کتاب انتقام گاز انبری ملوک گربه نوشتهی سحر پیر مرادی با تصویرگری سمیه بیگدلی از سوی انتشارات خط خطی به چاپ رسیده است.
کتاب فوق شامل دو داستان کوتاه طنز به نام های انتقام گاز انبری ملوک گربه و یه تیکه ابر و من و کوسه ها است. قصهی انتقام گاز انبری ملوک گربه، داستان عاشق شدن گربه ای به نام ملوک را روایت می کند. ملوک، گربهی ملوسی بود که در کوچه و خیابان زندگی می کرد و هر کسی او را می دید، از زیبایی و با نمکی اش به وجد می آمد؛ تا اینکه یک روز مردی او را به خانه اش برد و به عنوان هدیهی آشتی کنان به همسرش داد! با این کار ملوک هم از آوارگی درآمد و صاحب خانه شد. در حیاط خانه حوض کوچکی قرار داشت که ماهی خوش صدا و از خود راضی ای به نام جِفری در آن زندگی می کرد. ملوک به محض دیدن جفری، حرف زدن با او و شنیدن صدایش هنگامی که آواز می خواند، یک دل نه صد دل عاشقش شد و سعی کرد خیلی غیر مستقیم و با خواندن و نوشتن شعرهای عاشقانه او را متوجه این موضوع کند، اما جفری اصلا نفهمید!، تا اینکه خود ملوک رفت پیش جفری و به عشقش اعتراف کرد. اما جفری که خیلی خودش را دست بالا می گرفت، گفت باید دربارهی این قضیه فکر کند!، او خیال می کرد موقعیت های خیلی بهتر از این هم می تواند نصیبش شود و به همین دلیل دست رد به سینهی ملوک زد تا اینکه...
فهرست
انتقام گاز انبری ملوک گربه یه تیکه ابر و من و کوسه ها
برشی از متن کتاب
توی حیاط اون خونه، یه حوض نقلی بود که یه ماهی لاغر مردنی دراز توش زندگی می کرد. اهالی خونه به دلایل نامعلومی ماهی سیاه رو «جفری» صدا می کردند اما از اون جایی که آقای جفری دارای حجم بالایی از اعتماد به نفس کاذب و خود عشق پنداری بود، همون نام اصلی خودش - ماهی - رو ترجیح می داد، چون به طور مسخره ای معنی اسمش که ماهیه به معنای اینه که تو چقدر ماه هستی. خلاصه این وسط، ملوک هم، که در طول عمرش به هیچ گربه ای محل سگ نذاشته بود، تحت تاثیر غرور کاذب جفری و صدای یه کم قشنگ اون که شبا توی آب در حال چرخ خوردن و جفتک انداختن، آوازای عاشقانه سر می داد یهو دل داد و خودشو بیچاره کرد. کار هر روز و هر شب ملوک این بود که برای جفری ماهیه شعر بنویسه و عشقش رو بهش خیلی نامحسوس به اش ابراز کنه. آخه هر چی نباشه، اون ملوک دلبر محله بود و غرور داشت واسه خودش. ولی بعد از دو ماه، که دیگه کم کم به خنگی جفری ماهییه یقین پیدا کرده بود (البته اون طفلی نمی دونست که جفری خنگ نیست و فقط به این خاطر ملوک رو سگ محل می کنه که فکر می کنه همیشه موارد بهتر از این برای عاشق شدن وجود داره و با خودش می گه: منه صدا قشنگ که قراره یه روزی خواننده ی معروف بشم چرا از الان دل بدم؟) تصمیم گرفت که دلش رو به دریا بزنه و مثل آدم به اش بگه که عاشقشه. همین کار رو هم کرد. ولی به همین دلیل که گفتم - از جمله این که جفری ماهیه که فکر می کرد که خیلی مهمه و بیماری خود عاشق پنداری داشت و دلبری های ملوک هم واسه ش عادی شده بود و کلا ماهی بی چشم و رویی بود - این جوری ...
نویسنده: سحر پسیرمرادی تصویرگر: سمیه بیگدلی انتشارات: خط خطی
نظرات کاربران درباره کتاب انتقام گاز انبری ملوک گربه - خط خطی
دیدگاه کاربران