محصولات مرتبط
دربارهی کتاب من هم چه گوارا هستم اثر گلی ترقی
کتاب "من هم چه گوارا هستم"، مجموعهی هشت داستان کوتاه تحت عناوین "من هم چه گوارا هستم"، "خوشبختی"، "سفر"، "تولد"، "یک روز"، "درخت"، "ضیافت" و "میعاد" را در بر میگیرد.
"گلی ترقی"، در طول مبحثی کوتاه در کتاب شخصا ابراز میکند که این مجموعه را در دورهی جوانی خود به رشتهی تحریر درآورده و فضای تمامی داستانها، سرشار از ناامیدی و تلخی و ناکامی است؛ فضایی که با روحیات کنونیشان بسیار فاصله داشته و مورد پسند شخصیت حال حاضر ایشان نمیباشد و صرفا به دنبال اصرار دوستان و اطرافیانش اقدام به انتشار کتاب کرده است.
به عنوان مثال در داستان "من چه گوارا هستم"، شرح حال مردی سی و نه ساله به نام "آقای حیدری" را می خوانیم که با روزمرگی دست و پنجه نرم می کند، وی در ساعت مربوط به صرف ناهار، اداره ی محل کار خود را ترک کرده و با ماشین به سوی مدرسه ی فرزندانش می رود تا ناهارشان را به آن ها بدهد.
آقای حیدری، علاوه بر این کار، باید به خشک شویی نیز رفته و سپس لیست خریدی را که توسط همسر باردارش تنظیم شده، تهیه کرده و با خود به خانه ببرد؛ از طرفی باید قبل از به پایان رسیدن ساعت ناهار، به اداره بازگردد. وی در میانه های راه، با ترافیک مواجه شده و طیف وسیعی از افکار تخریب گر روحی و روانی به ذهنش هجوم آورده و او را درگیر خود می سازند.
بخشی از کتاب من هم چه گوارا هستم؛ انتشارات نیلوفر
من هم چه گوارا هستم
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
شاهبازان طریقت به مقام مگسی؟ حافظ
ظهر دوشنبه 17 مهر 1346 بود. آقای حیدری دستش را به پیشانی اش کشید و فکر کرد تب دارد. بدجوری گرمش شده بود و دکمه ی یقه، گلویش را فشار می داد. شیشه ی ماشین را پایین کشید و سرش را کنار پنجره گرفت. توی فضا چیزی داغ و جامد سرازیر بود که گلویش را می بست و روی پوستش سنگینی می کرد. از توی جیبش یک تکه کاغذ درآورد، و لیست چیزهایی را که زنش خواسته بود دوباره با دقت خواند.
اول تعجب کرد که این همه شیرینی و میوه را زنش برای چه خواسته، و بعد یک مرتبه یادش افتاد، که هفده مهر روز تولدش است و خندید. پایش را بی دلیل روی گاز فشار داد و بوق زد. کنار دستش یک قابلمه ی گرم غذا بود، قابلمه ی غذای بچه هایش. بلندش کرد و نزدیکتر به خودش گذاشت. دسته اش را میان انگشت هایش گرفت و جایش را محکم کرد. تمام راه، بند بود. کمی جلو رفت، عقب زد، جا به جا شد و دید که فایده ای ندارد.
موتور را خاموش کرد، و سرش را مایوسانه به پشتی تکیه داد. تقویمش را درآورد و ورق زد. نه، اشتباهی در کار نبود. دوشنبه هفده مهر، روز تولدش بود. توی سرش حساب کرد. بعد مشکوک و حیرت زده با انگشت هایش شمرد و مطمئن شد که درست سی و نه سال دارد. حس کرد که پوست اش یک مرتبه گر گرفته، و کفش هایش انگار چند شماره کوچک تر شده است. کت اش را درآورد، و یقه ی پیراهن اش را با عجله باز کرد. با خودش فکر کرد: «همین چند وقت پیش سی سالم بود. چه طور یه مرتبه سی و نه سالم شد؟»؛ شانه هایش را بالا انداخت، و شروع کرد به پاک کردن زیر ناخن هایش.
به اطرافش نگاه کرد، و دستش را روی بوق گذاشت. ماشین ها لای هم، گیر کرده بودند، و همه بی دلیل به هر گوشه که باز می شد هجوم می آوردند. آقای حیدری سرش را از پنجره بیرون آورد، و به ماشین کناری اعتراض کرد. چند تا فحش به این و آن داد، که کسی نشنید و جوابش را نداد. دور زد و راهی که رفته بود دوباره برگشت.
از قابلمه صدایی مثل جیرجیر سوسک می آمد. آهسته کرد. قابلمه را برداشت و زیر و رویش را با دقت برانداز کرد. با خودش گفت: «لابد پیچ دسته اش افتاده. حیف! باید همین امشب درستش کنم… تا برگشتم همین امروز غروب.» چراغ قرمز بود. نگه داشت. از توی جیبش سیگاری درآورد و روشن کرد. گلویش خشک بود و دهانش تلخ. خاموشش کرد و انداختش دور. از پشت درخت ها صدای های و هوی می آمد، و چند نفر تابوت کوچکی روی دست می بردند، و صلوات های نامنظم و خسته می فرستادند.
چند تا زن سیاهپوش عقب تر از همه می رفتند. گریه می کردند و خودشان را می زدند. فریاد هورا و هلهله، که از بلندگوهای اطراف پخش می شد، صدای گریه و صلوات آن ها را محو می کرد. عبور تابوت از میان چراغ های رنگی و پرچم ها و آن همه مردم کار مشکلی بود.
آقای حیدری با پشت دست عرق صورتش را پاک کرد، و با عصبانیت داد کشید: «دست نکش به شیشه. نمی خوام، برو گم شو کنار.» راه افتاد و به شدت گاز داد. به ساعتش نگاه کرد. وقت زیادی نداشت. می بایست اول قابلمه ی غذای بچه ها را به مدرسه ببرد. می بایست...
خرید کتاب من هم چه گوارا هستم
کتاب من هم چه گوارا هستم اثر گلی ترقی از انتشارات نیلوفر، به همراه سایر کتاب های رمان ایرانی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
درآمد
من هم چه گوارا هستم
خوش بختی
سفر
تولد
یک روز
درخت
ضیافت
میعاد
- نویسنده: گلی ترقی
- انتشارات: نیلوفر
گلی ترقی
گلی ترقی کیست؟
«زهره مقدم ترقی»، معروف به «گلی ترقی» داستاننویس معاصر ایرانی در 17 مهر سال 1318 در تهران متولد شد. او خالق چندین رمان ایرانی و داستان کوتاه است که از بهترین و معروفترین آنها میتوان به رمان خواب زمستانی اشاره کرد. گلی ترقی فعالیت نویسندگی را از سال 1348 با انتشار مجموعه داستانی من چه گوارا هستم آغاز کرد. او پس از انقلاب ایران به فرانسه مهاجرت کرد و در حال حاضر در این کشور ساکن است. در ادامه، نگاهی به آثار و بیوگرافی گلی ترقی خواهیم داشت.
زندگینامه گلی ترقی
گلی ترقی فرزند «لطفالله ترقی»، نماینده مجلس، ناشر و روزنامهنگار بود. دوران کودکی او در محیطی فرهنگی و فضایی آمیخته با مطبوعات سپری شد. پس از طی دوران ابتدایی در شمیران، برای ادامهی تحصیل به «دبیرستان انوشیروان» رفت. در سال 1332 برای یک دوره 6 ساله به آمریکا رفت و در دانشگاه دریک ایالات متحده، در رشته فلسفه تحصیل کرد، پس از اخذ مدرک کارشناسی به سبب عدم علاقه به زندگی در آمریکا به ایران بازگشت. در سال 1345 مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهران گرفت و در طول این دهه بهعنوان متخصص روابط بینالملل در سازمان طرح مشغول به کار شد و در همان سالها با هژیر داریوش کارگردان و فیلمساز ایرانی ازدواج کرد. ترقی پس از بازگشت از آمریکا در کنار سایر فعالیتهایش، نویسندگی را نیز دنبال کرد و دیدارهایی با برخی از چهرههای ادبی آن زمان ایران داشت. در سال 1348 اولین مجموعه داستانیاش با عنوان من چه گوارا هستم را منتشر ساخت. در دهه 50 خورشیدی به مدت 9 سال در دانشگاه تهران به تدریس دروس فلسفه، اساطیر و نمادهای ابتدایی پرداخت. در همین مدت و در سال 1351 اثر معروف خواب زمستانی را منتشر ساخت. پس از انقلاب ایران و در دوران تعطیلی موقت دانشگاهها از همسرش جدا شد و به همراه دو فرزندش به فرانسه مهاجرت کرد. گلی ترقی پس از مهاجرت به فرانسه نویسندگی را با جدیت دنبال کرد و در این مدت به خلق آثار زیبایی همچون بزرگ بانوی روح من، اتوبوس شمیران و خانهای در آسمان پرداخت. داستان بزرگ بانوی روح من به زبان فرانسوی ترجمه شد و عنوان بهترین داستان سال این کشور را از آن خود کرد. آثار گلی ترقی با تکیه بر تجربیات دوران کودکیاش در محله قدیم شمیران تهران، بعدها در پاریس و دیدار از تهران پس از انقلاب، تجربیات جهانی وی از عشق،دغدغه های انسانهای امروزی، فراق، بیگانگی و... را به تصویر میکشد و این امر باعث شده که بیشتر آثار او ماهیتی خاطره گونه داشته باشند. گلی ترقی در طی سالها فعالیت فرهنگی و ادبی خود، موفق به از اخذ جوایز و افتخاراتی شده است. از جمله افتخارات او میتوان به جایزه هوشنگ گلشیری، دریافت عنوان بهترین داستان فرانسه برای بزرگ بانوی روح من، جایزه ادبیات و آزادی بیتا در سال 2009 و دریافت عنوان شوالیه هنر و ادبیات فرانسه اشاره کرد. وی در حال حاضر در کشور فرانسه سکونت دارد.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه سیمین دانشور
کتاب های گلی ترقی
- کتاب خانواده زیر پل
- کتاب خواب زمستانی
- کتاب دیوهای خوش پوش
- کتاب 12 داستان
- کتاب جایی دیگر
- کتاب خاطره هایی پراکنده
- کتاب بازگشت دو دنیا
- کتاب اتفاق
- کتاب من هم چه گِوارا هستم
- کتاب فرصت دوباره
- کتاب بزرگ بانوی هستی
- کتاب درخت گلابی
بهترین کتاب گلی ترقی
کتاب خواب زمستانی اولین رمان گلی ترقی و از آثار برجسته ادبیات داستانی معاصر ایران است که در سال 1351 منتشر شد. این کتاب به زبانهای انگلیسی و فرانسوی ترجمه شده و بارها به تجدید چاپ رسیده است. خواب زمستانی روایت خاطرات پیرمردی تنهاست که با چند تن از همکلاسیهایش پیمان بستهاند که تا آخر عمر با هم زندگی کنند. هر فصل کتاب به روایت داستان زندگی یکی از این همکلاسیها میپردازد. حالا پیرمرد در خلوت تنهایی خود، هر روز را در انتظار دیدار و خاطرات این دوستان سپری میکند. خواب زمستانی، تاثیر سرگردانی ناشی از روند سریع مدرنیزاسیون در ایران بر روی روان یک ایرانی متوسط شهری در دهه را به تصویر میکشد. این رمان در اصل نشاندهندهی نحوهی تخریب فرآیند بلوغ فرد از طریق از دست رفتن ارزشهای سنتی و میراث فرهنگی و گذار بسیار سریع به سبکهای زندگی مدرن است.
خرید کتاب های گلی ترقی از کتابانه
برای آشنایی و خرید بهترین کتاب های گلی ترقی میتوانید به فروشگاه اینترنتی کتاب کتابانه مراجعه نمایید. کتابانه امکان دسترسی سریع و آسان به مجموعه کاملی از بهترین آثار گلی ترقی را برای علاقهمندان به رمانها و داستانهای زیبا و جذاب ایرانی در سراسر کشور فراهم ساخته است. در هر کجای کشور که باشید، میتوانید کتابهای موردعلاقه خود را در سریعترین زمان و بهترین قیمت، بهصورت غیرحضوری سفارش دهید و درب منزل تحویل بگیرید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران