تا این که یک بار دیگر، دو تایی کنار نرده های یک پارکینگ - از آن ها که پاپتی های بهرنگ در پیاده روهایش شیر یا خط بازی می کنند - با هم سر در سر شدیم و هر دو بلاتکلیف و نمی دانم چرا خجالتی، یک لحظه ی کوتاه فقط به فاصله ی یک نگاه، مقابل هم ماندیم و بعد فهمیدم که فقط یک سلام خاموش، بین ما رد و بدل شده بوده است! او که رفت، من برگشتم و از پشت سر نگاهش کردم، با شانه های کمی خمیده و سر فروافتاده، داشت دور می شد و به چپ می رفت و من رفتن او را می نگریستم. رفت و دیگر ندیدمش. جای پایش، هنوز، لابد هست.
او، دریغا که دیگر نیست. صمد نجیب مرد. امید آن که نجابت نمیرد!
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند
اما این آرزوی من و توست. میخانه از آن رو بسته می شود، که تزویر در بگشاید! مزوران، دیدیم که چه زود در تزویر و ریا گشودند و کرکره ی دکان هایی به نام «ادبیات کودکان» را بالا زدند! گویا صمد بهرنگی به یاد این انبوه درماندگان آورده بود که: کودکان هم هستند.
کتاب قطره محال اندیش (جلد اول) به قلم محمود دولت آبادی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب قطره محال اندیش 1
مقاله ها
تذکره (دیدار خاموش با بهرنگ)
آخر بازی
پشت نقاب
عشق، عاشقانه را؛ جام جم، شما را
آزادی ایدئولوژی مشترک همه ی نویسندگان جهان است
در احوال رمان
نقدها- کتاب
سیری در اندیشه های برشت
سودای مرد پیر
قصه ی هستی
ضد خاطرات، اثری متفاوت
تئاتر
با خشم یاد آر
غریبه در نارستان
کله گردها، کله تیزها
سینما
باباسبحان در خاک
گفت و شنودها
حرف هایی پیرامون قصه
نیمه های اول راه
تئاتر در محاق
سندیکا و ما
فصل ادبیات آسیا
سخنرانی ها
موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی
ایران و خطر تعصبات فرقه ای
کشف ضرورت وحدت در تجربه و عمل
نگاهی به سی و پنج سال تئاتر مبارز
یاد هنرمند، پرویز فنی زاده
طرب و تحول
نقش سیمای او
انسان سوم
مثلث نحس
رنج ما، فریضه ی ما
در آستانه ی فصلی سرد
نویسنده
دربارهی محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی در مرداد 1319 در سبزوار به دنیا آمد. وی علاوه بر نویسندگی، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس نیز هست. او از جمله نویسندگان ایرانی است که آثارش به چندین زبان دنیا ترجمه شده اند و توانسته است جوایز بزرگ جهانی را از آن خود کند. از جمله آثار او کلیدر، جای خالی سلوچ و ققنوس هستند.
- گفت و گزار سپنج
- نویسنده: محمود دولت آبادی
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب قطره محال اندیش 1 | محمود دولت آبادی
دیدگاه کاربران