کتاب شرکت‌های موفق چگونه تاریخ ساز شدند؟

درباره‌ی کتاب شرکت‌های موفق چگونه تاریخ ساز شدند؟

شرکت ها و برند‌های معروف جهانی همچون اپل، سامسونگ و ... دارای رویکردهای خاصی هستند که توانسته‌اند در سطح جهانی به شهرت برسند و تولیدات خود را افزایش دهند. ویژگی منحصر به فرد کلیه آن‌ها، داشتن استراتژی‌هاست که همزمان دیگر سازمان‌ها آن‌ها را نپذیرفته و اجرا نکرده‌اند. اما مدیران این شرکت‌ها، با قدرت رسیک پذیری بالایی که داشتند، راه‌های جدیدی را برگزیدند که ثمره آن‌ها امروز در جهان قابل رؤیت است. هدف کتاب، آَشنایی مخاطب با این استراتژی‌ها و تصمیمات مدیران آن‌هاست. کتاب (شرکت های موفق چگونه تاریخ ساز شدند این است) را مجموعه‌ای از نویسندگان به قلم تحریر درآورده‌اند که تمام آن‌ها به صورت حرفه‌ای در حوزه‌های مذکور مطالعه کرده و حتی کتاب هم ارائه داده‌اند، از این رو مخاطب با جمعی از نویسندگان به نام در رابطه با کسب و کار مواجه می‌شود.

نکته حائز اهمیت کتاب (شرکت های موفق چگونه تاریخ ساز شدند این است) که نویسندگان ضمن ارائه راه کارهای شرکت‌های بزرگ برای موفقیت، به مسائل مدیریتی و حواشی آن نیز اشاره کرده‌اند و آموزه‌هایی را در این خصوص مطرح کرده‌اند. به علاوه این که در کتاب رفتارهای این سازمان‌ها و نوع رقابتشان با یک دیگر در قالب نکات آموزشی تحلیل و بررسی شده است. نکته دیگری که به آن پرداخته شده است، انتخاب افراد مناسب برای همکاری در جهت رسیدن به موفقیت است. علاوه بر این، افراد موثر در مسیر موفقیت همانند کارمندان و یا هم تیمی‌ها، باید حق اظهار نظر در برابر مدیر را داشته باشند و مدیران به آنان این فرصت را بدهند که بتوانند مخالفت خود را با برخی تصمیمات ابراز کنند، چرا که در این صورت، مشارکت همه افراد در یک مجموعه ملموس تر است و امکانات اشتاباهات مدیران کاهش می‌یابد. از این جهت آموزه‌های کتاب بر ایجاد فضای مباحثه در شرکت‌ها و سازمان‌ها تاکید می‌کند. کتاب به تمام مدیرانی که خواهان پیشرفت ِ گروهی در حیطه کاری خود هستند تا به سود بیشتری برسند، توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب شرکت های موفق چگونه تاریخ ساز شدند

سال 1993 بود. جمشید ایرانی با نمایندگان کارگران در کارخانه فولاد تحت مدیریتش جلسه فصلی داشت. او می‌دانست که حال و هوای این جلسه مانند همیشه نخواهد بود؛ چون اخبار بدی داشت. خبرهایی که هیچ یک از اعضای حاضر هرگز تصور نمی‌کردند. خبر در مورد کارخانه قدیمی فولاد شرکت تاتا در شهر جمشید پور بود؛ شهری که تاتا استیل در کنار کارخانه‌اش ساخته بود.« برخی کارگران باید شرکت را ترک کنند.» این شرایط باورنکردنی بود. هیچ کس تا آن زمان کارش را در تاتا استیل از دست نداده بود. فسلفه وجودی این شرکت در ایجاد اشتغال خلاصه می‌شد. اگر کسی در تاتا استخدام می‌شد، شغلش تضمین شده بود و حتی پس از 25 سال فرزندانش هم می‌توانستند آن جا مشغول به کار شوند.

چنین اتفاقی ورای اشتغال مادام العمر بود؛ شغل‌ها به ارث می‌رسیدند. اما بالاخره این شرایط باید تمام می‌شد و تداومش ممکن نبود، و این ایرانی بود که باید علت موضوع را در جلسه توضیح می‌داد. بحث را شروع نکرده بود که یکی از نمایندگان فریاد زد: " شماها دارید شغل فرزندان ما را می‌گیرید!" ایرانی پاسخ داد،" شما نگران شغل فرزندانتان هستید، اما من نگران شغل شما و خودم هستم. اگر این تغییرات را اعمال نکنیم، هیچ کدام از ما شغلی نخواهد داشت." حالا که به گذشته نگاه می‌کند، می‌گوید، این جمله نقطه عطفی در پروژه تعطیل تاتا بود:" پیام ما به درستی منتقل شده بود؛ اوضاع از آنچه فکر می‌کنیم خراب‌تر است." عدم کارایی تاتا استیل مشکل شرکت بود، ولی غیر معمول نبود؛ مشکل اصلی‌تر شدت این عدم کارایی بود.

شرکت با یک راه حل غیر متعارف با این چالش رو به رو شد، راه حلی که به ظاهر احمقانه و غیر معقول به نظر می‌رسید. هنگامی که تصمیم تاتا به گوش یکی از صاحبان صنایع رسید، وی در یادداشتی به ایرانی نوشت:" یا پولتون زیادی کرده، یا عقل ندارید." با این حال گذشت زمان ثابت کرد که راه حل ایرانی یکی از عاقلانه ترین راه حل‌ها در حوزه روابط کارکنان و فرهنگ شرکت داری است. 40 سال قبل از 1991، اقتصاد بسته و سوسیالیستی هند باعث شده بود تا رقیبان خارجی، خارج از گود بمانند، و رقبای داخلی از جمله خود تاتا تحت کنترل شدید دولت باشند. در سیستم آن زمان هند، ناکارآمدی خوب و کارآمدی بد بود. مسئولیت اصلی دیکته شده توسط دولت برای شرکت‌های بزرگی مثل تاتا، استخدام افراد زیاد بود؛ هرچه بیشتر بهتر. افزایش هزینه‌ها باعث نگرانی نبود؛ همه چیز دست دولت بود.

فهرست

فصل اول: بازگرداندن استیو
فصل دوم: شرکتی که برای" یللی تللی" کردن، حقوق می دهد
فصل سوم: اینتل چگونه مشتریان را عاشق ریز پردازنده ها کرد
فصل چهارم: رمز عملیات: در آغوش گرفتن
فصل پنجم: بیل گیتس یک هفته به خودش مرخصی می دهد
فصل ششم: راو و روش اچ پی: تقدم اعتماد بر سود آوری
فصل هفتم: مرگ یک بار، شیون یک بار
فصل هشتم: بزرگ ترین تصمیم تمام تاریخ کسب و کار