loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یاقوت آنوبیس (افسون های نیل 3)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب یاقوت آنوبیس سومین جلد از افسون های نیل اثر کاتیا ثابت و ترجمه ی مهدی ضرغامیان از سوی انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.

باستان شناس سرشناس "آلن دوپره" به کمک دوستان جوانش، "رامی و حمزه" موفق به کشف گنج هورهوتپ در بیابان های اطراف روستای هرانیه می شوند و آن را به موزه ی قاهره تحویل می دهند. پادشاه مصر برای تقدیر از آن ها، دستور می دهد تا هدیه ای درخور و با ارزش به آن ها بدهند. مباشران حیله گر پادشاه ملک به ظاهر باشکوهی در نخلستانی بزرگ حوالی روستا واقع در جنوب قاهره را به آلن دوپره و دوستانش می دهند. آن ها از دریافت چنین هدیه های بسیار خوشحال می شوند تا این که روزی مادر رامی برای دیدن پسرش به آن جا می آید، او که از ساکنان بومی و قدیمی روستا است با دیدن خانه به آلن می گوید که این خانه از سال ها پیش نفرین شده بوده و به ملک اهریمن معروف است، هیچ کسی برای زندگی به آن نزدیک نمی شده و مباشران برای این که از شر آن خلاص شوند به عنوان هدیه در اختیار آلن و دوستانش قرار داده اند. آن ها تا قبل از اینکه ماجرای خانه را بدانند از زندگی در آن لذت می بردند اما حالا دچار ترس و وحشت شده اند. از طرفی زمان تحویل گنج به موزه آلن دوپره با تبهکار معروفی به نام "هانری آرمینلی" درگیر شده بود. هانر نیز که دوست داشت گنج های باستانی برای او باشد از هیچ خشونتی فروگذار نبود. او در آخرین سرقتش برای تصاحب گنج هورهوتپ، مغلوب آلن شده و از آن روز هیچ کس نمی دانست هانری در کجا پنهان شده، اما آلن مطمئن بود که او به زودی برای انتقام به سراغشان خواهد آمد؛ و همین امر خود سبب نگرانی باستان شناس و دوستانش می شد.آیا واقعا خانه نفرین شده و تحت سلطه ی شیطان است؟ هانری چگونه از آلن انتقام خواهد گرفت؟ ... این داستان پرهیجان در کتاب "یاقوت آنوبیس" برای نوجوانان و جوانان تالیف شده است.

 


برشی از متن کتاب


بر خلاف آنچه تصور می‌شد مجسمه‌ها و پایه های شان از مرمر نبودند. حالا معلوم شد که این ها هم گچی بودند. از این رو افراد زیادی نجات یافتند. با این حال، جمع زیادی گرفتار شکستگی استخوان و کبودی شدند.  گروهی از مقامات عالی رتبه با لباس های یک شکل جشن و مهمانی وارد راهروی شدند که به سالن جشن منتهی می‌شد. صدر اعظم ریاض پاشا، جمعی از وزرا، معاونان و مدیران عالی مقام دولتی با نشان ها و مدال های درخشان زیر لوسترهای پلور و مجسمه های مرمرین ایستاده بودند. ویولون نوازی مکزیکی از نواختن دست کشید و دکمه بالای پیراهنش را باز کرد، سپس. آرشه را دوباره به روی تارهای ویولن کشید. در آن سوی سالن، پیشکار اعظم، ورود. خدیو را به اطلاع همه رساند. یک مرتبه گویی برق پتروتسلی را گرفته باشد، بی حرکت ایستاد و چوبش را ثابت نگه داشت. مرد ها صاف ایستادن و زن ها از باد زدن خود دست کشیدند. همه به جایگاه ورود عباس دوم چشم دوختند. تشویش و نگرانی رامی بیشتر شد، احساس ناراحتی و عذابش دو چندان شد. به لوسترهای آویخته به سقف نگاه کرد. آن ها به رنگ قرمز درآمدند و چنان تکان خوردند که گویی زنده‌اند و زندگی مستقل دارند. لوستر ها می خواستند از شهر حلقه هایی که آنها را به سقف گیرانده بود خلاص شوند. به نظر می‌آمد که مجسمه های قرمز به نحوی منظم و هماهنگ از جا در رفته و به طور خطرناکی در هوا معلق مانده بودند. اما هیچ صدایی یا ارتعاشی از آنها بر نخواسته بود، انگار که آویزهای لوستر ها و مرمر مجسمه‌ها از اجسامی ژلاتینی و کاملا بی صدا بودند. رامی دهان باز کرد تا فریاد بکشد. اما سرعت وقوع حوادث خارج از تصورش بود. عباس دوم به سالن پا گذاشت، پتروتسلی چوبش را پایین آورد و نوای موسیقی برخاست. هم زمان لوستر ها و مجسمه ها و تپه های بزرگ خاک و سنگ به روی عالی مقام ها ریخت. ابری از غبار همه جا را گرفت. چشم، چشم را نمی دید و گرد و خاک خفه کننده ای سالن را پر کرد. صدای موسیقی خاموش شد و جای خود را به جیغ و فریاد زن ها و همهمه مردها و آه و ناله زخمی‌ها و فریادهای کر کننده درخواست کمک از چپ و راست داد. خدیو عباس تحت محافظت شدید و گسترده محافظانش از محل وقوع حادثه دور شد. محافظان خود را به روی او انداختند و سینه‌خیز او را به طرف محلی امن بردند. فریادها و همهمه ها بی اندازه بود، را می دوشیزه بوریشون را به طرف پنجره کشاند تا راحت تر نفس بکشد. سپس همراه دوپره و پوریشون به طرف آوا رفت تا همراه چند مرد شجاع دیگر، قربانی ها را بیرون بکشد. مهمان هایی که کوشیده بودند از راهروی فرار کنند که با آوار مسدود شده بود، فریاد کنان به وسط سالن برگشتند. زن ها بر اثر فشار عصبی داد و فریاد می‌کردند. بعضی‌ها وحشت‌زده به سقف نگاه می‌کردند که مبادا آن هم فرو بریزد، اما سقف صحیح و سالم بود. فقط لوستر ها و مجسمه ها و پایه های مجسمه ها افتاده بودند.      

نویسنده: کاتیا ثابت مترجم: مهدی ضرغامیان انتشارات: محراب قلم  

کاتیا ثابت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یاقوت آنوبیس (افسون های نیل 3)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل