دربارهی کتاب مردی در تبعید ابدی اثر نادر ابراهیمی
"مردی در تبعید ابدی" رمانی در رابطه با داستان زندگی "صدرالدین محمد قوام شیرازی" میباشد که روایتهای جذابی را از مقاطع مختلف زندگی ایشان به مخاطب ارائه میدهد. شخصیت اصلی داستان، محمد قوام شیرازی، پسری متفکر، جویای علم و دانش است که در خانوادهای از حکام فارس چشم به جهان میگشاید.
وی تنها فرزند پدر و مادرش بوده و استعداد و توانایی بسیار بالایی را در فراگیری علم، عرفان و فلسفه دارد. ملاصدرا همواره در قلب و روح خود، علاقه ی شدیدی را نسبت به استادانش، "میرمحمدباقر استرآبادی" معروف به "میرداماد"، "شیخ بهاءالدین عاملی" ملقب به "قاضی القضات" و "ابوالقاسم میرفندرسکی" احساس می نماید و آن ها مورد احترام قرار می دهد.
او از همان دوران نوجوانی زبان تند و تیز و حاضر جوابی دارد و جسورانه به دفاع از عقاید خویش می پردازد. شیوه ی نگرش و سبک تفکرات او با پدر بسیار متفاوت است و شبانه روز به مطالعه کتاب های گوناگون، بررسی و پژوهش می پردازد و همین موضوع اعتراض پدر را به دنبال می آورد؛ چرا که از غرق شدن فرزندش در کتاب ها و انحراف های احتمالی او می هراسد.
سرانجام، هوش، ذکاوت و زبان تند ملاصدرا آن هم در دورانی که چاپلوسی و تملق در میان عوام رایج بود، او را با دردسرهایی بزرگی مواجه می کند. به طوری که موجب تخریب شخصیت وی در مقابل ذهنیت شاه عباس اول شده و در نهایت او را به تبعیدی اجباری محکوم کرده و ماجراهایی بسیار خواندنی را برای خواننده شرح می دهد.
بخشی از کتاب مردی در تبعید ابدی
- آقا! خسته ایم و بیمار. تن دختر نو رسیده ام در تب می سوزد. شکایت نمی کنم و تا این لحظه می دانید که گله نیز نکرده ام. با شما بودن، چون شما صبور بودن را می طلبد. اما به خاطرتان می آورم که ماه ها است آواره ایم آقا! از هیچ سو به هیچ سکونت گاهی، راهی نیست که اگر باشد هم مسدودش کرده اند. مگر شما، آقا چه گفته اید و چه کرده اید که دشمنان تان به چنین عذابی مهمان تان کرده اند؟
- بانو! زمانی که با زمانه ی خویش نساختی و با مسند نشینان و امربران ایشان کنار نیامدی، و آن چه را که جاهلان می گویند، جاهلانه باز نگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد – حتی اگر در کنج منزلی در شهری ساکن باشی؛ و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آواره ات خواهند کرد یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید. شرمگینم بانو که این جنگ را من آغاز کرده ام، و سهمی عظیم از عذابش به تو می رسد و به این طفلکان معصوم.
- آقا! من اگر شریک ذره ای از کوه دردهای شما نباشم، چگونه بستانکار سهمی از سربلندی های شما باشم؟ من تنها حیرتم را نشان دادم، و به صراحت از این که اگر چنین کنند که تا به حال کرده اند، بی شک کویر کشمان خواهند کرد. با شما سخن گفتم.
- نه بی شک بانوی من. بل شاید کویرکش مان کنند؛ و نه آن ها که اراده ی خداوند شاید بر این تعلق بگیر یا گرفته باشد.
ملا محمد به زمزمه ی آهنگین افزود:
خدا کشتی آن جا که خواهد برد / اگر ناخدا جامه بر تن درد
ملامحمد صدای شیرینی داشت، و زمزمه اش به دل می نشست و کلامش هم عابر همین رهگذر بود که طلاب را آن گونه خوش می آمد؛ اما بانو بیش از این خسته بود که در آن راه پر غبار به صورت بی نهایت دل بسته ی زمزمه یی شود.
- در حیرتم که چگونه مردی چون شما چنان پر شور از اختیار سخن می گفت، حال، به جبر مطلق رسیده است. آیا این شرایط دشوار فرا اراده ی آدمی نیست که آدمی را چنین به قبول بی اختیاری وادار می کند؟
ملامحمد لبخند زد.
- همسر آگاه بر اصول و حکمت داشتن هم عذابی کم از آواره شدن در کویر نیست.
بانو لبخند زد. او شوخ طبعی های ملای محبوبش را خوب می شناخت، هم چنان که ذره دره ی خلقیات او را، و باز یادش از آن مکالمه ی شیرین نخست آمد:
- سلام ملا!
- سلام بانو!
ملا دمی نگاهش به چهره ی مهتاب گون فاطمه افتاد: «تبارک الله!»
- برادرم در محضر شما درس می خواند.
- کاش که هم شیره ی برادرت در محضر بنده درس می خواند!
- خجالت دارد ملا بگذار باب آشایی باز شود آن گاه شوخ طبعی کن!
- امروز که خریدار دارد باید فروخت. فردا دیگر کسی چه میداند کالای شیرین زبانی ام مشتری دارد یا ندارد.
راه باز، دو شاخه شد.
محمد ایستاد. همسرش ایستاد...
خرید کتاب مردی در تبعید ابدی
کتاب مردی در تبعید ابدی اثر نادر ابراهیمی از انتشارات روزبهان، به همراه سایر کتاب های رمان را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
سپاس نامه
راه
غرق شیرین
چند ورق از تاریخ غم
راه
دریا او را طلبیده بود
دریا، مرا طلبیده است، پدر!
راه
آزمون شنا بر خشکی بی مخاطره
عاشق دریا، به جانب غرق
راه
همسفری برای سفر به اعماق
بر اوج امواج، در آستانه ی غرق
از راه به منزلگاه
مقدمات غرق
غرق تمام
مردی در تبعید ابدی
- بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتألّهین
- نویسنده: نادر ابراهیمی
- انتشارات: روزبهان
نظرات کاربران درباره کتاب مردی در تبعید ابدی | نادر ابراهیمی
دیدگاه کاربران