کتاب 100 داستان ناگفته از علم | ریک بِیِر

معرفی کتاب 100 داستان ناگفته از علم 

این کتاب داستانهای جالب توجهی از دانشمندان روایت میکند که یا حتما چیزی در مورد آن نمیدانید یا اینکه داستانی به اشتباه روایت شده و بعد دست به دست چرخیده و در اذهان عمومی جا افتاده است. مثلا اگر فکر میکنید لامپ را توماس ادیسون اختراع کرده سخت در اشتباهید و ایده اختراع تلفن، نخستین بار به ذهن الکساندر گراهام بل نرسیده بود. اگر به خواندن چنین داستانهایی علاقهمند هستید، خواندن این کتاب را از دست ندهید. این کتاب از مجموعه کتابهای "100 داستان ناگفته" است که با همکاری با شبکه ماهوارهای تاریخ منتشر شد. این کتاب حاوی داستانهای واقعی از سرگذشتها و رخدادهای تصادفی و جرقه هاییست که در ذهن افراد زده شد و منجر به اختراعات جالب گردید.

در این کتاب از بسیاری از دانشمندان معروف جهان نام برده شده که در میان آنها نام دانشمند کشورمان "خوارزمی" نیز که به اشتباه از او به عنوان دانشمند عرب!! یاد شده، آورده شده است. مترجم با تاسف بسیار از این امر پس از نامهنگاریهای بسیار و ذکر منابع تاریخی معتبر به نویسنده آمریکایی قبولاند که خوارزمی یک ریاضیدان ایرانی است و نویسنده ضمن سپاسگزاری اعلام کرد که در چاپهای بعدی حتما این مورد اصلاح خواهد شد. برخلاف تصور عموم داستانهای علمی که در این کتاب آورده شدهاند مانند برخی دیگر از مسائل علمی اصلا کسالتآور و بیروح نیستند، در این کتاب با کلی داستان مهیج روبهرو هستید که حتما شگفتزدهتان خواهد کرد.

برشی از متن کتاب

الکساندر گراهام بل در سال 1876 تلفن را اختراع کرد؛ آیا براستی چنین است؟ فیالواقع نخستین بار یک آموزگار آلمانی پانزده سال پیش از گراهام بل موفق به انجام این کار شد ولی او روابط عمومی چندان بالایی نداشت. در سال 1860 فیلیپریس آنچه را که خود "گوش مصنوعی" مینامید، طراحی و اجرا کرد. این وسیله نوظهور از مجموعه اقلام بسیار نامرتبطی ساخته شده بود: یک ویولون، سوزن خیاطی، یک شکل گوش حک شده بر روی چوب و حتی یک عدد سوسیس. "من موفق شدم وسیلهای اختراع کنم که بهوسیله آن افراد میتوانند هر صدایی را از هر فاصلهای تولید کنند.

من این وسیله را تلفن مینامم" وسیله او کار میکرد ولی نه آنچنان که باید. بنابراین ریس همچنان به اندیشیدن ادامه داد. او سیمی بین مدرسه و کارگاهش کشیده بود، که این کار وی سبب شده بود شاگردانش تصور کنند که ریس از این طریق قصد دارد به سخنان آنها در کلاس گوش دهد. او سالها در این زمینه کار کرد و ساختار تلفن او پیچیده و پیچیدهتر میشد. سرانجام، ریس تعدادی از مدلهای نیمه کاره خود را به دانشمندانی در سرتاسر جهان فرستاد. وسیلهاو موسیقی را بهآسانی منتقل میکرد ولی در انتقال صحبت ناتوان بود. یکی از کسانی که این وسیله را به کار برده بود اظهار داشت: واژگان تک، به سختی شنیده میشد. به نظر نمیرسید کسی از این اختراع به وجد آمده باشد. اغلب دانشمندان آن زمان، تلفن ریس را چیزی تنها کمی پیشرفتهتر از یک اسباببازی میدانستند. او این ایده را رها کرد و در سال 1874 در اثر بیماری سل دار فانی را وداع گفت.

دو سال پس از آن، الکساندر گراهام بل به خاطر اختراع تلفن، هم یه شهرت و هم به پاداش مالی نائل شد. الکساندر گراهام بل قصد نداشت تلفن بسازد؛ بلکه میخواست یک تلگراف پیشرفتهتر درست کند که پیامهای چند رسانهای را از طریق یک سیم منتقل کند. ولی هنگامی که فهمید میتواند تلفن درست کند، تمام فکر و ذکرش مشغول همین موضوع شد. رقیب اصلی گراهام بل در اختراع تلفن، الیشا گری بود که درخواستش برای ثبت این اختراع تنها چند ساعت پس از درخواست گراهام بل تسلیم شد. به نظر نمیرسد آن زمان الیشا گری فهمیده باشد چه چیز مهمی را از دست داده است. او در سال 1876 نوشته است: تلفن محصول زیبایی از اندیشه یک دانشمند است، ولی از دیدگاه اقتصادی ارزش چندانی ندارد!

نویسنده: ریک بِیِر  ترجمه: ابراهیم صالح رامسری انتشارات: معین