دربارهی کتاب تله بازی 4: بازگشت به جزیرهی نابودی
"بازگشت به جزیرهی نابودی" جلد چهارم از مجموعه داستانهای خواندنی "تله بازی" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودکان و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
جسی، اریک و دوستان جدیدشان، موجودات خطرناک رایانهای را شکست داده و دوباره شهر را به وضعیت سابق خود بازمیگردانند. در طول نبرد، راجر، جان خود را برای نجات اریک به خطر انداخته و نابود میشود. او روبات پرندهی هوشمند و مهربانی میباشد که همانند دیگر موجودات از داخل کامپیوتر شرکت بایونوسافت بیرون آمده و پا به دنیای حقیقی گذاشته است.
پس از برقراری نظم و آرامش، گرگوری (کارمند سابق بایونوسافت) با استفاده از علم و توانایی خود، راجر را تعمیر میکند و زندگی تازهای را به او میبخشد. جسی و اریک خوشحال از سلامت مجدد راجر، تصمیم میگیرند، او را نزد خود نگاه دارند. بنابراین، ربات قصه، همیشه و همهجا، این دوستان را همراهی میکند و آنها را در کارهایشان یاری میرساند.
اصل ماجرای این جلد، از جایی آغاز میشود که "چارلی"، پسر گرگوری، نزد جسی رفته و با او ملاقات مینماید. وی در طی این دیدار، موضوع مهمی را دربارهی پدرش، بیان میکند. در واقع او معتقد است که از دو ماه پیش (یعنی دقیقا پس از شکست موجودات خطرناک رایانهای در جلد سوم) رفتار پدرش، به شدت تغییر یافته و همچون رباتی جاسوس رفتار میکند؛ رباتی که تمامی عملکرد اعضای خانواده را زیرنظر دارد.
پس از این گفتوگوها، جسی به فکر فرو رفته و به یاد رفتارهای عجیب و غریب گرگوری در طی دو ماه گذشته میافتد. وقتی که خیلی دقیق به جزئیات توجه میکند، به این نتیجه میرسد که تمامی ادعاهای چارلی صحت دارد؛ موضوعی که شوکی بزرگ را به او وارد میسازد. بنابراین تصمیم میگیرد که بدون حضور راجر و به طور مخفیانه، این مساله را با اریک نیز در جریان بگذارد و با کمک او، گرگوری واقعی را پیدا کند.
شخصیتهای اصلی قصه، دو دوست صمیمی هستند که "جسی ریگزبی" و "اریک کانرد" نام دارند. این دو پسر نوجوان، در کلاس ششم تحصیل میکنند. اریک، یکی از طرفداران سرسخت بازیهای رایانهای است و بیشتر اوقات خود را صرف این بازیها مینماید. اما بر خلاف او، جسی، تمایل خیلی زیادی به سرگرمیهای رایانهای ندارد و ترجیح میدهد که تمام وقت خود را با درس و تحصیل پشت سر بگذارد. ولی مدام با دردسرهای بزرگی مواجه میشود که همگی ناشی از برنامههای رایانهای و موجودات خطرناک آن میباشد.
اریک و جسی، پس از کلی ماجرا، متوجه میشوند که شرکت مشهور بازیسازی "بایونوسافت"، برای تهیهی بازیهای رایانهای پیشرفتهی خود، از روشهایی خطرناک استفاده میکند؛ روشهایی که جان بسیاری از انسانها را به خطر میاندازد. بنابراین، با کمک یکدیگر به مبارزه با اقدامات غیراخلاقی بایونوسافت میپردازند.
کتاب تله بازی 4: بازگشت به جزیرهی نابودی اثر داستین بریدی و ترجمهی رضا بختیاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب تلهی بازی 4 (بازگشت به جزیرهی نابودی)
آقای گرگوری عین پدر خودم بود؛ گرم، مهربان و بامزه. چیزها را هم به خاطر میسپرد. حتی یکبار وقتی که بستنیاش را تندتند خورد قیافهاش شبیه به کسی شد که سرش از سرما درد گرفته است.
ولی هر چه بیشتر در خانهی چارلی میگشتم، بیشتر چیزهای عجیب و غریب به چشمم میخورد. مثلا یک بار بهنظرم آمد آقای گرگوری خیلی محکم پلک میزند، انگار که میخواست چشمهایش را ببندد. اگر منظورم را میفهمید، یکبار متوجه زمان بین پلکزدنهایش شدم. دقیقا هر کدام پنج ثانیه طول میکشید. 1 – 2 – 3 – 4 – 5 – یک پلک - 1 – 2 – 3 – 4 – 5 – یک پلک. چیزهای دیگری هم بود. مثلا اینکه خیلی میگفت احتمالا یا اینکه موقع مطالعه قبل از هر بار ورق زدن، انگشتش را کمی خیس میکرد. دقیقا هر بار، حتی یک صفحه را هم بدون این کار ورق نمیزد. معمولا هم دستشویی رفتنهایش خیلی طول میکشید.
میدانم میدانم. حالا که این چیزها را گفتم به نظر خودم هم چندان شبیه به کارهایی که روباتها انجام میدهند، نیستند، شاید همهشان کارهایی باشند که آدم بزرگها انجام میدهند. البته ما به همین خاطر به اینجا آمده بودیم. بهترین راه برای جستجوی خانهی یک نفر بدون جلب توجه، قایمباشک بازی است. اگر در خانهی چارلی مدرکی وجود داشت که ثابت میکرد آقای گرگوری روبات است، باید پیدایش میکردیم و به پلیس نشانش میدادیم.
برای اینکه بتوانیم جلوی چشم آقای گرگوری و راجر حرف بزنیم چندتا کلمهی رمز درست کرده بودیم. ترشی معنیاش این میشد که حالم خوبه. تن ماهی معنیاش این میشد که توی دردسر افتادم و تلهموش معنایش این بود که همین حالا روباتها را ببرین یه جایی و سرشون رو گرم کنین چون من یه چیز مهم پیدا کردم.
چارلی لبخند گنده و الکیای روی صورت داشت. انگار او هم داشت مثل من شرشر عرق میکرد. چارلی آمد و گفت: «سلام بچهها. ترشی دیگه نه؟» (احتمالا باید رمزهای سادهتری میساختیم تا بتوانیم ازشان در صحبتهای معمولی استفاده کنیم.) چارلی سعی کرد به طرز عجیبی با من دست بدهد که در نهایت خراب شد. با دستم بهش علامت دادم که خونسرد باشد.
با لحنی نهچندان معمولی گفتم: «میآین بریم قایمباشک بازی کنیم؟»
چارلی هم با لحنی شبیه به من گفت: «...
کتاب بازگشت به جزیره ی نابودی چهارمین جلد از مجموعه ی تله ی بازی اثر داستین بریدی و ترجمه ی رضا بختیاری با تصویرگری جسی بریدی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: داستین بریدی
- مترجم: رضا بختیاری
- تصویرگر: جسی بریدی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب تلهی بازی 4
دیدگاه کاربران