loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب وداع با اسلحه | همینگوی؛ انتشارات نیلوفر

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب وداع با اسلحه | انتشارات نیلوفر

کتاب "وداع با اسلحه" روایتگر داستانی تلخ و تکان‌دهنده درباره‌ی جنگ است و تاثیرات مخرب این رویداد غیرانسانی و ویرانگر را بر زندگی بشر به نمایش می‌گذارد. قابل ذکر می‌باشد که ترجمه‌ی روان و صریح آقای "نجف دریابندری" توسط دو انتشارات "علمی و فرهنگی" و "نیلوفر" به چاپ رسیده و در اختیار علاقه‌مندان به آثار "ارنست همینگوی" قرار داده شده است.

شخصیت اصلی قصه، "فردریک هنری" نام دارد. وی مردی جوانی است که در کشور "ایتالیا" زندگی می‌کند. فردریک همچون سایر هم‌سن و سالان خویش، نقشه‌ها و آرزوهای فراوانی را برای آینده‌ی خود، در نظر دارد؛ غافل از این که همه‌ی آرزوهایش، در آینده‌ای نه چندان دور و با آغاز جنگ جهانی اول، به دست فراموشی سپرده خواهند شد.

داستان از جایی شروع می‌شود که کشور ایتالیا توسط نیروهای اتریشی مورد حمله قرار می‌گیرد. تحت چنین شرایطی بسیاری از جوانان ایتالیایی به نیروهای نظامی سرزمین خود پیوسته و به دفاع از میهن خویش می‌پردازند. فردریک نیز، به جنگ ملحق گشته و در بخش خدمات پزشکی، فعالیت خود را آغاز می‌کند. در طی این دوره‌ی زمانی، جنگ، از اوضاعی نسبتا آرام برخوردار است. در نتیجه، مرد جوان قصه، در ابتدای دوران خدمت خویش، اوقاتی بدون استرس و تشویش را پشت سر می‌گذارد. اما این وضعیت پایدار نمانده و ماه‌ها بعد، جنگی سخت آغاز می‌گردد.

در یکی از همین روزها، گلوله‌ای به پای فردریک اصابت نموده و آن را دچار آسیبی جدی می‌کند. نیروهای پشتیبانی، او و عده‌ای دیگر از مجروحان را، جهت معالجه به یکی از بیمارستان‌های شهر میلان منتقل می‌نمایند. مسئولیت مراقبت و نگهداری از فردریک به پرستاری جوان با نام "کاترین" واگذار می‌شود. این دختر، نهایت تلاش خود را صرف بهبود فردریک می‌کند؛ تلاش‌هایی که به مرور زمان موجب ایجاد حسی عاشقانه و دوطرفه میان کاترین و فردریک می‌شود و آن‌ها را با ماجراهایی غیرقابل پیش‌بینی مواجه می‌سازد.

 

برشی از متن کتاب وداع با اسلحه

فصل بیست و ششم

من به سوی در رفتم و بیرون را نگاه کردم. باران بند آمده بود ولی هوا مه‌آلود بود.

از کشیش پرسیدم: «بریم بالا؟»

«من فقط مدت کوتاهی می‌توانم بمانم.»

«بریم بالا.»

از پلکان بالا رفتیم و وارد اتاق شدیم. من روی تختخواب رینالدی دراز کشیدم. کشیش روی تخت سفری من که گماشته باز کرده بود نشست. اتاق تاریک بود.

کشیش گفت: «خوب، اصل حالتون چطوره؟»

«خوبم. امشب خسته‌ام.»

«من هم خسته‌ام؛ خستگی من بی‌سببه.»

«از جنگ چه خبر؟»

«گمان می‌کنم به زودی تمام بشه. نمی‌دانم چرا، ولی این‌طور حس می‌کنم.»

«چه‌طور حس می‌کنید؟»

«به نظر شما سرگرد این روزها چطوره، ملایم و آرامه، نیست؟ این روزها خیلی‌ها اینطورند.»

کشیش گفت: «تابستان خیلی سختی بود.» اکنون بیش از هنگامی که من داشتم می‌رفتم به حرف خودش اطمینان داشت. «نمی‌توانید تصورش را بکنید. اما شما آنجا بوده‌اید و می‌دانید وضع از چه قرار بوده. بسیاری از مردم حقیقت جنگ را همین تابستان گذشته درک کردند. حتی آن‌هایی که خیال می‌کردند هرگز درک نخواهند کرد، حالا درک کرده‌اند.»

دستم را روی پتو زدم: «حالا چه خواهد شد؟»

«من نمی‌دانم، ولی فکر نمی‌کنم این جنگ را بشود مدت زیادی ادامه داد.»

«یعنی چه خواهد شد؟»

«از جنگ دست می‌کشند.»

«کی‌ها؟»

«هر دو طرف.»

گفتم: «امیدوارم.»

«فکر نمی‌کنید؟»

«من فکر نمی‌کنم هر دو طرف با هم از جنگ دست بکشند.»

«من هم تصور نمی‌کنم. این توقع بزرگی‌ست. ولی من وقتی که تغییر روحیات مردم را می‌بینم، فکر نمی‌کنم جنگ را بشود ادامه داد.»

«تابستون گذشته جنگ رو کی برد؟»

«هیچ‌کس.»

گفتم: «اتریشی‌ها بردند. نگذاشتند سن‌گابریل رو ازشون بگیرند. جنگ رو بردند. اون‌ها از جنگ دست نمی‌کشند.»

«اگر آن‌ها هم حال و روزشان مثل ما باشد، خوب هم دست می‌کشند. آنچه ما کشیده‌ایم، آن‌ها هم کشیده‌اند.»

«کسی که داره می‌بره که دست نمی‌کشه.»

«شما مرا مایوس می‌کنید.»

«من فقط چیزی رو که فکر می‌کنم می‌گم.»

«پس شما فکر می‌کنید که جنگ همین‌طور ادامه خواهد داشت؟ هیچ طوری نخواهد شد؟»

«من نمی‌دونم. همین قدر می‌دونم که اتریشی‌ها بعد از پیروزی دست از جنگ نمی‌کشند. مردم فقط بعد از آن‌که شکست خوردند مسیحی می‌شن.‌»

«اتریشی‌ها هم – غیر از بوسنیایی‌ها – عیسوی هستند.»

«نمی‌گم همین‌طور عیسوی کشکی، می‌گم مثل عیسای مسیح...

وداع با اسلحه از مجموعه کتاب‌های ارنست همینگوی با ترجمه‌ی نجف دریابندری از انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: ارنست همینگوی
  • مترجم: نجف دریابندری
  • انتشارات: نیلوفر


ارنست همینگوی

درباره ارنست همینگوی نویسنده کتاب کتاب وداع با اسلحه | همینگوی؛ انتشارات نیلوفر

«ارنست میلر همینگوی» نویسنده‌ی شهیر امریکایی یکی از غول‌های رمان‌نویسی قرن 19 است که سبک و سیاق نوشتنش، به طور گسترده در قرن بیستم مورد تقلید قرار گرفت. او ماهیت انسان را نه از طریق بحث و استدلال نظری، بلکه از طریق روایت حوادثی که به شدت و به تمامی قابل درک و احساس بود ارائه می‌کرد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب وداع با اسلحه | همینگوی؛ انتشارات نیلوفر


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب وداع با اسلحه | همینگوی؛ انتشارات نیلوفر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل