loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یحیی - حمیدرضا برقعی

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب یحیی اثر سید حمیدرضا برقعی در نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.

"یحیی"، پنجمین مجموعه ی شعر شاعر توانا، "حمیدرضا برقعی" است و مجموعه اشعاری زیبا با محوریت اهل بیت می باشد که موضوعاتی هم چون توحید، اخلاق، معرفت، عرفان و بسیاری موارد دیگر از این دست را پوشش داده و اشعاری دل انگیز را به دوستداران اهل شعر، هنر و هم چنین علاقه مندان به اهل بیت ارائه می دهد. شاعر جهت سرودن شعرهای موجود در این کتاب، از انواع قالب ها از جمله غزل، قطعه، مثنوی، چهارپاره، قصیده، مسمط و حتی مربع ترکیب نیز استفاده نموده و آثاری چنان خواندنی و دلربا خلق کرده که با استقبال بی نظیری از خواننده مواجه شده است. به طور کلی، تنوع بهره گیری از انواع قالب ها و توانایی شاعر در به کارگیری از آن ها، یکی از ویژگی های برتر این کتاب بوده و آن را از سایر آثار ادبی مجزا می کند؛ در واقع، سراینده عبارات و مقاصد عاشقانه اش را در قالب غزل متجلی ساخته و از طریق قصیده، وقایع تاریخی را به صورت هنرمندانه روایت می نماید. اغلب این شعرها، در فضای مجازی دست به دست چرخیده و مخاطب با آن ها آشنا می باشد. اما با گردآوری همه ی این اشعار در یک مجموعه ی واحد، رضایت خواننده را به دنبال داشته و لذتی بی حد و حصر را برای او به ارمغان می آورد.


فهرست


آفرینش ذرات عالم تشرف سرشار دلواپسی آفاق پیراهن اعجاز ایجاز مرثیه ی نهانی جامه دران باران صادقانه سناباد صبح نیشابور پنجره گذر خان خط خطی سایه روشن سلیقه سرمه ساحره صائب واسوخت خانه ی پدری گریز گندم پیدایش دست خط انار کتیبه میراث ارباب مقاتل خانه ی دوست گلایه

برشی از متن کتاب


آفرینش صدا، آری صدا، جان جهان را زیر و رو می کرد پیمبر در همه عصر آن صدا را جست جو می کرد نفس های خودش بود آن صدای با طمانینه صدایی که شب معراج با او گفت گو می کرد نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش عبای مرتضی را بیش تر از پیش بو می کرد خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهی خدا پیش محمد دست خود را داشت رو می کرد خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع علی در مسجد حنانه کفش را رفو می کرد نفهمیدیم مولا را، نفهمیدیم بعد از جنگ علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد؟   ذرات عالم گل هایم عالم را معطر کرده بویت ای آن که می گردد زمین در جست و جویت یادش بخیر آن روزها ریحان به ریحان می چید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت سیاره ها را در نخی می چیدم آرام می ساختی تسبیحی از خاک عمویت برداشتند از سفره ات نان مردم شهر جرعه به جرعه آب خوردند از سبویت درهای رحمت باز می شد با دعایت دردا که می بستند درها را به رویت تاریخ می داند فدک تنها بهانه ست وقتی بهشت آذین شده در آرزویت وقتی منزه گشته خاک از سجده هایت وقتی مطهر می شود آب از وضویت چادر حمایل می کنی از حق بگویی حتی اگر یک شهر باشد روبرویت برخاستی با آن صفت های جلالی این بار آتش می چکید از خلق و خویت حتی زمان می ایستد از این تجسم تو سوی مسجد می روی مسجد به سویت از های و هو افتاده دنیا با سکوتت دنیا به آرامش رسید از های و هویت از بانگ بسم الله رحمن الرحیمت از شکوه های «الذین آمنویت» تو خطبه می خواندی و می لرزید مسجد ذرات عالم یک صدا لبیک گویت خطبه به اوج خود رسید ان جا که می ریخت مدح علی حید به حیدر از گلویت گفتم علی... او قطره قطره آب می شد آن شب که روشن شد سپیدی های مویت آن شب که زخم تو دهان وا کرد، آرام زخم تو آری، زخم ... آن راز مگویت    

  • مجموعه شعر
  • شاعر: سید حمیدرضا برقعی
  • انتشارات: فصل پنجم


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یحیی - حمیدرضا برقعی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل