درباره ی کتاب جنگ آخر زمان ماریو بارگاس یوسا
کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو بارگاس یوسا با ترجمهی عبدالله کوثری توسط نشر آگه به چاپ رسیده است. "جنگ آخر زمان" داستانی کلاسیک درباره تاریخ انقلابی آمریکای لاتین در قرن نوزدهم است. این کتاب نشر آگه داستان جدایی و تعارض میان دو جامعه ای است که سالها بخاطر افکاری بیبنیاد، از هم دور مانده اند. آنها قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نیستند و اکنون در جنگی سخت و بیرحمانه با یکدیگر دیدار میکنند.
"جنگ آخر زمان" سنت و مدرنیته را در مقابل یکدیگر قرار می دهد و به مسائلی همچون عشق و شور، خشونت و تباهی ناشی از تعصبات کورکورانه می پردازد. این کتاب داستان جنگ و شورش "کانودوس" منطقه ای در "باهیا" در شمال شرقی برزیل است. جایی که در آن اثری از تاریخ و تمدن دیده نمی شود و هیچ نشانی از پول، مالیات، ازدواج، آمار و اطلاعات نیست.
در اواخر قرن نوزدهم حکومت سلطنتی برزیل نابوده شده و حکومت جمهوری تشکیل می شود. همچنانکه مردم خود را برای ورود به دنیای مدرنیته آماده می کردند، در مناطق عقب افتاده ی صحرا، جنبشی دیگر شکل می گیرد. مرشدی پیر از دل مناطق خشک و بیابان های سوزان پیدا می شود. او پیاده روستا به روستا سفر می کند و مردم را موعظه می کند و به آخر زمان وعده می دهد. مرشد پیر با تجدد و مدرنیته مخالف است و جمهوری را ضد دین مسیح می داند. مردم را به دینداری و تقوا دعوت می کند. او با صلابت کلام و روحانیت خاصی که دارد باعث می شود مردم بسیاری مجذوب او شوند.
مرشد سعی می کند مردم را با نیروی ایمان متحد سازد. مردم بسیاری به او پیوستند. پس از مدتی تعداد زیادی از مردم فقیر، مطرود، جانی، راهزن و عاصی که مرشد از آنها قدیسانی مومن ساخته است، جامعه ای را تشکیل می دهند. آنها به سرزمینی به نام "کانودوس" وارد می شوند و به دستور مرشد مشغول ساختن کلیسایی می شوند تا هنگامی که آخرالزمان فرا برسد، این معبد در حکم کشتی نوح می باشد. "کانودوس" اینک کابوسی برای جمهوری نوپا است. حکومت جمهوری تصمیم به نابودی این جامعه می گیرد. شرح جنگ ها و حوداث آن روند پایانی داستان را تشکیل می دهد.
بخشی از کتاب جنگ آخر زمان؛ نشر آگه
بلند بالا بود و چندان تکیده که انگار همیشه نیمرخش را می دیدی. پوستی تیره و اندامی استخوانی داشت، و آتشی همواره در چشمانش می سوخت. صندل شبانان را به پا داشت و شولای کبود رنگی که پیکرش را می پوشاند یادآور ردای مبلغانی بود که گاه و بی گاه به دهکده های پرت افتاده صحرا سر می زدند تا بر خیل کودکان نوزاد نام بگذارند و زنان و مردانی را که با هم زندگی می کردند به عقد هم درآورند.
پی بردن به سن و سال او، ایل و تبارش و ماجرای زندگی اش ناممکن بود، اما در خلق و خوی آرام، رفتار بی تکلف و وقار برهم نخوردنی اش چیزی بود که حتی پیش از آن که موعظه خود را آغاز کند، مردم را به سویش می کشاند.
"به فکر ژورما افتاد . آیا او موجودی اهل فکر بود؟ یا حیوانی خانگی . گوش به فرمان، قادر به قبول این که مجسمه آنتونی قدیس از کلیسا فرار کرده و به غاری رفته که همان جا تراشیده بودندش، مثل بقیه زنان خدمتکار بارون جوری تربیت شده بود که مراقب جوجه ها و گوسفند ها باشد، غذای شوهرش را حاضر کند، لباس هایش را بشوید و فقط به او راه دهد . فکر کرد، شاید حالا از آن رخوت و سستی بیرون بیاید و بی عدالتی را احساس کند. فکر کرد، من بی عدالتی توام. فکر کرد، شاید خدمتی در حقش کرده باشی.
نویسنده
درباره ی ماریو بارگاس یوسا
ماریو بارگاس یوسا، یکی از معتبرترین نویسندگان آمریکای جنوبی در سال 1936 در پرو به دنیا آمد. او تنها فرزند خانواده بود که والدینش پنج ماه بعد از ازدواج از یکدیگر جدا شدند. دوران کودکی با مادرش زندگی می کرد. در 14 سالگی پدرش او را به دبیرستان نظام فرستاد. این دوران تاثیری ژرف و ابدی بر وی گذاشت و ایده نخستین رمانش را در ذهنش پروراند.
یوسا تحصیلات خود را در رشته هنرهای آزاد گذراند. سپس در رشته ادبیات از دانشگاه مادرید دکترای خود را گرفت. او سال ها در اروپا به تدریس، داستان نویسی، مقاله نویسی، ترجمه، روزنامه نگاری و خبرنگاری پرداخت. از آثار وی می توان به 1-سال های سگی، 2-شهر و سگ ها، 3-خانه سبز، 4-بهشت آنجا، 5-گفتگو در کاتدرال، 6-زندگی واقعی آلخاندرو مایتا، 7-چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟، 8-لیتوما در میان کوههای آند، 9-زبان هیجان، 10-ماهی در دریا، 11-واقعیت پوشیده، 12-چرا ادبیات، 13-دیوانه ایوان ها، 14-شوخی و... اشاره کرد.
- نویسنده: ماریو بارگاس یوسا
- مترجم: عبدالله کوثری
- انتشارات: آگه
نظرات کاربران درباره کتاب جنگ آخر زمان | ماریو بارگاس یوسا
دیدگاه کاربران