کتاب گربه های تپل - پیدایش

کتاب گربه های تپل نوشته ی رین هایلد اسکامل و ترجمه ی فریبا نباتی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.

این کتاب جلد پنجم از مجموعه کتاب هایی با عنوان " قصه های دبستانی برای دخترها " می باشد. داستان های آمده در این مجموعه کتاب ها برای مخاطبین خاص که دختر بچه ها هستند نوشته و طراحی شده است. انتخاب کتاب برای کودکان دبستانی امری حساس و نیازمند تحقیق و آشنایی با روحیات و ادبیات کودکان است. در این سن کودکان در آستانه ی ورود به مدرسه و سال های اولیه ی مدرسه به سر می برند و خواندن کتاب به تقویت مهارت خواندن، نوشتن، آشنایی با الفبا، تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری، جمله سازی و... بسیار کمک می کند. کودکی که از سنین پایین تر به کتابخوانی عادت کرده است در این سنین و با آشنایی با الفبا لذت بیش تری از کتاب خواندن خواهد برد و کم کم قادر خواهد بود داستان های طولانی تر و مفاهیم پیچیده تر را بخواند. در این سنین خواندن داستان هایی که قهرمان آن هم سن و سال کودک باشد و بتواند کار مهم و هیجان انگیزی را انجام دهد، بسیار برای کودکان جالب خواهد بود. اما در کنار خواندن داستان های جذاب، خواندن کتاب های غیر داستانی، علمی و یا تاریخی می تواند قدرت کتاب خوانی کودک را افزایش دهد. داستان این کتاب به زبانی ساده و با تصاویری که سیاه و سفید می باشند نوشته شده است. " اما " یک گربه ی سیاه چاق به نام " سام " دارد و تنها کاری که از دستش بر می آید خوردن و خوابیدن است. یک روز که سام در دریچه ی پایین در که مخصوص رفت و آمد گربه هاست گیر کرده بود، مادر اما تصمیم می گیرد یک برنامه ی رژیمی برای سام در نظر بگیرد. اما گربه ی تپل دلش نمی خواهد لاغر شود. همسایه ی اما، " بن " هم یک گربه ی سیاه به نام " تام " دارد که همیشه گرسنه است. یک روز معلم مدرسه اما و بن به دانش آموزان می گوید که برای نمایش مدرسه احتیاج به یک گربه ی سیاه دارد که آرام باشد و بازیگوشی نکند. اما و بن هر کدام از گربه ی خود تعریف می کنند. اما می گوید که گربه ی من بسیار آرام است و بن هم می گوید که گربه ی من مناسب نمایش مدرسه می باشد. سرانجام خانم معلم می گوید که یک روز با اجازه گرفتن از والدین خور، گربه های تان را به مدرسه بیاورید تا یکی را برای نمایش انتخاب کنم. کدام گربه برای بازی در نمایش مدرسه انتخاب خواهد شد؟....

 

برشی از متن کتاب

غذای آن روز، کنسرو ساردین بود و تام دیگر صبر نداشت. خودش را به شلوار جین بن می مالید و سعی می کرد ظرف غذا را، قبل از اینکه بن آن را زمین بگذارد قاپ بزند. پدر، انگار تام دارد از گرسنگی می میرد! پدر گفت: ما هم همین طور؛ غذای تام را که دادی بیا کمک کن میز را بچینیم. تام به سرعت غذایش را بلعید. بی صدا روی صندلی مورد علاقه اش پرید و با دقت بدنش را لیس زد و خیلی زود خوابش برد. مادر گفت: حتما برای گرفتن موش، روز سختی را گذرانده. بن گفت: خیلی دلم می خواست بدانم وقتی اینجا نیست، چه کار می کند. شاید فقط روی درخت می نشیند و جایی نمی رود. پدر گفت: همسایه ی آن طرفی، اما میلر هم یک گربه دارد. این طور نیست؟ شاید تام به آن جا می رود و با گربه ی او بازی می کند. بن و اما هر دو به یک مدرسه می رفتند. یک روز معلم آن ها خانم " هارپر " از بچه ها خواسته بود عکس حیوان خانگی شان را بکشند. بن و اما هر دو، عکس یک گربه ی سیاه را کشیده بودند. روز بعد در مدرسه خانم هارپر گفت: گوش کنید بچه ها! یادم می آید که یکی از شما یک گربه ی سیاه داشت. درست می گویم؟ بن دستش را بلند کرد. من خانم! " حاسان " با صدای بلند گفت: خانم من یک گربه ی زرد رنگ دارم. بچه ها همه باهم حرف زدند. کلاس شلوغ شده بود. خانم هارپر گفت: ساکت! من یک گربه ی سیاه می خواهم. یک گربه ی سیاه برای نمایش مدرسه. چیزی درباره ی نمایش جادوگر می دانید؟ ما فکر کردیم خیلی خوب می شود اگر جادوگر یک گربه ی سیاه داشته باشد. آن گربه باید آرام باشد و بازیگوشی نکند. نمی خواهیم مردم را به خنده بیندازد. اما گفت: اشکالی ندارد کمی چاق باشد؟ بن گفت: گربه ی من چاق نیست، خیلی هم آرام است. مال من هم همین طور می توانم به مدرسه بیاورمش. اصلا هم بازیگوش نیست. بن گفت: مال من هم بازیگوش نیست. خانم هارپر کم کم داشت از اینکه به گربه ی سیاه اشاره کرده بود پشیمان می شد. اگر پدر و مادرتان موافقت کردند، روز جمعه آن ها را به مدرسه بیاورید. باید امتحان شان بکنیم و ببینیم که در برابر جادوگر چه عکس العملی نشان می دهند. بهتر است ببینیم چه اتفاقی می افتد...

(قصه های دبستانی برای دخترها) نویسنده: رین هایلد اسکامل مترجم: فریبا نباتی انتشارات: پیدایش