loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یاکوب پشت در آبی - آفرینگان

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب یاکوب پشت در آبی نوشته ی پتر هرتلینگ و ترجمه ی گیتا رسولی با تصویرگری پتر کنور توسط نشر آفرینگان به چاپ رسیده است.

یاکوب پسر نوجوانی است که به تازگی پدر خود را بر اثر یک بیماری از دست داده و با مادرش در آپارتمانی اجاره ای زندگی می کند. او قبلا در مدرسه شاگرد خوب و درسخوانی بود، اما بعد از مرگ پدر، تبدیل به پسری گوشه گیر و بی دقت می شود و از آنجا که همه با نوعی حس ترحم و مهربانی تصنعی با او رفتار می کنند، کم کم ارتباطش را با دوستان و هم کلاسی هایش قطع می کند. مادر برای عوض کردن حال و هوای یاکوب، رنگ درِ خانه را عوض می کند و او را به کلاس سفالگری می فرستد. از آنجا که رنگ در تمام خانه های ساختمان یکسان است، همسایه ها از تغییر به وجود آمده احساس نارضایتی کرده و به صاحبخانه شکایت می کنند؛ به نظر آنها خانم میا، مادر یاکوب با عوض کردن در آپارتمان، نظم ساختمان را به هم زده است! مادر پس از تذکر صاحبخانه به او قول می دهد که تا ماه آینده در را به رنگ قبلی اش برگرداند.  در همین احوال یاکوب با گِل مجسمه ای کوچک به نام بند انگشتی می سازد، در افکارش به مجسمه جان می بخشد و شروع به حرف زدن با او می کند؛ با جان گرفتن بندانگشتی در ذهن یاکوب، او هر روز گوشه گیرتر از روز قبل شده و شروع به کارهای آزار دهنده ای می کند که از دوست سفالی جدیدش الهام می گیرد و برای اطرافیان و به خصوص مادرش دردسرهای زیادی را درست می کند.

 

 

فهرست


درِ خیر و شر بندانگشتی نامه ی بندانگشتی ورود دو آقا یاکوب در آینه خانم هِنز پشت  در آبی خانم هنز یاکوب را سوال پبچ می کند همه به دنبال یاکوب می گردند مغز یاکوب معاینه می شود یک نیمچه دوست همقدم با میک تهدید فرار شاید شروعی دیگر

 

 

برشی از متن کتاب


دکتر گلومبیگ از هر فرصتی برای دعوا کردن استفاده می کرد: از سر و صدای بچه‌های حیاط همسایه؛ از این که ماشین کوچک میا هر روز صبح موقع استارت زدن سر و صدا می کند و از این عادت غیر قابل تحمل یاکوب که توی ساختمان میا را بلند صدا می زند - کاری که یاکوب واقعاً انجام می داد. میا مطمئن بود که الم شنگه سر در آبی هم زیر سر دکتر گلومبیک است. او به کانیسکه خبرچینی کرده بود. یاکوب هنوز غرق در افکارش جلو در آپارتمان فلوکمان ایستاده است. او دستش را در جیبش می کند و بندانگشتی را بین انگشت هایش می چرخاند. بندانگشتی آهسته به یاکوب می گوید: "ما امروز فقط دو ساعت درس داریم و از مدرسه جیم می شویم. اصلاً کسی نمی فهمد. بعد، توی صندوق پستی همه ی همسایه ها نامه می‌اندازیم. حروف الفبا را از توی روزنامه می بُریم و کنار هم می چسبانیم. دیگر کسی نمی تواند بفهمد آن نامه از طرف چه کسی است."اول این کار به نظر یاکوب درست نمی آید.‌"میا مخالف نامه های بدون امضاست. او یک بار گفت که نویسنده های چنین نامه هایی آدم های حقیری هستند، احتمالاً آن ها افراد حسود و بزدلی اند." بندانگشتی می گکید: "آن اصلاً موضوع دیگری است." یاکوب می گوید: "ما واقعیت را می نویسیم. مگر نه؟" یاکوب هنوز که هنوز است از انجام این کار مطمئن نیست، ولی در راه برگشت به خانه است. او گاهی بندانگشتی را به ماه می فرستاد. گاهی دلش می خواست از شر بندانگشتی خلاص شود. گاهی دلش می خواست بدون او باشد. ولی به این سادگی ها نمی توانست از شر او خلاص شود. او وقتی فکر و خیال می کرد، بندانگشتی هم با او به فکر فرو می رفت. یاکوب عادت کرده بود دو صدایی فکر و خیال کند. آن ها شروع می کنند. یک عالم وقت لازم دارند. در روزنامه ها و مجله ها پیدا کردن کلمات و حروف مناسب کار ساده ای نیست. انگشت هایشان، روزنامه و میز آشپزخانه چسبی می شود. حروف هم چسبی می شوند و در جای درست نمی چسبند. حتی لباس های بندانگشتی هم چسبی می سود. در این بین، یاکوب فراموش می کند غذا را گرم کند. ولی آن ها موفق می شوند قبل از برگشتن میا به خانه ، "نامه ها" ی چسبناک را پخش کنند. ان ها تند و بی صدا پله ها را پشت سر می گذارند یواشکی گوش می ایستند و مواظبند کسی متوجهشان نشود. جلو در آپارتمان فلوکمان، یاکوب به سختی جلو خنده اش را می گیرد. روی کاغذی که با احتیاط داخل صندوق پستی می اندازد نوشته است: فلوکمان کثافت، بدون سیفون کارت را بکن. در حین نوشتن نامه به گلومبیک، آن ها بایستی مدام تخیلشان را مهار می کردند. افکار بد یکی بعد از دیگری به ذهن بندانگشتی می رسید. اما یاکوب جرئت نمی کرد. "نمی شود، بندانگشتی! ولی یک چیزی یادم هست. میا صحبت از خبرچینی می کرد. .گلومبیک خبرچین است. ما روی نامه می چسبانیم: گلومبیک بد جنس، تو خبر چینی!!!" سه تا علامت تعجب با سه اندازه ی مختلف هم دنبال آن می گشتند...    

نویسنده : پتر هرتلینگ مترجم: گیتا رسولی تصویرگر: پتر کنور انتشارات: آفرینگان

 


پتر هرتلینگ


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یاکوب پشت در آبی - آفرینگان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل