loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پنج قصه از یاسمن و جوجه ها - افق

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب پنج قصه از یاسمن و جوجه ها اثر ناصر یوسفی و تصویرگری محسن حسن پور از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

مجموعه ی فوق حاوی پنج داستان بسیار زیبا و خواندنی با عناوین "یاسمن و یادگاری"، "قوقولی قوقو صبح شد"، "گیوه های یاسمن"، "درخت سیب" و "یک روز مهم" است که برای کودکان بیش از دبستان و دانش آموزان اول و دوم دبستان به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی در همه ی داستان ها دختر کوچولویی به نام یاسمن است که در روستایی زیبا با مادر و پدرش زندگی می کند. در هر یک از داستان ها یاسمن ماجرایی تازه را رقم زده و تجربیات جدیدی کسب می کند. به عنوان مثال در داستان دوم با عنوان قوقولی قوقو صبح شده می خوانیم: صبح یک روز تابستان، یاسمن در ایوان خانه خوابیده بود که صدای قوقولی قوقو آقا خروسه خواب ناز او را بر هم زد. یاسمن هر چه تلاش کرد که صدا به گوشش نرسد فایده ای نداشت. بلاخره با ناراحتی از خواب بیدار شد و به آقا خروسه گفت: چرا این قدر سر و صدا می کنی؟ آقا خروسه در جواب یاسمن گفت که خیلی وقته هوا روشن شده و یکی از جوجه های او بیدار نشده است. خروس از یاسمن خواست به لانه اش برود تا شاید جوجه با دیدن او بیدار شود! یاسمن وقتی از رختخواب بلند شد و به لانه ی خروس رفت یادش افتاد که امروز خیلی کار برای انجام دادن داشته و چون زیاد خوابیده دیگر وقت کافی ندارد ... تصاویر رنگی در برخی از صفحات کتاب بر زیبایی و جذابیت آن افزوده است. در واقع والدین با تهیه ی مجموعه ی فوق پنج کتاب داستان سرگرم کننده و آموزنده را در قالب یک کتاب با جلد سخت برای فرزندانشان تهیه می کنند.

 


برشی از متن کتاب


یاسمن بلند شد. دلش می خواست لنگه گیوه منگوله دارش را به طرف آقا خروسه پرت کند. دلش می خواست خود را از صدای او راحت کند. دور و برش چیزی برای پرت کردن نبود. به همین خاطر با ناراحتی گفت: «آقا خروسه خیلی بدصدایی! هم زشت و هم خیلی بد ادایی!» آقا خروسه بال و پرهایش را باز کرد و گفت: «من به این حرفها کار ندارم. من فقط می دانم صبح شده، وقت کار شده» بعد هم برای یاسمن تعریف کرد که چرا این قدر قوقولی قوقو می کند. او گفت که هنوز یکی از جوجه هایش خوابیده و از لانه بیرون نیامده است. یاسمن شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «اینکه چیزی نیست. این که غم و غصه ندارد. خوب بگذار بخوابد. نگاه کن، این طوری!» و بعد دراز کشید و پلکهایش را بست. آقا خروسه گفت: «آخه نمی شود! همه ی جوجه ها با مادرشان بیرون رفته اند. سراغ آب و غذا رفته اند.» یاسمن با ناراحتی بلند شد. سرش را خاراند. دور و برش را نگاه کرد. نه پدرش بود . نه مادرش. فهمید آن ها سر مزرعه رفته اند تا کار کنند. او دلش می خواست باز هم بخواب. برای همین از آقا خروسه پرسید: «نمی شود جوجه ی تو کمی بیشتر بخوابد؟ گناه دارد!» آقا خروسه از روی نرده پایین پرید و گفت: «نه نمی شود! آخر اگر زیاد بخوابد تنبل می شود، بی حوصله می شود.» یاسمن بلند شد و ایستاد. یک خمیازه کشید و پرسید: «خوب، حالا من چه کار کنم؟ جوجه ات را بیدار کنم؟» آقا خروسه سرش را تکان داد و گفت: «قوقولی قوقو! صداش کن، بیدارش کن.» یاسمن خم شد و پرسید: «اگر بیدار نشد چی؟» آقا خروسه خندید و گفت: «حرف تو را گوش می کند. تو را ببیند خواب را فراموش می کند. بگو که صبح زود بیدار شدن چقدر خوبه!» یاسمن با شنیدن این حرف ها از جایش پرید. انگار که خواب از چشمهایش برای همیشه پریده بود. یاد کارهایش افتاد. آخر امروز یک عالم کار داشت.        

(کتاب های فندق) نویسنده: ناصر یوسفی تصویرگر: محسن حسن پور انتشارات: افق

ناصر یوسفی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پنج قصه از یاسمن و جوجه ها - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل