loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پل آتشین (جنگاوران جوان: کتاب دوم)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
79,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب پل آتشین از مجموعه جنگاوران جوان (جلد 2)، اثر جان فلنگن و ترجمه ی مسعود ملک یاری از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

یک سال از زمان دوره ی آموزشی ویل برای تبدیل شدن به یک رنجر نزد استاد بزرگ، هالت سپری شده است. ویل که قبلا اصلا هیچ علاقه ای به این کار نداشته اکنون ارزش کار رنجرها را به خوبی می داند. آن ها فنون رزمی را می آموزند تا در موقع حمله ی دشمن به سرزمین شان در کنار ارتش و نظامیان به میادین جنگی بروند. موراگاث پلید سال های زیادی است که نقشه ی حمله به آرالوئن را در سر می پروراند به همین منظور تعداد زیادی از وارگال ها (موجوداتی نیمه انسان و نیمه حیوان) را مورد تعلیم نظامی قرار داده و اکنون آماده ی انجام این کار است. از طرفی حاکم آرالوئن و فرمانروای کشور سلتیک، که در همسایگی هم قرار دارند عهدنامه ای را با یکدیگر امضا کرده اند که هر زمان دشمن به یکی از این سرزمین ها حمله کرد، کشور دیگر باید نیروهایش را برای یاری آن ها بفرستد. "گیلان" شاگرد قدیمی استاد هالت از طرف پادشاه مامور شده تا نامه ای را به سلتیک ببرد و در برابر حمله ی موراگاث از آن ها تقاضای نیروی کمکی کند. طبق رسوم دیرینه ی سلتیک ها، نامه برها باید گروه های سه نفره باشند در غیر این صورت پادشاه آن ها را به حضور نمی پذیرد. بنابراین "گیلان"، "ویل" و دوستش "هوراس" را که در مدرسه ی نظامی آموزش دیده است، را با خود همراه کرده و به این سفر مهم می روند. بعد از هفته ها و ماجراهای بسیاری که این سه نفر در راه با آن ها مواجه می شوند بلاخره به سلتیک می رسند؛ اما در کمال تعجب شهر را خالی از سکنه می یابند. دو نفر از اهالی که مخفیانه در شهر مانده اند برای گیلان و همراهانش تعریف می کنند که راهزنانی به آن جا حمله کرده اند و تعداد زیادی از اهالی را اسیر کرده و بقیه نیز برای نجات جانشان گریخته اند... آیا موراگاث قبل از حمله به آرالوئن، سرزمین سلتیک را هدف قرار داده؟ ویل، هوراس و گیلان که روی کمک نیروهای سلتیک حساب کرده بودند اکنون چگونه می توانند سرزمینشان را نجات دهند؟

ویل در قلعه ی "ردمونت" که محل نگهداری از کودکان بی سرپرست است بزرگ شده و اکنون با رسیدن به سن پانزده سالگی برای این که یک رنجر شود نزد استاد بزرگ این کار که هالت نام دارد رفته تا آموزش های لازم را ببیند. از طرفی موراگاث که سال ها پیش فرمانروای آرالوئن بوده و به دلیل خیانت ها و پلیدی هایش به منطقه ای به نام "کوهستان ظلمت و تاریکی" تبعید شده، بعد از پانزده سال تصمیم دارد با سپاهی عظیم به این سرزمین حمله کند. و مردم آرالوئن که سال ها در آرامش و آسایش به سر برده اند باید برای مقابله با او آماده شوند.

 


برشی از متن کتاب


هوراس با نوک شمشیر ضربه ای نواخت، پای راستش را با گام بلندی جلو برد و هم زمان به زمین کوبید تا نیروی بیس تری پشت ضربه اش بگذارد. گیلان این بار برای دفاع فقط از خنجر اره ای استفاده کرد. با لبه ی خنجر شمشیر را از مسیر مستقیم منحرف کرد. دو تیغه ی فولادین روی هم لغزیدن تا این که شمشیر از کنار بدن گیلان گذشت. گیلان رو به ویل گفت: «جلوی این ضربه رو نمی شه گرفتم برای این فقط منحرفش می کنیم. و چون نیروی کم تری پشت این ضربه ها هست، می تونیم فقط از خنجر اره ای استفاده کنیم.» از طرفی هوراس که روی این ضربه خیلی حساب باز کرده بود، با جا خالی دادن گیلان و انحراف شمشیر، به جلو پرت شد. گیلان هم بی درنگ یقه اش را از پشت گرفت و کشید تا این که پهلو به پهلوی هم ایستادند. همه ی این ها چنان سریع اتفاق افتاده بود که هوراس در تعجب مانده بود. گیلان برای یادآوری گفت: «این جاست که دو تا خنجر کوچیک، شمشیر بزرگ رو از کار می اندازند.» و با حرکت سریعی خنجر اره ای را زیر گلوی هوراس گرفت. وقتی هوراس فهمید که گیلان چه خوابی دیده است، چشمانش از کاسه بیرون زد. گیلان به نمایشش ادامه داد و هوراس بیش تر از قبل دلخور شد. ـ و خب البته که نمی خوای طرف رو ناکار کنی یا اگه طرف زره به تن داشت، می تونی از خنجر اره ای برای فلج کردنش استفاده کنی. بعد ضربه ای به پشت زانوی هوراس زد. به او فشار آورد و تیغه ی خنجر را روی پایش نگه داشت. هوراس آب دهانش را قورت داد ولی درس هنوز تمام نشده بود. گیلان شاد و سرخوش ادامه داد: «ولی یادت باشه که با دست چپ یقه ی حریف رو می گیری چون دردش بیشتره و بعد خنجررو توی پایش فرو می کنی.» و تیغه ی تیز و پهن و کوتاه خنجر پرتابی را تکان داد تا توجه آن دو را جلب کند. ـ حلا نوبت یه ضربه ی سریع به زیر آرواره است و بعد، خداحافظ مرد شمشیر زن، نه؟ ویل در ستایش حرکت گیلان سر تکان داد و گفت: «محشر بود گیلان.» بعد نفسی گرفت و ادامه داد: «به عمرم همچین چیزی ندیده بودم.» گیلان یقه ی هوراس را ول کرد و پسرک پیش از این که ضعف بیش تری نشان دهد، طاق باز نقش زمین شد. رنجر با تجربه گفت: «بیش تر از این درموردش حرف نمی زنیم باقیش رو می ذاریم به عهده ی شمشیر زنی که نمی دونست دفاع دو خنجر چه بلایی ممکنه سرش بیاره.» بعد نگاه پوزش خواهانه ای به هوراس انداخت و ادامه داد: «به خصوص کسی که در مدرسه ی نظامی آموزش دیده. البته این روش رو سال دوم آموزش می دهند. سر رودنی حتما سال دیگه بهتون یاد می ده.» ویل قدم پیش گذاشت به میدان تمرین رفت و مشتاقانه پرسید: «می شه من هم امتحان کنم؟» و خنجر پرتابی اش را از غلاف درآورد.    

(پرفروش ترین به انتخاب نیویورک تایمز) نویسنده: جان فلنگن مترجم: مسعود ملک یاری انتشارات: افق

جان فلنگن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پل آتشین (جنگاوران جوان: کتاب دوم)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل