کتاب پس از تشییع جنازه | آگاتا کریستی
- انتشارات : هرمس
- مترجم : رویا سعیدی
- تگ : هرکول پوآرو
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب پس از تشییع جنازه اثر آگاتا کریستی
کتاب "پس از تشییع جنازه"، روایتگر رمانی پلیسی و معمایی میباشد که توسط "آگاتا کریستی"، داستاننویس جنایی انگلیسی، به نگارش درآمده است. شخصیت اصلی این قصه "هرکول پوآرو" نام دارد؛ او کارآگاهی خصوصی و حرفهای است که با استفاده از هوش و توانایی سرشار خود، پروندههای پیچیده و جنایی فراوانی را رمزگشایی میکند.
"ریچارد ابرنتی"، مردی بسیار ثروتمند میباشد که در عمارت "اندربیهال" و خانوادهای پرجمعیت پرورش یافته است. او سه خواهر و سه برادر دارد؛ هماکنون از میان این شش تن، تنها "کرا" و "تیموتی"، در قید حیات هستند. تیموتی، از مدتها پیش بیمار شده است و همسرش "مود ابرنتی"، از او پرستاری مینماید. کرا نیز، بیوهزنی سالخورده میباشد که به تنهایی زندگی میکند. ریچارد، سالها پیش همسرش و تنها فرزندش، "مورتیمر" را نیز از دست داده است. او پس از مرگ خانوادهی خود تاکنون، همچنان در عمارت اندربیهال، و کنار خدمتکاران این منزل، زندگی آرامی را پشت سر میگذارد.
اصل ماجرای داستان پس از مرگ ناگهانی ریچارد و پایان مراسم تشییع جنازهی او آغاز میشود. مرگی که در ظاهر، کاملا طبیعی جلوه میکند و پزشک نیز آن را تایید مینماید. پس از خاکسپاری تمامی بازماندگان -خواهرزادهها و برادرزادههای ریچارد- جهت خواندن متن وصیتنامهی این مرد، وارد اندربیهال میشوند. آقای "انت ویسل"، وکیل قدیمی ریچارد نیز، در میان جمع حاضر گشته است تا متن وصیتنامهی موکل خود را در اختیار وراث قرار بدهد و به خواستههای ریچارد عمل کند. همهچیز آرام و طبق برنامه پیش میرود تا اینکه کرا از موضوعی غیرمنتظره سخن میگوید؛ موضوعی که او را به کشتن میدهد و هرکول پوآرو را وارد داستان میکند.
بخشی از کتاب پس از تشییع جنازه آگاتا کریستی
سوزان روی تخت دراز کشیده بود و منتظر بود که خواب به سراغش بیاید. روزی طولانی را سپری کرده بود و حالا احساس خستگی میکرد. اطمینان داشت که خیلی زود به خواب میرود. او هیچگاه در خواب رفتن مشکلی نداشت. ولی ساعتها گذشت و چشمان او برهم نیامد. فکرش مغشوش بود.
او گفته بود که از خوابیدن در این اتاق اکراه ندارد. در اتاق و تختی که در آن کرا ابرنتی به آن سرنوشت دچار شده بود. نه. نه. او باید این افکار را از ذهنش بیرون کند. او همیشه به خود بالیده بود که از این چیزها نمیترسد. اصلا او چرا باید به آن بعدازظهر فکر کند؟ چرا به آینده فکر نکند؟ به آیندهی خود گرگ. به آن خانههای خیابان کاردیگان؛ خانههایی که درست مطابق میل آنها بودند؛ محلی برای کار در طبقهی همکف و یک آپارتمان زیبا در طبقهی بالا، و اتاقی در پشت برای آزمایشگاه گرگ.
اینطوری مجبور نبودند مالیات زیادی بپردازند. اگر اوضاع بر وقف مرداشان پیش میرفت، گرگ آرامش پیدا میکرد و بهبود پیدا میکرد. دیگر به آن اغتشاشهای فکری دچار نمیشد. دیگر هیچوقت به او طوری نگاه نمیکرد که گویی او را نمیشناسد. گرگ یکی دو بار او را واقعا ترسانده بود، و آقای کول به اشاره و کنایه تهدیدی کرده بود: «اگر یکبار دیگر این وضعیت پیش بیاید ...» و این وضعیت باز هم ممکن بود پیش بیاید. اگر عمو ریچارد نمرده بود، این وضعیت باز هم پیش آمده بود ...
اما چرا باید به مساله اینطور نگاه کند؟ عمو ریچارد پیر و خسته و بیمار بود. امیدی به زندگی نداشت. پسرش مرده بود. مرگ برای او واقعا رحمت بود. آن هم مرگی به این راحتی، در آرامش کامل. در خواب آرام... ولی او باید میخوابید. به نظرش واقعا احمقانه میآمد که ساعتها در رختخواب از این پهلو به آن پهلو بغلتد و به خواب نرود. صدای غژغژ تخت را میشنید و صدای باد را که در بوتهها و درختان میپیچید. گاهگاهی هم نالهی غمانگیز پرندهای به گوش میرسید؛ احتمالا جغد بود. روستا از برخی جهات ترسناک بهنظر میرسید. با شهر خیلی فرق داشت. شهر خیلی بزرگ و شلوغ و بیاحساس. آدم در آنجا احساس امنیت میکرد؛ همیشه در میان مردم بود. هیچوقت تنها نبود اما در اینجا...
کتاب پس از تشییع جنازه به قلم آگاتا کریستی و ترجمهی رویا سعیدی از انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: رویا سعیدی
- انتشارات: هرمس
مشخصات
- نویسنده آگاتا کریستی
- مترجم رویا سعیدی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع پالتویی
- نوبت چاپ 6
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 317
- انتشارات هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب پس از تشییع جنازه | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران