دربارهی کتاب هتل پنج بلوط 3: رقابت بهاری اثر کلی جرج
کتاب رقابت بهاری جلد سوم از مجموعه داستانهای هتل پنج بلوط است. این اثر، روایتگر داستانی جذب و خواندنی از یک هتل و خدمهی آن میباشد که به عنوان کتاب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
هتل پنج بلوط، همواره با اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و بزرگی روبهرو میشود؛ مشکلاتی که دردسرهای زیادی را برای آقای دلگشا ایجاد میکند. به عنوان مثال، در پاییز گذشته، مورد حملهی گرگها قرار گرفته و سپس در زمستان، با کمبود مواد غذایی مواجه گشته. در طی بروز تمامی این مشکلات، مونا موشه، با استفاده از هوش و توانایی سرشار خویش، راهحلهایی اثربخش را ارائه کرده و موجب نجات هتل از ورشکستگی و نابودی شده است.
هماکنون، روزهای پایانی فصل زمستان میباشد و نشانههای فرارسیدن بهاری زیبا در همهجا مشاهده میشود. تمامی کارکنان پنج بلوط با شور و شوقی وصفناشدنی خود و هتل را برای رویارویی با بهار آماده میکنند. البته، همه به جز آقای دلگشا؛ بر خلاف همیشه، او به مردی بیحوصله و ناامید تبدیل گشته؛ موضوعی که موجب دلسردی و ناراحتی ساکنان هتل نیز شده است. در نتیجه، مونا موشه و بقیهی دوستان و اطرافیانش، با اصرارهای فراوان، گورکن را برای رفتن به سفری تفریحی راضی مینمایند؛ تا به این واسطه، دلگشا روحیهی از دست رفتهی خویش را بازیابی کند.
در مقابل اصرارهای پیدرپی کارکنان، آقای دلگشا، علی رغم میل خویش، سفر خود را آغاز میکند. اما پیش از این کار، تمامی سفارشات لازم را به خدمه ارائه نموده از آنها میخواهد که تمامی کارهای لازم را به درستی انجام دهند. آنها نیز به او اطمینان میدهند که مراقب همهچیز هستند. ولی آیا واقعا، امور هتل پنج بلوط در نبود آقای گورکن، مطابق روال پیش خواهد رفت؟!
شخصیت اصلی داستان "مونا موشه"، نام دارد؛ او موشی کوچک و باهوش است که به عنوان یک خدمتکار ساده در هتل "پنج بلوط" فعالیت میکند؛ هتلی ویژه و دوستداشتنی که توسط عدهای از حیوانات مختلف، از قبیل، سنجاب، جوجهتیغی و ... اداره میگردد. آقای "دلگشا"، صاحب و رئیس پنج ستاره میباشد؛ گورکنی مهربان که به تمامی کارکنان خود احترام میگذارد. "تیلی سنجابه"، بهترین دوست مونا موشه است. وظیفهی او سرپرستی از خدمتکاران میباشد. برادر کوچک تیلی، "هنری" نام دارد؛ سنجابی پرانرژی و کمسنوسال که پس از سالها دوری از تیلی، مدتی پیش، نزد او بازگشته است.
برشی از متن کتاب هتل پنج بلوط 3
10
دعوا با تیلی
*برنامهی امشب*
*اختتامیهی بزرگ*
*جشن پرآبوتاب بهاری!*
بنگ! بام! بام!
صبح فردای آن روز سروصداهای گوشخراشی مونا را از خواب بیدار کرد. دوگروه موسیقی (نه یکی، دوتا!) داشتند توی دالان رژه میرفتند. آنقدر سروصدایشان بلند بود که به اتاق مونا هم میرسید. مونا از رختخواب بلند شد، پیشبندش را پوشید و بندهایش را سریع گره زد و از لای در به بیرون نگاهی انداخت. بقیهی کارکنان هم توی دالان داشتند جروبحث میکردند و سروصدا راه انداخته بودند.
پشت در اتاق خانم هیگینز سهتا راکون داشتند سر سهتا قوباغه داد میزدند. خانم هیگینز و ژیل هم با لباس خواب آنجا بودند و بدجوری کلافه به نظر میرسیدند.
بنگ! یکی از قورباغهها کوبید روی طبل. «ما همیشه برای جشن بپربپر دعوت میشیم!»
دلنگ! یکی از راکونها بانجویش را به صدا درآورد و گفت: «ولی این جشن بپربپر نیست. جشن پر آبوتاب بهاری و ما دعوت شدیم.»
خانم هیگینز از ژیل پرسید: «مگه به جهندهها نگفتی امسال نیان؟»
«من... اممم.... من...» این اولین بار بود که ژیل جوابی نداشت. ولی چند لحظه بعد به حرف آمد. «من... تصمیم گرفتم به هر دو گروه اتاق بدم.» انگار هیچکدام از دو گروه قانع نشده بودند، ولی اقلا دیگر صدایشان درنیامد.
مونا خوشحال بود که دعوا تمام شده ولی به آشپزخانه که رسید، باز هم صدای جروبحث شنید.
کاپیتان روبی فهمیده بود که قرار است آن شب کرمهای شبتاب اجرا داشته باشند و از این موضوع اصلا خوشحال نبود.
وقتی ژیل آمد آشپزخانه، مونا ازش پرسید: «نمیشه به زنبورها هم اتاق بدی؟ همونطور که به اون دوتا گروه موسیقی اتاق دادی؟»
ژیل جواب داد: «زنبورها اتاق دارن. چون برای درست کردن عسل استخدام شده بودن.»
کاپیتان روبی گفت: «خیلی خب، حالا که اجازه نمیدین ما صفآرایی منظممون رو نمایش بدیم، ما هم فردا آفتابنزده، برای همیشه از اینجا میریم. همیشه فقط کرمهای شبتاب هستن که فرصت درخشیدن دارن.» بعد گروه زنبورها ویزوویزوکنان از آشپزخانه بیرون رفتند.
خانم پریکلز گفت: «وای! دیدی چی شد؟» دود آشپزخانه را پر کرد. مونا بدوبدو رفت تا کمک کند.
خانم پریکلز نالهکنان گفت: «تا حالا به عمرم غذا نسوزونده بودم.»
مونا پرسید: «یعنی هیچوقت؟»
خانم پریکلز مکثی کرد و گفت: «فکر کنم فقط یه بار سوزونده باشم...
کتاب رقابت بهاری سومین جلد از مجموعه ی هتل پنج بلوط اثر کلی جرج و ترجمه ی زینب خامه یار با تصویرگری استفانی گرگن توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
آقای دلگشا به تعطیلات میرود
تمیزکاری و یک کشف جدید
برامبل یک خبر دارد
جشن پر آبوتاب بهاری
خانوادهی هراسان رابینسون
مسابقهی بامزهترین تخممرغ
مسابقهی بهترین گل
اسکیم حلزونه
دعوا با تیلی
بدبیاریهای مونا
شبیخون در تاریکی
با هم بودن چه خوب است
نمایش کرمهای شبتاب
حال مونا خوب میشود
جشن بپربپر
- رقابت بهاری
- نویسنده: کلی جرج
- مترجم: زینب خامه یار
- تصویرگر: استفانی گرگن
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب هتل پنج بلوط 3 | انتشارات پرتقال
دیدگاه کاربران