کتاب شاهنامه فردوسی 3 (پهلوانی) | نشر چشمه

درباره کتاب شاهنامه فردوسی (جلد سوم) انتشارات چشمه

این کتاب سومین جلد از مجموعه شاهنامه فردوسی می باشد که سید علی شاهری آن را به نثر روان در آورده است تا کسانی که به دلیل سنگین بودن متون شاهنامه، از خواندن آن سر باز می زنند، مطالعه این اثر غنیِ فارسی را از دست ندهند. شاهری در جلد سوم، مطالب را از بر تخت نشستن نوذر شروع می کند و تا پایان یافتن هفت خوان رستم ادامه می دهد. سادگی و به دور از پیچیدگی بودن نثر این کتاب، حتی کسانی که شعرهای سنگین شاهنامه را خوانده اند نیز مشتاق می کند تا بار دیگر این اثر ارزنده تاریخی را با نثری ساده شده بخوانند.

از آن جایی که  شاهنامه فردوسی از شاهکارهای ادبیات فارسی است و می توان آن را از آثاری دانست که با معیارهای نقد ادبی جهانی هم سازگار می باشد، خواندن دوباره آن خالی از لطف نیست. علی شاهری، در ساده سازی این کتاب تا جایی کوشیده است که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشه ها و هنر او، در خط به خط کتاب حاضر مشهود است و حضور پر رنگ تفکرات این شاعر گران قدر در تمام اثر یافت می شود. کتاب پیش رو درواقع برای نوجوانان ساده سازی شده و به نثر آورده شده است، اما مخاطب بزرگسال نیز می تواند از این نثر زیبا نهایت لذت و استفاده را ببرد و شاهنامه را این بار با نگاه علی شاهری بازخوانی کند.

برشی از متن کتاب شاهنامه فردوسی (جلد سوم) انتشارات چشمه

نوذر برای پدر مراسم سوگواری به جا آورد و پس از آن تاج شاهی بر سر گذاشت و با مشورت ستاره‌شناسان روز فرخنده ای را برای این کار تعیین کرد. در حالی که با شادی و سرور بر تخت منوچهر تکیه زده بود، سپاه را دینار و درم بخشید و بزرگان کشور نیز در مقابل تخت شاهی اش سر بر خاک نهادند و گفتند که ما دل به مهر شاه سپرده و سر در اطاعت فرامین او داریم. دو ماه گذشت در حالی که شاه حتی یک روز از سراپرده بیرون نیامد. کار شاه جز خوردن و خوابیدن نبود و اصلا در اندیشه داد و دهش نبود.
هنوز مدتی سپری نشده بود که شاه، راه بیدادگری در پیش گرفت. در هر گوشه کشور غوغایی به پا شد و جهان با وجود داشتن شاهی تازه، کهنه می‌نمود. نوذر راه و رسم پدر را کنار گذاشت و نسبت به موبدان و دانشمندان بد، خوبی پیشه کرد. راه و رسم مردم داری در نزدش خوار و دلش را بنده ثروت و گنج های دنیا کرد. آنقدر بر دهقانان بیچاره سخت گرفت که همه قصد عزیمت به کشوری دیگر کردند. کشاورزان یکی پس از دیگری به سپاه شورشیان پیوستند و دلیران هر کدام مدعی پادشاهی شدند. وقتی از هر سوی کشور خروش و غوغا برآمد و جهان را هرج و مرج فرا گرفت؛ شاه بیدادگر ترسید و نامه ای برای سام سوار که در آن هنگام در شهر سگسار مازندران بود، فرستاد و در آن نوشت: «به نام خداوند ناهید و بهرام و خورشید که آفریننده فیل و مور است.
نه دشواری می ‌تواند از او برتری جوید و نه آسانی برایش کم است، همه چیز در ید قدرت بی انتهای او است. حال از خداوند خورشید و ماه و منوچهر شاه درود و سلام باد که تاج شاهی از فروغ  گشت و همان تاج و تخت از او به من رسیده است. بر سام پهلوان نیز همچنان که عطر باران فرود می ‌آورد، درود باد. برای آن پهلوان جهان دیده و گرد سرافراز دل خوش و هوش فراوان آرزو می ‌کنم و می‌خواهم که همیشه از درد و رنج آزاد باشد .جهان پهلوان در آشکار و نهان آگاه است که شاه تا وقتی که دیدگان بر هم می‌گذاشت، نام سام نریمان بر زبانش بود حال مرا نیز به او پشت گرمی است چرا که هم پهلوان است و هم دوست دار شاه و هم نگهبان کشور.
تخت و تاج شاهی نیز از او تابنده است. اگر هم اکنون گرز کین خواهی خود را به دست نگیرید، جهان را از تخت پادشاهی تهی خواهید دید.» وقتی نامه به سام رسید آه سرد از جگر برکشید. به وقت بانگ خروس، ازدرگاه پهلوان آوای طبل ها برخاست/ لشکری از گرگسار حرکت داد که دریا در مقابلش خوار بود. دو منزل یکی اتراق می کرد و همچنان آمد تا سپاه را به نزدیک شاه ایران رساند. سپاه نزدیک ایران زمین رسید، بزرگان و پهلوانان به استقبال آنها آمدند. وقتی ایرانیان آگاه شدند، به سوی سام سوار شتافتند و همراه پهلوانان از اعمال و کردار نوذر شکایت کردند. هر کسی که به سام می رسید، از نوذر می‌گفت که چگونه راه و رسم پدر را گم کرده، راه بیداد را در پیش گرفته است.

خرید کتاب شاهنامه فردوسی (جلد سوم) انتشارات چشمه

کتاب شاهنامه فردوسی (جلد سوم) با برگردان به نثر سید علی شاهری توسط نشر چشمه به چپ رسیده است.

فهرست

• مقدمه
• نوذر
• بر تخت نشستن نوذر
• آگاه شدن پشنگ از مرگ منوچهر
• آمدن افراسیاب به ایران زمین
• رزم بارمان و قباد و کشته شدن قباد
• رزم افراسیاب با نوذر بار دوم
• جنگ نوذر با افراسیاب بار سوم
• گرفتار شدن نوذر به دست افراسیاب
• کشته شدن ویسه پسر خود را
• تاختن شماساش و خزروان به زابلستان به جنگ زال زر
• رسیدن زال به مدد مهراب
• کشته شدن نوذر زال از کشته شدن وذر
• کشتن افراسیاب اغریرث برادرش را
• طهماسب
• گرشاسب
• لشکر کشیدن افراسیاب به ایران
• سخن گفتن زال با رستم و جواب دادن رستم زال را
• گرفتن رستم رخش را
• لشکر کشیدن زال سوی افراسیاب
• آوردن رستم کیقباد را از البرزکوه
• کیقباد
• جنگ رستم با افراسیاب
• آمدن افراسیاب نزدیک پدر خود
• آشتی خواستن پشنگ از کیقباد
• آمدن کیقباد به استخر پارس
• کیکاووس
• آمدن رامشگری پیش کاوس و آهنگ مازندران کردن
• پند دادن زال کاووس را
• پاسخ کاووس زال را
• رفتن کاووس به مازندران
• پیغام کاووس به زال و رستم
• رفتن رستم به مازندران
• هفتخوان رستم
• خوان اول - جنگ رخش با شیر
• خوان دوم - یافتن رستم چشمه آب را
• خوان سوم - کشتن رستم اژدها را
• خوان چهارم - کشتن رستم زن جادو را
• خوان پنجم - گرفتار شدن اولاد به دست رستم
• خوان ششم - کشتن رستم ارژنگ دیو را
• خوان هفتم - کشتن رستم دیو سپید را