محصولات مرتبط
دربارهی کتاب پریچهر اثر م. مودب پور
کتاب پریچهر یکی از برترین کتاب های مرتضی مودب پور میباشد. ماجرای رمان پریچهر از زبان فرهاد که پسری احساساتی است روایت میشود. او هشت سال را برای تحصیل، خارج از کشور سپری کرده است. فرهاد اکنون به همراه دوستش هومن به ایران برگشته و در کارخانه پدرش مشغول به کار است.
فرهاد عاشق دختری به نام فرگل می شود. خانواده فرگل از آشناهای خانوادگی فرهاد هستند. هومن صمیمی ترین دوست فرهاد، بسیار شوخ تبع است. آنها بیشتر روزها با هم هستند. شخصیت دیگر داستان، لیلا نام دارد که دختر خدمتکار خانه پدری فرهاد است و از قضا دوست فرگل نیز هست. در ادامه هومن نیز عاشق او می شود. روزی فرهاد و هومن برای زیارت به امامزاده می روند و در آنجا با پیرزن دستفروشی به نام پریچهر آشنا می شوند.
فرهاد شیفته عزت نفس و شخصیت باصلابت پریچهر می شود و در طول داستان بارها به دیدن او می رود. طی این دیدار ها پریچهر داستان زندگی پرفراز و نشیب خود را برای فرهاد تعریف می کند. فرهاد از واقعیت های زندگی آگاه شده و طرز فکرش نسبت به همه چیز عوض می شود...
پریچهر داستانی پر ماجرا و روایت غم انگیز عشقی است که در آن به بخشی از مشکلات جوانان در جامعه پرداخته می شود. دخترانی که ناچار به تمکین از تصمیمی هستند که برایشان گرفته می شود، تاثیری که طبقه اجتماعی بر روی کیفیت زندگی و تصمیم های افراد دارد و...
بخشی از کتاب پریچهر
" فاتحه خواندیم و برگشتیم. وقتی به اون پیرزن رسیدیم، دست کردم و از جیبم سه تا هزاری درآوردم و به طرف پیرزن گرفتم. آروم سرش رو بلد کرد و پرسید؟
-لیف می خواهید یا سنگ پا؟
- هیچکدوم ننه، بگیر مال خودت.
«در حالیکه دست مرا پس می زد می گفت»
-اگر چیزی می خواهید، بردارید اگر نه، به سلاممت.
«برای چند لحظه به هومن نگاه کردم و دوباره به پیرزن گفتم»
- ننه بگیر، این مال فاتحه س، از طرف من یا خودت بردار یا بده به هرکسی که دلت می خواد
زن پیر: - کار من نیست جوون، بده به یکی دیگه
«از عزت نفس او هم لجم گرفته بود و هم حیرت تحسین آمیزم رو برانگیخته بود. پس برای اینکه این حالت بلاتکلیفی رو بشکنم، بی اختیار پرسیدم ننه تو چند سالته؟
«زن پیر دوباره سرش رو بلند کرد و تو چشمام نگاه کرد. در اعماق چشمان خزان گرفته اش، برقی حسرت آلود، درخشید. زیبایی کلاسیک زنان قدیم علی رغم گذشت سال ها، با سماجت تو صورتش بود!»
زن پیر: به یاد دارم که در زمان خودم، بزرگترها رو با فعل دوم شخص جمع خطاب می کردیم!
«لحظه ای من و هومن مات از این جواب چون برق گرفته ها سر جامون خشک شدیم دلم می خواست زمین دهن باز کنه و من برم توش! تا اون وقت اینقدر خودم رو کوچیک ندیده بودم»
هومن: مادر ببخش، اینا از عوارض پول وامونده س!
«خانم پیر سری تکون داد و گفت»
-پول رو اگر خداوند با علم نده برای انسان مثل نفرینی که بلاخره گریبان گیرش میشه.
من: عذر می خوام مادر، نمیدونم چرا یکدفعه احساس برتری احمقانه ای کردم، باید منو ببخشید.
«خانم پیر نگاه مهربانی به من کرد و گفت»
-بشین جوون عیبی نداره، گاهی ما آدم ها برای ارضای نفس خودمون، به این چیزها احتیاج داریم. سیگار می کشی؟
«از جیبم بسته سیگار خارجی رو در آوردم و بهش تعارف کردم»
زن پیر: ممنون، من سیگار زر می کشم."
کتاب پریچهر به قلم مرتضی مودب پور توسط انتشارات نسل نو اندیش به چاپ رسیده است.
- نویسنده: مرتضی مودب پور
- انتشارات: نسل نو اندیش
مشخصات
- نویسنده م مودب پور
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 20
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 606
- انتشارات نسل نواندیش
م مودب پور
م. مودب پور کیست؟
«سید مرتضی مودب پور» معروف به «م. مودب پور»، نویسنده رمان های ایرانی جذاب، در سال 1337 در تهران متولد شد. مودب پور خالق چندین رمان در ژانرهای عاشقانه، اجتماعی است که با استقبال خوبی از طرف مخاطبان، خصوصا نسل جوان، مواجه شده است. وی فعالیت نویسندگیاش را در سال 1378 با انتشار رمان پریچهر آغاز کرد. ازجمله دیگر آثار م. مودب پور میتوان به رمانهای معروف یاسمین، گندم، یلدا، شیرین و رکسانا اشاره کرد. در ادامه، نگاهی به بیوگرافی مرتضی مودب پور خواهیم داشت.زندگی نامه مرتضی مودب پور
مرتضی مودب پور متولد تهران و ساکن محله گیشا است. نویسندهای که ترجیح میدهد اطلاعات شخصیاش را با کسی با اشتراک نگذارد و بنابراین اطلاعات دقیق و موثقی از او در دسترس خوانندگان نیست. م. مودب پور نویسندگی را با نوشتن رمان پریچهر آغاز کرد. آثار م. مودب پور غالباً دارای نثر روان، لحن محاورهای و عامهپسند و درونمایهای طنز و اجتماعی است. لحن عامهپسند و محاورهای او باعث شده بود که در ابتدا هیچ ناشری زیر بار چاپ رمانش نرود. درنهایت همسایگیاش با دفتر «انتشارات شادان» باعث چاپ رمان اول این نویسنده شد و این رمان با استقبال مخاطبان و بهخصوص نسل جوان مواجه شود. مرتضی مودب پور مدعی است که تمام شخصیتهای داستانیاش حقیقی هستند و موضوع داستانهایش را از دل اجتماع و درد و رنج دختران و پسران بیرون میکشد. در سال 1383 فیلمی به نام انتخاب از روی یکی از رمانهای او اقتباس شد که توفیق چندانی حاصل نکرد. همسر م. مودب پور، «ماندانا معینی» و حاصل ازدواجشان پسری به نام «فرید» است. 3 کتاب این نویسنده به نام همسرش ماندا معینی منتشر شده که در کنار اسم ایشان به مودب پور اشاره شده است. اکثر عناوین رمانهای مودب پور، نامهای دخترانه هستند که این هم یکی از ویژگیهای خاص این نویسنده است.کتاب های م. مودب پور
- کتاب رکسانا
- کتاب شب پره ها
- کتاب شیرین
- کتاب گندم
- کتاب یلدا
- کتاب پریچهر
- کتاب یاسمین
- کتاب آن تابستان
- کتاب چند روز ابری
- کتاب دریا
- کتاب کژال
- کتاب بوی نا
- کتاب خواستگاری یا انتخاب
- کتاب نخل های کردابی
- کتاب ننه سرما
- کتاب انزوا
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران