کتاب یخ چون آتش (برف چون خاکستر 2)

کتاب یخ چون آتش از مجموعه ی برف چون خاکستر (جلد دوم) نوشته ی سارا راش و ترجمه ی فاطمه قاضی، یکی از محبوب ترین کتاب های نشر باژ است.

در فصل اول خواندیم که میرا چگونه به مردم سرزمینش، وینتر کمک می کند تا با هم متحد شوند و از دست ستم های آنگرا، پادشاه سرزمین اسپرینگ نجات یابند. اکنون سه ماه است که وینتر از اشغال درآمده و طعم آزادی را می چشد. پادشاه اسپرینگ (آنگرا) ناپدید شده، میرا در تلاش است تا مردمش در امان باشند و هر چه زودتر بدهی کردلی ها را با حفر معادن وینتر بپردازند.

آن ها هنگام حفر یکی از معادن، شکاف جادوی گم شده ی پرایموریا را پیدا می کنند؛ چیزی قدرتمند و احتمالا خطرناک! میرا علی رغم اینکه از طرف پادشاه کردلی به همراه ترون، مامور پیدا کردن راز شکاف گم شده می باشد، سعی در پنهان نمودن آن دارد. برخلاف رشته ی محبتی که بین او و ترون به وجود آمده، اراده ی یکی پنهان داشتن شکاف و دیگری کشف و بهره برداری از قدرت جادوی آن است.

کردلی ها با اینکه در ظاهر به آزادی وینتری ها کمک بسیار شایانی نموده اند، حالا سعی در به دست گرفتن قدرت و اشغال سرزمین آن ها دارند، ماتر این موضوع را می فهمد و در پی ماجرایی کنترل سرزمینش را در دست می گیرد و برای آزادی و امنیت وینتر مبارزه می کند، در حالی که ترون برای بدست آوردن قدرت جادو می جنگد و میرا برای حفظ وینتر در تلاش است... مخاطبان و خصوصا نوجوانان علاقمند به رمان های تخیلی و هیجان انگیز می توانند متن کامل این داستان را در کتاب یخ چون آتش بخوانند.

 

برشی از متن کتاب

یک راهی برای درامان نگه داشتن دنیا از استفاده ی منفی از جادو پیدا خواهم کرد. برای این کار به کمک ترون احتیاج نخواهم داشت، بلکه احتیاج دارم او خودش باقی بماند. می گویم: ((خوبی نیاز به محافظت دارد.)) این حرفم توافقی با اوست در واقع توافق نیست. ادامه می دهم: ((اما من می خواهم متحدهایی پیدا کنم که به وقتش کنار من مقابل پدرت بایستن. این کار ممکنه به جنگ با کردل ختم بشه و اون موقع من از تو نمی خواهم که...)) یک دست ترون زیر چانه ام می رود و دست دیگرش را روی شانه ام می گذارد و مرا در نوازشی آرام می گیرد اما آن فاصله ای که از بعد گفتن موضوع شکاف به پدرش بین مان درست شد، میان مان دهان دره می کند و من آن طور مثل قبل به او تکیه نمی کنم. می گوید: ((لازم نیست از من بخوای که حمایتت کنم. من خطرات رو می دونم و اون ها همیشه ارزش عواقبش رو دارند و خواهند داشت. ما عازم سفر می شیم تا کلیدارو پیدا کنیم. بناهای تاریخی و بایگانی های هر کدوم از سرزمینا و- بر گاری طلایی به میان- حتی اگه لازم باشه گاو صندوق هاشون رو هم می گردیم. اما جادو نمی تونه خیلی ها رو خوب کنه. این دنیا خیلی وقته که تکه تکه شده.)) اخم می کنم: ((منظورت چیه؟)) ترون دستش را آرام پشت  سرم می برد و سرم را نگه می دارد. آن وقت می گوید: ((اگه این سفر فقط یه پوشش برای معرفی وینتر به دنیا باشه چی؟)) اگه واقعا اونی بشه که تو داری براش نقشه می کشی چی؟ یعنی یه راهی برای جمع کردن متحدا اما متحدای بیشتر؟ ما می تونیم با هدفی فراتر از پیدا کردن کلیدا بریم؛ برای متحد کردن تمام سرزمین های پرایموریا با صلحی همیشگی و پایدار...

نویسنده: سارا راش ترجمه ی: فاطمه قاضی انتشارات: باژ