loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نهنگ گرسنه (پرنده و سنجاب)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب نهنگ گرسنه از مجموعه‌ی پرنده و سنجاب نوشته‌ی جیمز بِرکس با ترجمه‌ی آرزو صبوری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

کتاب مصور نهنگ گرسنه، دومین جلد از مجموعه کتاب های پرنده و سنجاب است. ماجراجویی های سنجاب و پرنده همچنان ادامه دارد. سنجاب پشت پرنده سوارشده و با او در حال پرواز بود که ناگهان پرنده تعادلش را از دست داده و به کوهی برخورد می کند و هر دو با هم توی برف ها سقوط می کنند. سنجاب مثل همیشه شروع به غُر زدن کرد و پرنده هم به این طرف و آن طرف نگاه می انداخت تا موقعیتشان را شناسایی کند. هنوز به خاطر سقوط گیج بودند که ناگهان چشمشان به یک پنگوئن افتاد. پنگوئن خودش را آماده‌ی مبارزه با آن ها کرده بود اما بعد از اینکه مطمئن شد سنجاب و پرنده بی آزار هستند، به آن ها نزدیک شد. پنگوئن، خود را ساکاری معرفی کرد و به آن ها گفت که پرنده نشانه هایی از موجود برگزیده‌ی قبیله اش را دارد که می تواند ناجی او و بقیه‌ی پنگوئنها باشد. او ماجرای نهنگ بزرگ را برای پرنده و سنجاب تعریف کرد و گفت  که  پنگوئن ها مجبورند برای این که توسط نهنگ خورده نشوند، ماهی زیادی صید کرده و برای او ببرند؛ در عوض نهنگ هم آن ها را نمی خورد. پنگوئن ها از این وضعیت خسته شده بودند و دیگر غذایی برای خوردن نداشتند. تنها کسی که می توانست نجاتشان دهد، برگزیده بود و پرنده، تمام نشانه های برگزیده را در خود داشت. ساکاری، پرنده و سنجاب را به دهکده‌اش برد و به رئیس قبیله معرفی کرد. حالا پرنده موظف بود در نقش برگزیده، نهنگ بزرگ را شکست داده و پنگوئن ها را نجات دهد. آیا او موفق به این کار خواهد شد؟

 


برشی از متن کتاب


-پس مردن این شکلی است؟ -همه جا سفید و سرد می‌شود. -ام... خوب چون خوابیده ای روی برف! -دارم کبود می شوم -سنجاب، تو همیشه آبی هستی. -ببین، حتی یک خراش هم نداری. -اوه، هاها. نمی‌دانستم که! پشت سرم بیایید. باید به رییس بگویم که برگزیده آمده اینجا. -صبر کن... چی؟ گفتی برگزیده؟ -این چی بود؟ هی، بچه ها، صبر کنید من هم بیایم! به دهکده‌ی من خوش آمدید. -ما یخبندان های زیادی را اینجا زندگی کرده ایم. -چه جای قشنگی. -سلام -درود بر شما خانم ها. -چطور مطوری؟ -سخت کار می کنی یا به سختی کار می کنی؟ -اَاَاَاَاَاَ...چقدر ماهی می خورید ها! -اوه، این ها برای ما نیست. -ای وای! -اصلا نگران نباش. من برگزیده هستم. آمده ام اینجا تا کمکتان کنم. -خوبی؟ -راستی راستی خودش است؟ -خودش است. -در هر لحظه به داد یک پنگوئن برس. -اگر برای شما نیست، پس برای کی است؟ -این ماهی ها برای... -این چ چ چی بود؟ -نهنگ بزرگ. -بیشتر ماهی هایی که می گیریم را می‌دهیم به او... و در عوض او ما را نمی خورد. -خوب، چه منصفانه. -شاید، اما اگر می‌توانستیم توی خلیج شنا کنیم و ماهی بگیریم... زندگی خیلی آسان تر می شد. -رئیس دنبالت می گردد. -ممنون که اطلاع دادی. -پدر، خبر خوبی دارم. -کجا بودی؟ -می دانی که اجازه نداری تنهایی بیرون از محدوده‌ی امن دهکده بگردی. -من از پس خودم بر می آیم! -نه! بر نمی آیی. -خیلی خوب، بگذریم... فکر کردم شاید بخواهید بدانید که برگزیده را پیدا کردم. -چه خبر؟ الان این برگزیده است؟ -عاشق کلاه دندانه‌دارتان شدم. -بله، دقیقاً همان طور که توی افسانه ها پیشگویی شده بود از آسمان افتاده. -و ممکن است با سر فرود آمده باشد. -این که شباهتی به یک جنگجوی دلاور ندارد. -خوب، نباید یک پرنده را از روی نوکش قضاوت کنید. -تازه من استاد پرنده فو هستنم. -البته با مریضی اشتباه نگیریدش. -برای سرگرم شدن آماده‌اید؟        

نویسنده: جیمز برکس مترجم: آرزو صبوری انتشارات: پرتقال  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نهنگ گرسنه (پرنده و سنجاب)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل