loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب چهار سابقه‌دار 3 (ضد حمله‌ی توپ پشمالو)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
105,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره‌ی کتاب چهار سابقه‌دار 3 (ضد حمله‌ی توپ پشمالو)

ظاهرا قرار است تعدادی بولدوزر لانه ی حیوانات جنگل را خراب کنند و چهار سابقه دار یعنی آقای گرگ، کوسه، مار و پیرانا که همیشه آماده ی کمک به دیگران هستند؛ راهی جنگل می شوند تا جلوی بولدوزرها را بگیرند. اما وقتی به آن جا می رسند در نهایت تعجب می بینند که هیچ اثری از بولدوزر واقعی نیست و فقط تعدادی ماکت بولدوزر وجود دارد! هر چهار سابقه دار با خودشان فکر می کنند که چرا چنین گزارشی به آن ها داده اند؟ چه کسی قصد سر به سر گذاشتن با آن ها را داشته؟ ناگهان دریچه ای زیر پای آن ها باز می شود و همگی به داخل گودالی تاریک افتاده و از حال می روند. بعد از چند دقیقه کم کم به هوش می آیند و خود را طناب پیچ شده مقابل خوکچه ی هندی می یابند.

آقای گرگ سر دسته ی گروه ناگهان حس می کند خوکچه هندی را می شناسد. او یادش می آید در عملیات قبلی که برای نجات هزار مرغ  رفته بودند، لانه ی خوکچه چسبیده به مرغداری بود که هنگام منهدم کردن دیوار مرغ داری سبب تخریب لانه او نیز شده بودند. حالا خوکچه هر چهار تای آن ها را برای گرفتن انتقام گیر انداخته و ادعا می کند که مرغداری و مرغ ها متعلق به او بوده اند!  آیا چهار سابقه دار می توانند خودشان را از این مخمصه نجات دهند؟ ...

آقای گرگ ملقب به ساطور، آقای مار ملقب به جوجه خوار کبیر، کوسه معروف به آرواره و پیرانا ماهی کوچکی معروف به پاچه گیر ولگرد شخصیت های اصلی مجموعه ی چهار سابقه دار هستند. همه ی آن ها  که به دلیل شرارت سال های زیادی به اراذل و اوباش معروف بوده اند تصمیم دارند تا کارهای بد گذشته شان را جبران کرده و گروه قهرمان ها را تشکیل دهند. اما هر بار که تصمیم به انجام کاری خیرخواهانه می گیرند، با شکست مواجهه می شوند! کتاب "ضد حمله پشمالو" سومین جلد از مجموعه ی "چهار سابقه دار"، با بیان داستانی مصور و طنز آلود برای کودکان و نوجوانان تالیف شده است.

 

بخشی از متن کتاب چهار سابقه‌دار 3 (ضد حمله‌ی توپ پشمالو)

طناب پیچمون کرده اند که!

اِ؟ راست می گی؟

اصلا نفهمیده بودیم ما!

یعنی کار کی می تونه باشه/

بگو کار کی می تونه باشه؟ چرا نمی ره تو کله ات؟ ما یک مشت موجود بد هستیم پسر! موجوداتی شبیه ما قرار نیست پایان خوشی نصیبشون بشه.

نه!

شک ندارم یک اشتباهی شده!

ما قهرمانیم پسر!

وای! ببخشبد دلاوران! دلیران! من شما رو ... ترسوندم!

یک دقیقه وایسا ببینم، من تو رو می شناسم!

تو ... تو همون خوگچه هندیه ای! اون ناز گوگولیه! تو اون خونه خرابه هه، چسبیده به مرغدونی آفتاب کنار ... تو ... تو مارمالادی!

مارمالاد نه، دکتر مارمالاد!

من رو باش!

یادم رفت خودم رو خدمتتون معرفی کنم. اجازه می دید؟ ...

به من می گن دکتر روپرت مارمالاد!

به خونه ی من خوش اومدید!

آهان! من یک چیزهایی درباره ات شنیدم. تو ... تو همون دانشمند میلیاردر دیوونه ای؟

دانشمند میلیاردر دیوونه؟! اون فقط یک خوکچه هندیه!

خب کی چی؟ چون یک خوکچه هندی ام، نمی تونم دانشمند میلیاردر دیوونه باشم؟ هان؟

اِ ... خب، نه ... یعنی ... آره ... فکر کنم ... هی ... هی ... می تونی ...

این رو درست اومدی که میلیاردرم. اینکه دانشمندم هم درست.

ولی چرا شما کله پوک ها فکر می کنید من دیوونه ام؟

هان؟ هان؟

من دیوونه ام؟ دیوونه ام؟

تو زدی پرپا رو ترکوندی!

تو یک هیولایی!

آره. راست می گه! تازه زدی ماشین نازنین من رو هم پوکوندی! فقط یک دیوونه می تونه همچین کارهایی بکنه!

خب، خب، خب ... اجازه بدید یک کوچولو فکر کنم ...

هوووم ... آره! بگید ببینم! شماها با خودتون چی فکر کردید؟ واقعا فکر کردید؟ واقعا فکر کردید می تونید روز روشن، به زور خودتون رو بچپونید توی یکی از مرغداری های من و 10000 تا از مرغ های نازنینم رو بدزدید؟ بعدش هم من عین خیالم نباشه؟ هان؟!

مرغدونی تو؟ ولی تو فقط یک خوکچه هندی ای!

انگار تو هنوز نگرفتی ماجرارو!

ببین احمق من یک دانشمند میلیارد روانی ام! صاحب یک عالمه مرغداری! از دست شماها هم خیلی خیلی کفری ام!

وایسا ببینم! می خواهی بگی زدی ماشین ما رو ترکوندی و خودمون رو هم طناب پیچ کردی، فقط فقط برای این که اون مرغ ها رو نجات دادیم؟

دست آخر، زدی تو خال! آره، همینه!

بعد از اون وقت، برای خاطر تموم اون کارهای بدی که تک تک مون توی زندگی انجام دادیم عصبانی نیستی؟

نه.

پس یعنی این که ...

هر چی می کشیم زیر سر توئه! به خاطر تو افتادیم توی این هچل! همه ش به خاطر اینکه جنابعالی عقده ی قهرمان بودن داری!

چی؟ حالا دیگه همه ی تقصیرها افتاد گردن من؟

معلومه که افتاد گردن تو! اگه الان این خوکچه ی هندی دیوونه ما رو طناب پیچ کرده، برای اینه که تو پیله کردی ما رو تبدیل کنی به یک مشت موجود خوب! خوب! خوب!

خوب کی چی؟ می خوای دعوا را بندازی الان؟

شک نکن که دارم راه می اندازم!

این قهرمان مسخره ی ابله، فکر می کنه هیچ تقصیری نداره!! اما قهرمان بازی های مسخره اش هیچی جز درد سر برای ما نداشته! من یکی که دیگه می خوام بکشم کنار! می رم!!!

 

کتاب ضد حمله‌ی توپ پشمالو از مجموعه ی چهار سابقه‌دار3 با نویسندگی و تصویرگری آرون بلیبی و ترجمه ی نوید سید علی اکبر توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: آرون بلیبی
  • مترجم: سید نوید سید علی اکبر
  • انتشارات: هوپا
 

آرون بلیبی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چهار سابقه‌دار 3 (ضد حمله‌ی توپ پشمالو)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل