کتاب روزی که گوش های پادشاه کوتوله دراز شد (قصه های پادشاه کوتوله 2)
- انتشارات : به نشر
پادشاه کوتوله علاقهی زیادی به سکه های ریز و درشت داشت، برای همین مالیات های مختلفی از مردم می گرفت تا سکه هایش بیشتر و بیشتر شوند، او دلش یک عالمه سکه می خواست! آن قدر که تمام اتاق های قصرش تا سقف پر از سکه شوند! هر از گاهی پادشاه و وزیر کوتوله فکرهایشان را روی هم می ریختن تا مالیات جدیدی وضع کنند. دیگر چیزی نمانده بود که مردم بیچاره به خاطرش مجبور به دادن مالیات نشده باشند؛ اما از آن جا که وزیر خیلی باهوش بود، با فکر کردن زیاد موضوع جدیدی برای گرفتن مالیات به ذهنش رسید و آن هم خنده بود! بله، از آن به بعد، مردم مجبور بودند مالیات بر لبخند بدهند. سربازان پادشاه توی کوچه ها می گشتند و از هرکسی که کوچکترین لبخندی بر لب داشت مالیات می گرفتند. مردم از ترس دادن مالیات، دیگر حتی لبخند هم نمی زدند و با صورت هایی جدی و غمگین در خیابان ها رفت و آمد می کردند تا از شر مالیات بگیران در امان بمانند. روزها گذشت تا این که روز تولد پادشاه رسید. اما پادشاه که به شمردن سکه هایش مشغول بود، کاملا تولدش را از یاد برده بود تا اینکه...
مجموعهی پادشاه کوتوله در جلدهای متعدد برای کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. این مجموعه قصهی پادشاهِ کوتوله ای را بیان می کند که همیشه خواسته های سخت و عجیب و غریبی دارد و برای عملی کردن این خواسته ها دست به هر کاری می زند. در این بین دردسرهایی نیز درست می کند که داستان هر جلد را تشکیل می دهد.
نظرات کاربران درباره کتاب روزی که گوش های پادشاه کوتوله دراز شد (قصه های پادشاه کوتوله 2)
دیدگاه کاربران