loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چگونه پروانه شدم | اروین یالوم

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب چگونه پروانه شدم اثر اروین یالوم

کتاب چگونه پروانه شدم اثر اروین یالوم با ترجمه‌ی مینا فتحی توسط انتشارات لیوسا به چاپ رسیده است. اروین یالوم، در طول محتوای کتاب چگونه پروانه شدم، با استفاده از بیانی ساده و روان و گفتاری مملو از صداقت، به روایت جزئیات سرنوشت پرفراز و نشیب خود و والدین یهودی و همچنین زندگی زناشویی و حرفه‌ای‌اش پرداخته، خواننده را با کلیت داستان واقعی خویش آشنا می‌سازد.

صفحات ابتدایی کتاب، با نقل اتفاقاتی آغاز می گردد که در سن یازده سالگی برای نویسنده رخ داده و با گذشت سال ها از زمان آن، هم چنان تمامی افکار و حالات روحی یالوم را تحت تاثیر قرار داده و او را منقلب می سازد؛ یالوم با توسل به شیوه های درمانی مورد استفاده ی خود برای بیماران، چشمانش را بسته و هر چه را به یاد می آورد، بر روی کاغذ نوشته و آن را به طور کامل و دقیق شرح می دهد؛ خاطراتی بسیار خواندنی و جذاب که تمامی توجه خواننده را به خود جلب کرده و او را تا پایان با خود همراه می سازد.

کتاب چگونه پروانه شدم اثر "اروین یالوم"، نویسنده و روانپزشک صاحب‌نام امریکایی، می‌باشد که اتوبیوگرافی مفصل و جامعی را از این شخصیت بزرگ امریکایی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. یالوم تاکنون، کتاب‌های متعددی را به رشته‌ی تحریر درآورده و بیماران روحی و روانی فراوانی را درمان کرده است. وی در ایران نیز، فردی شناخته شده و محبوب می‌باشد و جایگاه ویژه‌ای در علم روانپزشکی و ادبیات داراست.

بخشی از کتاب چگونه پروانه شدم اروین یالوم

فصل اول: پیدایش همدلی

ساعت سه بعد از نیمه شب بر اثر خوابی که دیده بودم از خواب پریدم و متوجه شدم بالشم از اشک هایم خیس است. برای این که همسرم مریلین از خواب بیدار نشود، به آهستگی از تخت خواب به پایین خزیدم و به آرامی وارد حمام شدم، اشک هایم را زدودم و سپس همان رهنمودهایی را دنبال کردم که در طی پنجاه سال گذشته در چنین مواقعی به بیمارانم یاد داده ام: چشمانت را ببند، خوابت را در ذهنت مرور کن و سپس سعی کن آنچه را به یاد می آوری، بنویسی.

ده ساله ام، شاید هم یازده ساله. سوار بر دوچرخه از بالای تپه ای بلند به طرف پایین رکاب می زنم. جایی نزدیک خانه مان. دختری به نام آلیس را می بینم که روی پلکان جلوی خانه شان نشسته. ظاهراً قدری بزرگ تر از من است و علی رغم جوش های قرمزی که صورتش را پوشانده، جذاب به نظر می رسد. همچنان که با دوچرخه ام از جلویش رد می شوم، با صدای بلند می گویم: «سلام، سرخک.»

ناگهان مردی بسیار درشت اندام با هیبتی ترسناک مقابلم پدیدار می شود و با گرفتن دسته ی دوچرخه ام مرا متوقف می کند. به نوعی می دانم که او پدر آلیس است.

مرد درشت هیکل خطاب به من می گوید: «هی، تو، اسمت هرچه که هست. یک لحظه فکرکن، البته اگر قادر به تفکر باشی، و جواب من را بده. لحظه ای درباره ی اسمی که دختر من را با آن صدا کردی، فکر کن و به من بگو که به نظرت چه حسی به آلیس دست داد؟»

من وحشت زده تر از آن هستم که بتوانم پاسخی بدهم و مرد ادامه می دهد: «زودباش، جواب مرا بده. تو بچه ی بلومینگدلی (نام خواربارفروشی پدرم بلومینگدل است). شرط می بندم بچه ی باهوشی هستی. پس زود باش. حدس بزن آلیس با شنیدن آنچه الان به او گفتی چه احساسی دارد؟»

من می لرزم و از شدت ترس زبانم بند آمده.

می گوید: «خیلی خوب. آرام باش. الان سوالم را ساده تر می کنم. فقط بگو چیزی که الان به آلیس گفتی باعث می شود او احساسی خوب نسبت به خودش پیدا کند یا احساسی بد؟»

فقط می توانم من من کنان جواب بدهم: «نمی دانم.»

می گوید: «نمی توانی درست فکر کنی، آره؟ بسیار خوب. من کمکت می کنم تا بتوانی فکر کنی. به نظرم اول باید به دقت به صورتت نگاه کنم و ایرادی در آن پیدا کنم و دیگر هروقت می بینمت، با همان ایراد صدایت کنم.» به دقت به صورت من نگاه می کند و ادامه می دهد: «آهان، داخل بینی ات کمی کثیف است. دماغو چطور است؟ گوش چپت هم که از گوش راستت بزرگ تر است. پس گوش چاقالو هم می شود صدایت کرد.»

در خواب می دانم این اولین بار نیست که با دوچرخه ام از جلوی خانه ی آن ها رد می شوم و هر بار که از آن جا عبور می کنم، با دیدن آلیس او را به همین نام صدا می زنم. یعنی سعی می کنم به این طریق سر صحبت یا دوستی را با او باز کنم. و هر بار با صدای بلند داد می زنم: «هی، سرخک.» یعنی آزارش می دهم و تحقیرش می کنم. ناگهان از رنجی که در آن مدت بر آلیس روا داشته ام دچار اضطرابی شدید می شوم. تمام این مدت همین کار را کرده ام و در واقع نسبت به تاثیر آن در آلیس، نابینا و بی اعتنا بوده ام.

وقتی صحبت پدر آلیس با من تمام می شود، آلیس از جا بلند می شود و از پله های جلوی خانه شان پایین می آید و با لحنی ملایم و دوستانه از من می پرسد: «دوست داری با هم بازی کنیم؟» بعد، نگاهی به پدرش می کند و پدرش سرش را به علامت مثبت تکان می دهد.

جواب می دهم: «من حالم خوب نیست. احساس شرمندگی می کنم، خیلی زیاد. من نمی توانم، نمی توانم...


فهرست


فهرست کتاب چگونه پروانه شدم یالوم

مقدمه ی مترجم

فصل اول: پیدایش همدلی

فصل دوم: به دننبال یک الگو

فصل سوم: می‌خواهم او برای همیشه برود

فصل چهارم: بازگشت به نقطه ی آغاز

فصل پنجم: کتابخانه‌، از الف تا ی

فصل ششم: جنگ مذهبی

فصل هفتم: رفیق قمارباز

فصل هشتم: تاریخچه ‌ای مختصر از عصبانیت

فصل نهم: میز قرمز

فصل دهم: آشنایی با مریلین

فصل یازدهم: دوران دانشگاه

فصل دوازدهم: ازدواج با مریلین

فصل سیزدهم: نخستین بیمار من در روان پزشکی

فصل چهاردهم: دوره ی انترنی دکتر بلک ‌وود مرموز

بخش پانزدهم: سال‌ های جانز هاپکینز

فصل شانزدهم: ورود به بهشت

فصل هفدهم: ساحل مقصود

فصل هجدهم: یک سال در لندن

فصل نوزدهم: دوره ی کوتاه و پر تلاطم گروه‌ های رویارویی

فصل بیستم: اقامت در وین

فصل بیست و یکم: هر روز کمی به هم نزدیک تر

فصل بیست و دوم: آکسفورد و سکه ‌های سحرآمیز آقای اسفیکا

فصل بیست و سوم: روان ‌درمانی اگزیستانسیال

فصل بیست و چهارم: مواجهه با مرگ با رولو می

فصل بیست و پنجم: مرگ، آزادی، تنهایی و معنای زندگی

فصل بیست و ششم: گروه ‌های درمانی و پاریس

فصل بیست و هفتم: سفر به هندوستان

فصل بیست و هشتم: ژاپن، چین، بالی و جلاد عشق

فصل بیست و نهم: وقتی نیچه گریست

فصل سی‌ام: دروغگویی روی مبل

فصل سی و یکم: مامان و معنای زندگی

فصل سی و دوم: در راه یونانی شدن

فصل سی و سوم: موهبت درمان

فصل سی و چهارم: دو سال با شوپنهاور

فصل سی و پنجم: خیره به خورشید

فصل سی و ششم: کارهای نهایی

فصل سی و هفتم: اوه! پیام درمانی

فصل سی و هشتم: زندگی من در گروه ‌های مختلف

فصل سی و نهم: در راه آرمان گرایی

فصل چهلم: شاگردی در سنین پیری



  • نویسنده: اروین یالوم
  • مترجم: مینا فتحی
  • انتشارات: لیوسا

اروین یالوم

زندگینامه اروین یالوم

اروین دیوید یالوم در واشینگتن دی سی، در 13 ژوئن  1931، از پدر و مادری متولد شد که مدت کوتاهی پس از جنگ جهانی اول از روسیه مهاجرت کرده بودند. والدین او در آپارتمانی بالای یک مغازه‌ی مواد غذایی که متعلق به پدرش بود زندگی می‌کردند. یالوم کودکی را بدون اعتماد‌به‌نفس و راهنمایی از سوی والدین بزرگ شد‌. کمبودهای عاطفی از سوی پدر و مادرش و نداشتن رابطه‌ای گرم با پدر، از علل سختی‌های دوران کودکی او به‌شمار‌ می‌رفت و یکی از حسرت‌های زندگی‌اش این است که چرا در تمامی سال‌هایی که مادرش از او انتقاد می‌کرد و خوارش می‌شمرد، پدر به هواخواهی از اروین برنیامده. به مرور در جوانی، یالوم از مادرش متنفر می‌شود و تصمیم می‌گیرد از او فاصله بگیرد، اما با گذشت زمان و به تبحر رسیدن او در روان‌شناسی، یالوم به بررسی دوران سخت عاطفی در کودکی‌اش می‌پردازد و به دید روشن‌تری دست می‌یابد. در این زمان اثر معروف خود مامان و معنی زندگی را منتشر می‌کند که در این کتاب به مسئله‌ی نیاز فرزندان به تایید شدن از سوی والدین می‌پردازد.

والدین یالوم عملا تحصیلاتی غیر از مذهب نداشتند و هرگز کتاب نمی‌خواندند و کاملا غرق در پول درآوردن برای ادامه‌ی بقا در شرایط اقتصادی بودند. برعکس آن‌ها اروین به کتاب‌خوانی پناه می‌برد و کتابخانه‌ای را نزدیک محل زندگی‌اش می‌یابد. دیری نپایید که وی تمام وقتش را صرف این علاقه نمود و این نتیجه را گرفت که نوشتن رمان بهترین کاری‌ است که یک شخص می‌تواند انجام دهد. این علاقه به کتاب نیز در سرنوشت او تاثیر گذاشت و در همین راستا رشته‌ی پزشکی را برگزید و پس از آن برای رسیدن به حرفه‌ی روان‌پزشکی تلاش نمود. یالوم دکترای خود را در سال 1956 از دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه بوستون دریافت کرد. طی چند سال وی کارآموزی در بیمارستان را به پایان رساند و در ارتش شروع به خدمت کرد. سال 1962، یالوم به عنوان مربی در دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه استنفورد شروع به کار کرد و در سال 1973 به رتبه‌ی استاد روان‌پزشکی ارتقا یافت و در سال 1994 از استنفورد در مقام ممتاز استادی بازنشسته شد. تصویر اروین د. یالوم اولین نوشته‌های او همکاری در مجلات حرفه‌ای بود. نخستین کتاب یالوم، در سال 1970 با نام نظریه و عملکرد روان درمانی گروهی، در هفتصد هزار نسخه فروش رفت و به دوازده زبان نیز ترجمه شد. او موفقیت خود را مدیون داستان‌سرایی می‌داند. سپس در تلاش برای آموزش جنبه‌های درمان وجودی، به سوی ادبیات رجوع کرد و داستان‌های درمانی دژخیم عشق، مامان و معنی زندگی را نوشت و رمان‌های وقتی نیچه گریست، دروغ‌گویی روی مبل و درمان شوپنهاور را نیز در ادامه‌ی آن‌ها نگاشت. یالوم در نوجوانی با دختری به نام مرلین آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج آن‌ها در سال 1954 گشت. همسر یالوم نیز به عنوان استاد دانشگاه و نویسنده بسیار موفق بوده است. در مستندی با عنوان درمان یالوم به رابطه‌ی زناشویی محکم و جاودان او و مرلین اشاره شده است، در حالی که هر 4 فرزند آن‌ها از همسران خود طلاق گرفته‌اند. در نهایت همسر اروین یالوم در 20 نوامبر 2019، دیده از جهان فروبست.

دیدگاه اروین د یالوم در آثارش

یالوم در زمینه‌ی روان‌‌درمانی وجودی، پیشگام بود. روان درمانی وجودی چهار مسئله اساسی انسانی را به رسمیت می‌شناسد که همه مردم با آن دست پنجه نرم می‌کنند: انزوا، بی‌معنی بودن، مرگ و میر و آزادی. یالوم از طریق نوشتن، خود به توضیح اگزیستانسیالیسم و نشان دادن اهمیت آن در درمان پرداخت. همچنین او درباره‌ی گروه درمانی مطالعه و تمرین کرد و معتقد بود که گروه درمانی پویایی خاصی ایجاد می‌کند که در عین چالش درمانگر، بهبود را افزایش می‌دهد.

تعامل بین اعضای گروه موتور تحولی را ایجاد می‌کند و نقش درمانگر تسهیل این تجربه است. وی یازده عامل خاص را که منجر به تغییرات و جا‌به‌جایی‌های قابل توجه اعضای گروه می‌شود را شناسایی کرد، که عبارتند از:

  • 1-القای امید احساس خوش‌بینی ایجاد می‌کند
  • 2- جهانی بودن به اعضای گروه کمک می‌کند تا دریابند که آنها در تکانه‌ها، مشکلات و سایر مسائل تنها نیستند
  • 3- تخصیص اطلاعات به افراد کمک می‌کند تا دانش لازم را در رابطه با وضعیت روانشناختی آنها آموزش و توانمند سازند
  • 4- نوع دوستی به افراد این امکان را می‌دهد تا با کمک به دیگر اعضای گروه احساس ارزش و اهمیت پیدا کنند
  • 5- جمع بندی اصلاحی امکان حل وقایع خانوادگی و کودکی را از طریق ایمنی خانواده گروه فراهم می‌کند
  • 6- فنون معاشرت باعث پیشرفت اجتماعی، تحمل، همدلی و سایر مهارت‌های بین فردی می‌شوند
  • 7- اعضای گروه از طریق رفتار تقلیدی یاد می‌گیرند که استراتژی‌ها و دیدگاه‌های دیگر اعضای گروه را کنار بیاورند
  • 8- یادگیری بین فردی به افراد می‌آموزد که چگونه روابط بین فردی حمایتی برقرار کنند.
  • 9- انسجام‌ گروهی به اعضای گروه، احساس پذیرش، تعلق، ارزش و امنیت می‌بخشد‌.
  • 10- با افشای اطلاعات به اعضای گروه، احساسات سرکوب شده را آزاد کرده و باعث بهبودی می‌شود.
  • 11- عوامل وجودی شامل یادگیری چگونگی وجود فقط بخشی از چیزی بزرگتر از خودش است.

این عامل باعث آگاهی افراد می‌شود که زندگی ادامه دارد همراه با درد، مرگ، اندوه، حسرت و شادی. با زندگی وجودی اعضای گروه یاد می‌گیرند که چگونه این شرایط را بدون فرار از آن بپذیرند. در عوض می‌آموزند که چگونه با آن‌ها و از طریق آن‌ها زندگی کنند.

آثار اروین د. یالوم

اروین یالوم به عنوان روان‌پزشک، خیلی خوب می‌داند چگونه از عناصر داستانی با تلفیقی از روان‌شناسی استفاده کند. در زیر لیستی از رمان‌های روان‌شناختی او آمده است: مسئله‌ی اسپینوزا: کتاب شرحی است از زندگی نامه و تفکرات فلسفی باروخ اسپینوزا. اسپینوزا فیلسوف هلندی و زمینه ساز ظهور نقد مذهبی بود که به علت عقایدی که داشت، از جامعه یهودیان طرد شد. از آنجایی که یالوم روان‌درمان می‌باشد تحقیقات و توضیحات از زندگی اسپینوزا، با دیدگاهی روان شناسانه همراه بوده و روحیات وی به خوبی تحلیل شده است. وقتی نیچه گریست: یالوم در کتاب وقتی نیچه گریست ضمن تشریح داستانی زیبا و پرکشش، مطالب آموزشی و گیرایی را نیز به پزشکان و روان پزشکان ارائه داده و آن ها را در انجام هر چه بهتر و صحیح تر وظایف شغلی شان از جمله برقراری رابطه با بیمار، بررسی تحلیلی حالات و وضعیت روحی او یاری می رساند. دژخیم عشق: این کتاب، کتابی در حیطه ی روان درمانی می باشد که موضوعاتی هم چون، عشق، ترس، اضطراب، تنهایی و غیره را در بر می گیرد. اروین د.یالوم در طول محتوای کتاب پیش رو، با بیانی ساده و صمیمی، ده داستان مختلف با مضمون روان درمانی بیان می‌کند. سایر آثار یالوم: دروغ گویی روی مبل، درمان شوپنهاور، مامان و معنی زندگی، پلیس را خبر می‌کنم، خلق شدگان در یک روز، هرروز نزدیک تر از پیش آثار غیرداستانی اروین یالوم که سال‌هاست مورد استفاده‌ی دانشجویان روان‌شناسی قرار گرفته است به شرح زیر می‌باشد:

روان درمانی اگزیستانسیال: یالوم در این کتاب چهار عامل اصلی دلواپسی های انسانی از قبیل مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی را به مخاطب معرفی کرده و سپس به طور مفصل جزئیات آن ها را تشریح نموده و از طریق ایجاد و گسترش زمینه ی آشنایی و شناخت بیش تر مخاطب با مطالب مذکور، او را در جهت تعیین چگونگی برخورد با هر یک از این مولفه ها یاری می رساند.

خیره به خورشید نگریستن:  مرگ سفری پیچیده است که تا به حال کسی از آن بازنگشته. مسئله ای که بعد از گذشت سالیان دراز هنوز هم به عنوان یکی از پیچیده ترین مشکلات انسان شناخته شده است. چگونه می توان با آن مقابله کرد و یا آن را پیش راند!؟ آیا می توان از اضطراب آن کاست؟ اگر شما هم علاقه مند به یافتن این پرسش‌ها هستید، پیشنهاد می‌شود این کتاب را مطالعه کنید. چگونه پروانه شدم:  اروین، در طول محتوای این کتاب، با استفاده از بیانی ساده و روان و گفتاری مملو از صداقت، به روایت جزئیات سرنوشت پرفراز و نشیب خود و والدین یهودی و هم چنین زندگی زناشویی و حرفه ای اش پرداخته است. او خواننده را با کلیت داستان واقعی خویش آشنا می سازد. سایر آثار: نظریه و عملکرد روان‌درمانی، هنر درمان، یالوم خوانان، انسان موجودی یک روزه، من چگونه اروین یالوم شدم

تقویم زندگی اروین د. یالوم

  • 1931- 13 ژوئن: تولد اروین یالوم در واشینگتن دی‌سی ایالات متحده آمریکا
  • 1952- دریافت لیسانس از دانشگاه جورج واشینگتن
  • 1954- ازدواج اروین یالوم با مرلین
  • 1956- دریافت دکتری از دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون
  • 1957- کارآموزی در دانشگاه مونت سینیا
  • 1962- به عنوان مربی در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد شروع به کار کرد
  • 1970- نوشتن کتاب روان درمانی گروهی
  • 1973- کسب رتبه‌ی استادی در روان‌پزشکی
  • 1974- نوشتن کتاب هرروز کمی نزدیک‌تر
  • 1980- نوشتن کتاب روان‌درمانی اگزیستانسیال
  • 1989- نوشتن دژخیم عشق و داستان‌های دیگر
  • 1992- نوشتن رمان وقتی نیچه گریست
  • 1992- کسب جایزه بهترین رمان سال برای رمان وقتی نیچه گریست
  • 1994- از استنفورد در مقام استادی بازنشسته شد و کسب رتبه‌ی استاد برجسته‌ی روان پزشکی
  • 1996- نوشتن رمان دروغ‌گویی روی مبل
  • 1999- نوشتن رمان مامان و معنی زندگی
  • 2001- کسب جایزه اسکار فیستر برای کمک به دین و روان‌پزشکی
  • 2002- نوشتن کتاب هنر درمان
  • 2005- نوشتن رمان درمان شوپنهاور
  • 2008- نوشتن کتاب خیره به خورشید نگریستن
  • 2009- کسب جایزه‌ی زیگموند فروید
  • 2012- نوشتن رمان مسئله‌ی اسپینوزا
  • 2015- نوشتن کتاب خلق شدگان یک روز
  • 2017- نوشتن زندگی‌نامه‌ی خودش به نام چگونه اروین یالوم شدم
  • 2019- مرگ همسر اروین یالوم

خرید آثار اروین یالوم از کتابانه

امروزه خرید کردن راحت‌تر و دسترسی به محصولاتی که به آن‌ها نیاز دارید همچون کتاب‌ها امری آسان‌تر می‌باشد. شما هر جایی که باشید می‌توانید به راحتی جهت خرید اینترنتی کتاب‌هایتان اقدام کنید. فروشگاه اینترنتی خرید کتاب کتابانه یکی از راه‌های خرید اینترنتی انواع کتاب‌های عمومی رمان، نمایشنامه و... می‌باشد.


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چگونه پروانه شدم | اروین یالوم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل