دربارهی کتاب بعد زلزله اثر هاروکی موراکامی
در سال 1995 زلزلهی شدیدی در کوبهی ژاپن آمد. افراد زیادی کشته شدند و از بسیاری خانهها خرابهای بیش نماند. با وجود این که هاروکی موراکامی در کوبه زندگی نمیکرد و آشنایی با آنجا نداشت، اما چون در نوجوانی زمانی را در آنجا سپری کرده بود، به نوعی احساس وابستگی به آن شهر داشت. شخصیتهای شش داستان کوتاه این کتابش نیز همین طورند. آنها هیچکدام در کوبه زندگی نمیکنند اما اثر این زلزله را در زندگی خود میبینند و به این ترتیب زندگیشان دچار دگرگونی شده و ماجرای داستان پیش میرود.
داستان ها را می توان تا حدی به هم پیوسته دانست، چراکه همگی به زلزله ی ژاپن بر می گردند. به همین دلیل است که برخی منتقدان اصلا کتاب «بعد زلزله» ی موراکامی را رمان می دانند. قصه های او ابتدا به صورت تک تک به انگلیسی ترجمه شده بودند و در مجله هایی منتشر می شدند، در زبان فارسی هم این اتفاق افتاد، اما زمانی که قرار شد موراکامی آن ها در قالب کتاب درآورد، دوباره داستان ها را بازنویسی کرده و پیوند بیشتری بین داستان ها برقرار کرد. اسامی این داستان ها بدین قرار است: اتویی در چشم انداز، تایلند، ابرقورباغه توکیو را نجات می دهد، شیرینی عسلی، بشقاب پرنده در کوشیرو و همه ی بچه های خدا حق دارند برقصند.
بخشی از کتاب بعد زلزله؛ ترجمهی بهرنگ رجبی
اتویی در چشم انداز
وقتی چند دقیقه ای قبل نیمه شب تلفن زنگ زد، جونکو داشت تلویزیون تماشا می کرد. کایسوکی گوشه ی اتاق هدفون به گوش نشسته بود، چشمانش نیم بسته، و هم هنگام با حرکت انگشتان بلندش بر سیم های گیتار برقی، سرش را عقب جلو تاب می داد. داشت قطعه ای با ریتم تند تمرین می کرد و اصلا نفهمید تلفن دارد زنگ می زند. جونکو گوشی را برداشت.
میاکی با آن صدای خفه و لهجه ی اوزاکایی آشنایش پرسید:«بیدارت کردم؟»
جونکو گفت:«نه، بیداریم هنوز»
«من دم ساحلم. باید ببینی این همه کنده ی شناور و! می تونیم یه آتیش حسابی راه بندازیم این دفعه. می آی؟»
جونکو گفت:«حتما. بذار لباس عوض کنم؛ ده دقیقه ی دیگه اون جام.»
جوراب شلواری پوشید، رویش هم شلوار جینش را، بالا تنه پولیوری یقه اسکی، و بسته ای سیگار هم چپاند توی جیب کت پشمی اش. کیف، کبریت، دسته کلید. با پا آهسته زد به پشت کایسوکی.
کایسوکی هدفون را از روی گوش اش برداشت.
جونکو گفت:«من دارم می رم دم ساحل آتیش بازی.»
کایسوکی با اخم پرسید:«باز هم میاکی؟ شوخیت گرفته؟ می دونی که، فوریه ست. ساعت هم دوازده شبه. الان می خواین برین آتیش درست کنین؟»
«مشکلی نیست. تو نمی خواد بیای. من خودم می رم.»
کایوسکی آهی کشید؛«نه، می آم. یه دقیقه وقت بده لباس عوض کنم.»
آپلی فایرش را خاموش کرد، روی زیرشلواری اش شلوار پوشید، پولیور، و رویش ژاکتی کرک دار که زیپش را تا دم چانه داد بالا. جونکو روسری یی پیچید دور گردنش و کلاهی بافتنی هم سرش گذاشت.
وقتی داشتند می رفتند سمت ساخل کایسوکی گفت:«دیوونه اید شماها، چی تو آتیش درست کردن هست که این قدر باهاش کیف می کنین؟»
کتاب بعد زلزله اثر هاروکی موراکامی با ترجمهی بهرنگ رجبی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب بعد زلزله
مقدمه
اتویی در چشم انداز
تایلند
ابرقورباغه توکیو را نجات می دهد
شیرینی عسلی
بشقاب پرنده در کوشیرو
همه ی بچه های خدا حق دارند برقصند
- شش داستان
- نویسنده: هاروکی موراکامی
- مترجم: بهرنگ رجبی
- انتشارات: چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب بعد زلزله | هاروکی موراکامی
دیدگاه کاربران