خرید کتاب زن در ریگ روان اثر کوبو آبه
رمان" زن در ریگ روان" یکی از مشهورترین رمان های معاصر ادبیات جهان، خصوصا ژاپن است که برنده ی جایزه ی ادبی نوبل نیز شده است. کتاب ماجرای حشره شناسی به نام نیکی جومپی است که برای یافتن گونه ی جدیدی حشره، وارد منطقه ای ساحلی می شود. منطقه ای که در بخشی از آن گودال های عمیقی وجود دارد و در انتهای هر گودال کلبه ای قرار دارد. نیکی مجبور می شود شب را در یکی از این گودال ها بگذراند که متوجه می شود زنی نیز در آن جا ساکن است. ساختار این گودال ها به گونه ای است که محافظی برای جلوگیری از طوفان ریگ برای مناطق اطراف محسوب می شوند، اما ساکنان داخل گودال، همیشه در تهدیدِ شن های روان هستند و هر لحظه ممکن است گودال ها پر از شن شود. بنابراین تنها یک راه چاره دارند و آن این است که شن های داخل گودال را جمع کنند و در سبدی بریزند تا افرادی که در خارج گودال هستند سبد ها را از گودال دور کنند. نیکی برخلاف زنی که در آن جاست تمایلی به همکاری با مردم خارج گودال را ندارد و آن را کاری بیهوده می داند. از طرفی مرگ هر لحظه او را تهدید می کند ... اولین نکته در برخورد با داستان، بهره گیری آن از شخصیت های اسطوره ای است که در کتاب به شکل حقیقی نمود پیدا کرده است. نویسنده با تلفیق عناصر اگزیستانسیالیستی_ هستی گرایانه_ با رنگ و بوی فلسفی، نوعی حس دلهره را به مخاطب القا می کند که هر لحظه در انتظار امید و اتفاق تازه ای است. در حقیقت داستان ذهن خواننده را میان تلاش هدفمند و تلاش بیهوده سرگردان می کند؛ گاهی گمان می کند تلاش شخصیت های اصلی موجب زنده ماندن آن هاست و گاهی با خود می گوید هرتلاشی در این گودال بی فایده است. در واقع همین حیرت خواننده داستان را جذاب کرده و او را به دنبال کردن آن تشویق می کند. امید و نا امیدی به خوبی در کتاب به تصویر کشیده شده و نویسنده توانسته احساس و عواطف خواننده را در دست بگیرد. داستان از زبان دانای کل روایت می شود و لحن آن روان و به دور از پیچیدگی های ظاهری است؛ اما در عین سادگی، واژه ها و عبارات معانی نهفته ای را در بر دارند که خواننده در مواجهه با آن ها تصاویر متعددی را از ابعاد مختلف هستی و حتی زندگی شخصی خودش در ذهن مجسم می کند؛ می توان گفت از جالب توجه ترین ویژگی های کتاب نیز همین است که خواندن متن همزمان است با تصویر سازی ذهنی مخاطب. گفت و گوهای شخصیت های داستان و ماجراهای عجیب و غمبار پیش آمده برای آن ها، می تواند تداعی لحظه هایی باشد که در زندگی همه مان اتفاق افتاده است. از این جهت خواننده می تواند با روند داستان، به خوبی ارتباط برقرار کند.
کتاب زن در ریگ روان نوشته کوبو آبه با ترجمه مهدی غبرائی در انتشارات نیلوفر را به همراه سایر کتاب های خارجی از کتابانه خریداری نمایید.
برشی از متن کتاب
در یکی از روزهای ماه اوت مردی ناپدید شد. فقط برای تعطیلات به کنار دریا رفته بود، تا فاصله ای که بیشتر از نصف روز با قطار طول نمی کشید، و دیگری خبری از او نشد. تحقیقات پلیس و چاپ آگهی در روزنامه ها هم هیچ کدام به جایی نرسید. البته گم شدن آدم ها چندان غیرعادی نیست. طبق آمار هر سال صدها مورد انتظار کم است. قتل ها و تصادف ها همیشه شواهد روشنی به جا می گذارند. و انگیزه های آدم ربایی معمولا قابل تشخیص اند. اما اگر نمونه ی ما از این مقوله ها بیرون باشد. و این موضوع بخصوص در مورد گمشدگان مصداق دارد. سرنخ ها را خیلی به زحمت می توان پیدا کرد. مثلا خیلی از ناپدید شدن ها را می توان به پای فرار ساده گذاشت. در مورد این مرد هم سرنخ ها ناچیز بود. هر چند مقصد کلی اش معلوم بود، اما از آن منطقه گزارشی نرسیده بود که جسدی پیدا کرده اند. از قرارمعلوم، کارش طوری بود که اساسا نمی شد تصور کرد با رازی سروکار داشته باشد تا برای همین او را بدزدند. رفتارش هم به قدری عادی بود که کمترین نشانی از قصد ناپدید شدن در آن دیده نمی شد. طبعا همه اول خیال می کردند پای زنی درمیان است. اما زنش یا دست کم زنی که با او به سر می برد، به همه گفت غرض از سفرش گردآوری انواع حشرات بوده. بازرس های پلیس و همکارانش بفهمی نفهمی ناامید شدند. بطری و تور حشره گیری را مشکل می شد سرپوشی برای گریز عاشقانه با دختری به حساب آورد. بعدش هم یکی از کارمندان ایستگاه س مردی را به یاد آورده بود که با سرووضع کوهنوردها از قطار پیاده شده، و از شانه هایش یک قمقمه و جعبه ای چوبی آویخته بوده که می شد آن را به حساب وسایل نقاشی گذاشت. کارمند مربوطه می گفت که مرد تنها بوده، یکه و تنها. بنابراین فرضیه ی دختر و این حرف ها بی اساس بود. حدس و گمان تا آنجا پیش رفت که مرد مزبور از زندگی خسته شده و دست به خودکشی زده است. یکی از همکارانش، که روانکاوی غیر حرفه ای بود، روی این نظر پافشاری می کرد. او مدعی بود که علاقه به وقت گذرانی بیهوده ای مانند گردآوری حشرات درآدم بالغ، بی برو برگرد دال بر اختلال روانی است. حتی درمورد اطفال، اشتغال خاطر غیرعادی به جمع آوری حشرات اغلب نشانه ی عقده ی اُدیپ است. کودک به جبران امیال ارضا نشده اش، از اینکه به تن حشرات سنجاق فروکند لذت می برد، چون نمی خواهد هرگز ترس از گریزشان را به دل راه بدهد. واین نکته که در بزرگسالی هم از این کار دست نکشد، مسلما نشانه آن است که وضع روبه وخامت رفته است. بنابراین اصلا تصادفی نیست که حشره شناسان مبتلا به تمایل حاد تملک اند و همچنین آدم هایی هستند که به غایت انزواجو، شیفته سرقت، و همجنس باز، از این نقطه تا خودکشی براثر ملال یک قدم بیشتر فاصله نیست. راستش را بخواهید، حتی بعضی از گردآورندگان حشرات بیش از گردآوری مجذوب سیانور توی بطری های خود می شوند. و هر چه بکوشند نمی توانند از این کار دست بشویند. درواقع مرد حتی یک بار هم علایق خود را با کسی در میان نگذاشته بود، و همین ظاهرا ثابت می کند که به آنان بدگمان بوده. اما چون عملا هیچ جسدی کشف نشد، همه ی این نظریات نبوغ آسا بی پایه از آب در آمد. هفت سال گذشت و کسی از حقیقت خبردار نشد. بنابراین طبق مفاد بند 30 قانون مدنی، مرد را در عداد مردگان قلمداد کردند.
- نویسنده: کوبو آبه
- مترجم: مهدی غبرائی
- انتشارات: نیلوفر
نظرات کاربران درباره کتاب زن در ریگ روان | کوبو آبه
دیدگاه کاربران