دربارهی کتاب تله بازی 1: کد مرجع اثر داستین بریدی
کتاب "کد مرجع" جلد اول از مجموعه داستانهای خواندنی "تله بازی" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودکان و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
"چارلی"، یکی از دانشآموزان محبوب کلاس اریک میباشد. زیرا پدرش، در یک شرکت بازیسازی فعالیت میکند. این مرد گاهی اوقات، نسخهی اولیهی بازیهایی رو که هنوز وارد بازار نشده، به دوستان چارلی میدهد تا به این واسطه، هم آن را تست کنند و هم اینکه، از بازی مورد نظر لذت ببرند. داستان این جلد نیز، دقیقا به همین موضوع برمیگردد.
مدتی پیش، اریک، نسخهی اولیهی بازی "انفجار اساسی" را از چارلی دریافت کرده است. بازیای که در آن، آدم فضاییها زمین رو تسخیر کردند و فقط یک نفر هست که توانایی مقابله و شکست آنها را دارد؛ این شخصی کسی است که صاحب یک اسلحهی انفجار مخصوص میباشد؛ اسلحهای که با هر شلیک، هدف خود را به طور قطع نابود میکند. اریک تمام وقت خود را صرف این بازی مینماید. اما اصل ماجرا از جایی آغاز میگردد که او پیامکی را به جسی ارسال کرده و از دوست خود میخواهد که برای رویارویی با مسالهای باورنکردنی به خانهاش برود.
جسی علیرغم میل خویش، و فقط به دلیل کنجکاوی، درخواست اریک را میپذیرد و به منزلش میرود. اما پس از ورود به داخل ساختمان و در کمال تعجب، اثری از او نمییابد. در همین هنگام، متوجه صفحهی روشن تلویزیون میشود که بازی انفجار اساسی را در حالت توقف نمایش میدهد. حسی عجیب او را به سمت بازی میکشاند. بنابراین دستهی بازی را در دست گرفته و دکمهی آغاز بازی را فشار میدهد. اما به جای شروع بازی، وارد دنیایی دیگر شده و با اتفاقاتی باورنکردنی مواجه میشود.
شخصیتهای اصلی قصه، دو دوست صمیمی هستند که "جسی ریگزبی" و "اریک کانرد" نام دارند. این دو پسر نوجوان، در کلاس ششم تحصیل میکنند. اریک، یکی از طرفداران سرسخت بازیهای رایانهای است و بیشتر اوقات خود را صرف این بازیها مینماید. اما بر خلاف او، جسی، تمایل خیلی زیادی به سرگرمیهای رایانهای ندارد و ترجیح میدهد که تمام وقت خود را با درس و تحصیل پشت سر بگذارد.
برشی از متن کتاب تله بازی 1 (کد مرجع)
فصل 10
فرمانده اریک
«دارم رانندگی میکنم!»
دوروبرم را نگاه کردم تا بفهمم این بار کجا فرود آمدهایم، پرسیدم: «با چی رانندگی میکنی؟»
وای! بهتر از این نمیشد. باتلاق. باتلاقی عمیق و بوگندو. پای رستم را بلند کردم. شاااالاااااپ. بدتر هم شد. پانزده سانتیمتر در گلولای فرو رفته بودم و این یعنی باید کل روز را با جورابهای خیس راه میرفتم. من میتوانم برف، آتشفشان و حتی هیولاهایی به بزرگی یک خانه را تحمل کنم، ولی جوراب خیس واقعا غیرقابل تحمل است.
«دارم رانندگی میکنم! من برش داشتم!» اریک جورابهای خیس نداشت، چون اصلا توی باتلاق نبود. در عوض، سه متر آن طرفتر سر از تانکی درآورده بود که انگار از آینده آمده بود و روی آن با صدای بلند فریاد میزد.
«جلو نیا! دو ثانیه طول نمیکشه که گیر میکنه!»
اریک فریاد زد: ناین تانک گیر نمیکنه!» اریک داخل تانک ناپدید شد و پنج ثانیه بعد موتور وسیله جان گرفت.
قققااااااااااان!
تانک به خاطر چهار موشکی که زیرش قرار گرفته بود، سی سانتیمتر از زمین فاصله داشت.
اریک سرش را برگرداند: «باحالهها!»
«آهای! من هم میخوام برونمش!»
«فکر کنم قبل از اینکه من برش دارم، باید به فکرش میافتادی. البته تو میتونی با توپخونهی تانک شلیک کنی، که این هم برای خودش خیلی باحاله!»
دست به سینه ایستادم و گفتم: «اِ! واقعا!»
درست همان لحظه، چشمان اریک گرد شد. کنترل توپ را از من گرفت و چرخاند و چیزی را که پشت سرمان بود، ترکاند. سریع برگشتم و کروکودیل شش متری فضاییای را دیدم که از باتلاق بیرون پریده بود و در نور ناپدید شد. دیگر وقتش بود اعتراف کنم: «خیلی باحاله!»
«میخوای سوار شی یا میخوای یه لقمهی چپت کنن؟»
پشت چشمی نازک کردم، برگشتم سمت تانک و از آن بالا رفتم.
اریک سلام نظامی داد و گفت: «این درسته! حالا دیگه وارد ناو جنگی من شدی، انتظار دارم به من بگی فرمانده اریک.»
«ناو جنگی تو، همون ترجیح میدم طعمهی کروکودیل بشم.»
«این طرز صحبت با مافوقت نیست، فرمانده دوم جسی!»
لولهی توپ را به سمت اریک چرخاندم و ترکاندمش. دود شد رفت هوا و بعد دوباره در صندلی راننده ظاهر شد.
اریک سری تکان داد. «گرفتم چی میگی...
کتاب کد مرجع اولین جلد از مجموعه ی تله بازی اثر داستین بریدی با ترجمه ی یاسمن جعفری و تصویرگری جسی بریدی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
- فصل 1: آشغالهای دماغ و اسلحههای انفجاری
- فصل 2: تنها امید بشریت
- فصل 3: بنگ بنگ قور!
- فصل 4: واقعیت مجازی
- فصل 5: دوردور با کولهپشتی پرنده
- فصل 6: غول آخر مرحله
- فصل 7: یادبود مارک
- فصل 8: مجسمهی آزادی
- فصل 9: خداحافظ
- فصل 10: فرمانده اریک
- فصل 11: سرعتیکارها
- فصل 12: کد منبع
- فصل 13: پروتکل هایندنبرگ
- فصل 14: جدال در نیمروز
- فصل 15: تنها راه
- فصل 16: جستوجو
- فصل 17: نبرد آخر
- فصل 18: آقای گِرِگوری
- فصل 19: مطمئنی؟
- دربارهی نویسنده
- دانستنیهای بیشتر
- نویسنده: داستین بریدی
- مترجم: یاسمن جعفری
- تصویرگر: جسی بریدی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب تله بازی 1
دیدگاه کاربران