کتاب از دست دادن دوست چهل و نهمین جلد مجموعه خانواده خرس ها نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
این مجموعه شامل چندین جلد با موضوعات متفاوت و متنوع پیرامون، آموزش غیر مستقیم مهارت های زندگی و شهروندی ویژه ی کودکان و نوجوانان می باشد که عناوین برخی از جلدهای آن عبارت است از: قلدر، مشکل در مدرسه، تلوزیون ممنوع، همسایه های جدید، عادت بد، روز اسباب کشی، فرزند جدید، در مطب دکتر، کمک به دیگران، اردو، تاثیر بد و...نکات آموزنده ی این مجموعه کتاب ها در متن داستان نهفته بوده و جنبه ی نصیحت گونه ندارد. کودکان و نوجوانان با مطالعه متن ساده و روان به کار برده شده در زبان نوشتاری داستان می توانند برای مدتی سرگرم شده و علاوه بر آن در رابطه با اتفاقات روزمره ای که ممکن است برای آن ها پیش آید نیز آگاهانه و با دید بازتری برخورد کنند. شخصیت اصلی داستان های این مجموعه کتاب خانواده ای به نام " خانواده ی خرس ها " می باشد، که در هر جلد این خانواده با موضوع جدیدی رو به رو می شوند. اعضای اصلی این خانواده از خرس پدر، خرس مادر، خرس پسر و خرس دختر و کوچک ترین عضو خانواده خرس عسل تشکیل شده است. تصاویر زیبا به همراه رنگ آمیزی شاد به کار گرفته شده در این کتاب که بیانگر روند داستان می باشد جذابیت آن را دو چندان کرده است. " از دست دادن دوست " عنوان جلد چهل و نهم از این مجموعه کتاب ها می باشد. " قرمزی " ماهی کوچولوی قرمز رنگی است که در کنار خانواده خرس ها داخل تنگ بلوری کوچکش زندگی می کند. اول قرار نبود قرمزی فقط برای خرس خواهر باشد، اما یواش یواش این طور شد. خواهر از قرمزی خیلی مراقبت می کرد غذایش را می داد، تنگ او را تمیز می کرد، او یک قلعه ی بسیار زیبا برای تنگ او می خرد و کف تنگ را با ریگ های رنگی تزیین می کند. حالا قرمزی بهترین دوست خواهر بود و خرس کوچولو او را خیلی دوست می داشت. یک روز که مادر مشغول نظافت خانه بود متوجه شد که اتفاق بدی برای قرمزی رخ داده است و ...به نظر شما چه اتفاقی برای قرمزی افتاده بود؟با داستان این کتاب و کشف اتفاقات تازه با توله خرس ها همراه شوید.
برشی از متن کتاب
خواهر، هر سه روز یک بار، حتما آب تنگ را عوض می کرد و آن را تمیز می شست. او، با یک توری پارچه ای و با احتیاط، قرمزی را از تنگ خارج می کرد و در ظرف دیگری که از قبل پر از آب تمیز کرده بود، می گذاشت. بعد، تنگ را با یک ابری می شست، آن را پر از آب تمیز می کرد و دوباره قرمزی را در آن می گذاشت. اما قرمزی در آن تنگ خیلی تنها به نظر می رسید. بنابراین، خواهر از خانه خارج شد تا از کف نهر ته حیاط، تعدادی ریگ رنگی بیاورید. او ریگ ها را به خانه آورد، آن ها را شست و بعد با احتیاط در تنگ قرمزی ریخت. وقتی آن ها در ته ظرف نشستند، تنگ خیلی خوشگل شد. به نظر می رسید قرمزی خوشش آمده باشد. او دور آن ها شنا کرد و کنجکاوانه بینی اش را به آن ها مالید. ریگ ها به رنگ سفید، صورتی، خاکستری و بنفش روشن بودند. ترکیب رنگ ریگ ها، با رنگ قرمز - طلایی بدن قرمزی، خیلی قشنگ شده بود. یک روز که مامان و خواهر به فروشگاه حیوانات خانگی رفته بودند تا غذای ماهی بخرند، چشم خواهر به یک قلعه ی تنگ ماهی خیلی قشنگ افتاد. خواهر گفت: اون قلعه جون می ده واسه ی قرمزی! مامان هم به همین فکر می کرد. قرمزی، از داشتن یک تنگ پر از ریگ های رنگارنگ و یک قلعه ی قشنگ نو، احساس خیلی خوبی می کرد. هر روز صبح خواهر می گفت: صبح به خیر قرمزی. قرمزی هم با بیرون آمدن از قلعه و مالیدن بینی اش به تنگ، جواب او را می داد. خواهر، غذای ماهی را روی آب می پاشید و قرمزی هم رقص کنان از زیر آب به غذای ماهی نوک می زد. تا اینکه یک روز که خواهر و برادر به مدرسه رفته بودند، همه چیز تغییر کرد. مامان در حال مرتب کردن اتاق بود که ناگهان متوجه چیزی شد. او گفت: وای، نه! وای، نه! وای، نه!...
- مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
- نویسنده: استن و جن برنشتاین
- مترجم: سعید خاکسار
- انتشارات: موزون
نظرات کاربران درباره کتاب از دست دادن دوست (خانواده خرس ها 49)
دیدگاه کاربران