کتاب هری پاتر و جام آتش | کتابسرای تندیس (جلد اول)
۱۹۰,۰۰۰ تومان
- نویسنده: جی. کی. رولینگ
- مترجم: ویدا اسلامیه
- انتشارات: کتابسرای تندیس
توضیحات
دربارهی کتاب هری پاتر و جام آتش 1 انتشارات کتابسرای تندیس
هری پاتر که تاکنون آموزشهای بسیاری در مدرسهی هاکوارتز دیده برای شرکت در بزرگترین مسابقات سحر و جادو آماده میشود. قرار است به زودی بین سه مدرسهی جادوگری، مسابقات مهمی برای انتخاب برترین جادوگر انتخاب شود. از مدرسه هاکوارتز “سدریک ویگوری و هری پاتر”، از مدرسهی دورمسترانگ “ویکتور گرام” و “فلوردلاکو” از مدرسهی بوباتون به عنوان نفرات شرکتکننده در این مسابقه انتخاب شدهاند.
از طرفی این مسابقات باعث بازگشت مجدد لرد ولدمورت قدرتمندترین جادوگر تبهکار شده است. ولدمورت در تلاش میباشد تا خود را به محل برگزاری مسابقات برساند؛ تا شاید بتواند با از بین بردن هری، نیروی از دست رفتهی خود را بازیاید. ولدمورت سالها پیش، پدر و مادر هری را به قتل رسانده و هنگامی که چوپ جادوگریش را به سمت هری کوچولو میگیرد تا او را هم از بین ببرد، ناگهان اتفاق عجیبی میافتد؛ نه تنها هری از بین نمیرود، بلکه ولد مورت قدرتش را از دست داده و به موجودی ضعیف و ناتوان تبدیل میشود.
او که سالهاست به دنبال فرصتی مناسب برای گرفتن انتقام از هری است و حالا این فرصت را غنیمت شمرده و عازم محل برگزاری مسابقات میشود. در این مسابقات اتفاقات مهمی رخ میدهد که منجر به مرگ سدریک نیز میشود. آیا ولدمورت میتواند هری را از پای درآورد و قدرت خود را بازگرداند؟ هری پاتر با وجود از دست دادن دوستش میتواند برندهی مسابقات باشد؟ …
هری پاتر پسر چهارده سالهایست که از یازده سالگی متوجه وجود نیروی جادویی در خودش میشود. هری، پدر و مادرش را از دست داده و به همراه تنها خویشاوندانش، خانوادهی دروسلی زندگی میکند. آنها به سحر و جادو اعتقادی ندارند و متوجه اهمیت نیروی درونی هری نمیشوند. هری پاتر زندگی سختی را در خانهی دروسلیها میگذراند. او برای نجات از این زندگی و همچنین فراگیری آموزشهای لازم برای کنترل نیروی درونیش به مدرسه آموزش علوم و فنون جادوگری هاکوارتز میرود.
بخشی از کتاب هری پاتر و جام آتش 1 انتشارات کتابسرای تندیس
دروازهی قلعه در میان دو مجسمهی گرار نر بالدار قرار داشت. کالسکهها از دروازه گذشتند و در آن تندباد سهمگین با تکانهای خطرناکی به سمت قلعه پیش رفتند. هری کنار پنجره لمیده بود و در ورای هوای بارانی و مهآلود سوسوی پنجرههای بیشمار قلعه را میدید که اندک اندک نزدیکتر میشدند. وقتی کالسکهی آنها در مقابل درهای بزرگ چوب بلوط در پایین پلکان سنگی قلعه متوقف شد برق پهنهی آسمان را روشن کرد.
کسانی که سوار کالسکهی جلویی بودند، شتابان از پلکان سنگی بالا میرفتند و وارد قلعه میشدند. هری، رون، هرمیون و نویل نیز از کالسکه پایین پریدند و با سرعت از پلکان سنگی بالا رفتند و تنها زمانی سرشان را بالا گرفتند که وارد سرسرای ورودی قلعه شده بودند. مشعلهای نورانی که سرسرای ورودی را روشن کرده بودند بر عظمت پلکان مرمری شکوهمند آن میافزودند.
رون سرش را به شدت تکان داد و قطرههای آب از موهایش به اطراف پاشید. او گفت: اگه بارون همینطور بباره آب دریاچه بالا میاد. من که مثل موش آب کشیده … ای!
یک بادکنک قرمز پر از آب از سقف روی سر رون افتاد و ترکید. رون که از سر و رویش آب میچکید یک پهلو یک پهلو به سمت هری رفت. بلافاصله بمب آبی دیگری از کنار گوش هرمیون گذشت و درست جلوی پای هری ترکید و باعث شد آب یخ به داخل کفش ورزشیاش برود و جورابهایش را خیس کند. همهی کسانی که در اطراف آنها بودند جیغ زدند و همدیگر را هل دادند بلکه بتوانند از تیرس بمبها دور شوند.
هری سرش را بلند کرد و در ارتفاع شش متری، بدعنق، روح مزاحم را دید. او مرد کوچک اندامی بود که کلاه زنگولهدار و پاپیون نارنجی داشت و در آن لحظه صورت پهن و خبیثش کج و معوج به نظر میرسید زیرا حواسش را روی هدفگیری بمبهای آبی متمرکز کرده بود. ناگهان صدای فریادی را شنید که گفت: بدعنق! بدعنق، فورا بیا پایین! زود باش!
پرفسور مک گونگال، معاون مدرسه و رئیس گروه گریفندور، مثل برق از سرسرای بزرگ بیرون آمد. پایش روی زمین خیس سرسرای وروردی لغزید و برای این که نیفتد گردن هرمیون را گرفت و خود را سرپا نگه داشت و گفت: آخ، منو ببخشید دوشیزه گرنجر …
هرمیون که نفسش بند آمده بود گردنش را مالید و گفت: خواهش میکنم پرفسور!
پرفسور مک گونگال کلاهش را مرتب کرد و از پشت عینکش که قاب مربعی داشت، چشم غرهای به بدعنق رفت و با بدخلقی گفت: بدعنق زود باش بیا پایین!
بدعنق کرکر خندید و یک بمب دیگر را به طرف چند دانشآموز سال پنجمی پرتاب کرد. آنها نیز فریاد کشیدند و به سرسرای بزرگ پناه بردند. بدعنق گفت: من کاری نکردم! اینا از اول خیس بودند! ای آبدزدکای کوچولو!
بدعنق شیشکی در کرد و یک بمب آبی را به سمت دانشآموزان سال دومی نشانه گرفت که تازه از راه رسیده بودند. پرفسور مک گونگال فریاد زد: بدعنق بهت هشدار میدم، اگه یه بار دیگه تکرار کنی مدیر مدرسه رو صدا میکنم …
کتاب هری پاتر و جام آتش نوشته ى جی کی رولینگ و ترجمهی ویدا اسلامیه توسط انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.
ویژگیها
توضیحات تکمیلی
وزن | 500 گرم |
---|---|
ابعاد | 215 × 145 میلیمتر |
نویسنده | جی. کی. رولینگ |
مترجم | ویدا اسلامیه |
انتشارات | کتابسرای تندیس |
نوبت چاپ | 34 |
سال انتشار | 1399 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | جلد نرم |
تعداد صفحات | 410 |
نظرات
هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است