loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چهار سابقه دار 7 (داینا- چی چی یا چی چی - سوروس؟)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
115,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب داینا - چی چی یا چی چی - سوروس هفتمین جلد از مجموعه ی چهار سابقه دار نوشته ی آرون بلیبی و ترجمه ی سید نوید علی اکبر توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد کره ی زمین در نبود گروه چهار سابقه دار گرفتار موجودات فضایی شده است که به نقاط مختلف آن حمله ور شده اند. خانم روباه خبرنگار و دیگران در انتظار بازگشت گروه چهار سابقه دار از ماه به زمین و مبارزه ی آن ها با موجودات فضایی هستند، اما نمی دانند چه حوادثی برای اعضای این گروه روی داده است. کپسول فضایی که اعضای گروه آن را بر روی سطح ماه پیدا کرده بودند در واقع یک ماشین زمان بوده و اعضای گروه پس از تعمیر و فرود آمدن بر روی زمین متوجه می شوند که در 65 میلیون سال قبل و در زمان حضور دایناسورها بر روی کره ی زمین قرار دارند. حال گروه چهار سابقه دار باید با دایناسورها مبارزه کرده و جان خود را نجات دهند.

دو دایناسور به گرگ حمله می کنند، گرگ به اشتباه تصور می کند اگر بی حرکت در نقطه ای بماند دایناسورها او را نمی بینند، ولی سخت اشتباه می کند و چیزی نمانده تا شکار آن موجودات وحشتناک شود؛ اما به کمک دوستانش از دست دایناسورها فرار کرده و نجات پیدا می کند. گروه چهار سابقه دار و دوست جدیدشان پُرپا تصمیم می گیرند به دو گروه تقسیم شوند، گرگ، کوسه و مار وظیفه ی سرگرم کردن و مبارزه با دایناسورها را برعهده می گیرند و پیرانا و پُرپا باید به داخل کپسول فضایی یا همان ماشین زمان رفته و آن را مجدداً تعمیر کنند و این بار بتوانند در زمان حرکت کرده و به زمان حال برگردند ... .

مجموعه ی سریال چهار سابقه دار، مجموعه ای کمیک استریپ و طنز به شمار آمده و ماجراجویی های 4 خلافکار که کوسه، گرگ، مار و یک ماهی پیرانا هستند، را بیان می کند. آن ها تصمیم گرفته اند که دست از شرارت و کارهای خلاف برداشته و به دیگران کمک کنند تا زمین را از شر موجودات شرور پاک سازند. این مجموعه برای گروه سنی 8 تا 13 سال مناسب می باشد.

 


برشی از متن کتاب


دِیو؟ داری فیلم می گیری دیگه؟ نه؟ فیلم و این برنامه ها با خودت، تیفانی قشنگه.من که دیگه اینجا نمی مونم ... برگرد ببینم، ترسو. دارودسته ی خوب ها می آن و نجات مون می دن. نرو. خانوم خانوم ها! روباه جون. می آی یا نه؟ برای این کارها وقت نداریم. یک دقیقه بهم وقت بده ... آآآه! اینجا رو برای فرودشون آماده کرده بودیم. قرار بود موشک آقای گرگ و رفقاش درست همین جا فرود بیاد. یعنی کجا رفته اند؟ گرگ من ... روباه از اونجا دور شو آروم باشید رفقا همه چیز رو به راه می شه. تو به عنوان دشمن شناسایی شده ای! برای نابودی آماده باش! خب ... نظرم عوض شد ... بچه ها! می شه یک لطفی در حق من بکنید؟ می شه به خاطر من مراقب دارودسته بدها باشید؟ روباه؟! نه ... جای درست وقت نادرست 65 میلیون سال قبل خیلی خب! بگذار ببینم چی شد، چی نشد ... ماجرا این بود که ما داشتیم زمین رو از حمله ی یک بیگانه نجات می دادیم. بعدش یکهو کپسول نجات مون، ماشین زمان از آب دراومد. حالا هم سر از این خراب شده درآوردیم. وسط یک مشت دایناسور، درست فهمیدم؟ این بود ماجرا؟ آره، آره ... یک چیزی توی همین مایه ها! خب پس، اگه این جوریه هیچکی از جاش جم نخوره. یک چیزی درباره ی دایناسورها هم می دونم و اون هم اینه که اگه تکون نخوری، نمی بیننت ... چرت نگو، گرگ! اون ها قشنگ می بیننت هه! تو این جوری فکر کن. اما به نظر خودم که کاملا نامرئی ام. جالب نیست؟ گرگی جون !!! اون هایی که تو داری می گی، اسم شون تیرانوسوروس رکسه، به این یکی ها می گن ولوسیراپتور که اتفاقا خیلی هم خوشگل می بیننت. ولی من اصلا این جوری فکر نمی کنم ... چیکو! پس این جوریه، اون ها صاف زل زده اند توی روحت. انگار خیلی هم به نظرشون خوشمزه می آد. فکر کنم ساندویچ روح می بیننت، برادر! می دونم این جوری به نظر می آد که انگار دارند من رو می بینند ... اما من دلم قرص قرصه! اگه تکون نخورم، کاملا در ... ای بخشکی شانس! انگار راست راستی می تونند من رو ببینند. پوف ف ف ف انگار بالاخره حالی اش شد. خب، رفقا ... ما توی بولیوی یک ضرب المثل قدیمی داریم که می گه: خوراک یک دایناسور بشی بهتر از اینه که یک بیگانه ی دست لوبیایی هپلی هپوت کنه. خوت رو رنگ کن، پیران. این اصلا هم یک ضرب المثل قدیمی بولیویایی نیست. آره، آره! ضرب المثل نیست! ولی خب ... بخواهیم یا نخواهیم همینه! نابودیم! رفقا، می خواهم این رو بدونید که من واقعا عاشق کارکردن با شماها بودم. فقط از این دلم می سوزه که نتونستیم دنیا رو نجات بدیم. دلت نسوزه، سرباز! هنوز یک کم زوده برای این کارها ... تازه مهمونی شروع شده، رفقا! موقع بزن و بکوبه! خب، خب ... بیایید جلو تا حالتون رو جا بیارم صبر کن من هم بیام، رفیق کوچولو بگذارش به عهده ی خودم. نه، صبر کن. می تونیم با هم حساب شون رو برسیم. می شه شما دوتا کله پوک یک دقیقه قهرمان بازی رو بگذارید کنار، ببینیم چه خاکی باید توی سرمون بریزیم؟ هیچ خاکی، باید حال شون رو بگیریم. چیه؟ هان؟ اگه راست می گی بیا من رو بگیر.    

  • نویسنده: آرون بلیبی
  • مترجم: سید نوید سید علی اکبر
  • انتشارات: هوپا
 

آرون بلیبی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چهار سابقه دار 7 (داینا- چی چی یا چی چی - سوروس؟)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل