کتاب هنری زلزله و دندان شیری - افق

کتاب هنری زلزله و دندان شیری جلد دوم از مجموعه س هنری زلزله نوشته ی فرانچسکا سایمون و ترجمه ی آتوسا صالحی با تصویرگری تونی راس توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کتاب فوق شامل چهار داستان کوتاه از مشکلات و دردسرهایی است که برای هنری پیش می آید. او می خواهد به روش خودش مشکلات را حل کند اما اوضاع را خراب تر و آشفته تر می کند. مثلا همه ی هم کلاسی های هنری اغلب دندان های شیری شان افتاده و به جای آن ها دندان دائمی درآورده اند. چند نفری هم مثل ویلیام و رزی دندان هایشان هنوز نیفتاده، اما حسابی لق شده. در این میان تنها دندان های شیری هنری هستند که محکم در جایشان مانده و خیال افتادن ندارند. هنری به خاطر این موضوع خیلی ناراحت و عصبانی است. او از دوستانش شنیده که دندان های شیری شان را زیر بالش شان می گذارند و پری دندان آن را برداشته و به جایش هدیه می گذارد. عصبانیت هنری با افتادن یکی از دندان های برادر کوچک ترش پیتر، بیشتر هم می شود چون پیتر یک سال هم از او کوچکتر است. هنری اصلا دیگر نمی تواند این وضع را تحمل کند و حالا که دندان هایش قصد افتادن ندارند خودش باید دست به کار شود و زودتر راهی برای افتادن شان پیدا کند!...

هنری زلزله مجموعه ایست ده جلدی با عناوینی چون هنری زلزله و تعطیلات پرماجرا، هنری زلزله و دندان شیری، هنری زلزله و شپش هایش، هنری زلزله و ناهار روز عید و ... که برای گروه سنی ج تالیف شده است. شخصیت اصلی در همه داستان ها پسر کوچولوی شیطون و بازیگوش به نام هنری است. او در هر داستان درگیر موضوعی می شود و خرابکاری هایی به بار می آورد. در خلال داستان ها نکات اخلاقی و تربیتی برای کودکان گنجانده شده که می تواند بسیاری از مشکلات آن ها را حل کند.

فهرست

هنری زلزله و دندان شیری مهمان جدید، مارگریت دمدمی انتقام هنری زلزله کامپیوتر هنری زلزله

برشی از متن کتاب

مامان داشت با تلفن صحبت می کرد: «نه، نه، این چه حرفیه؟ خیلی هم خوشحال می شویم که مارگریت بیاید خانه مان. نه! اصلا زحمتی نیست.» هنری که مشغول شکستن دم اسب پلاستیکی پیتر بود، یک دفعه خشکش زد. جیغ کشید: «چی؟» مامان گفت: «هیس، هنری!» و اضافه کرد: «نه، نه. هنری هم خیلی ذوق زده شده. پس جمعه منتظریم.» هنری گفت: «درست شنیدم؟» مامان گفت: «بله، قرار شده تا وقتی پدر و مادر مارگریت از مسافرت برگردند او پیش ما بماند.» زبان هنری بند امد. بدجوری ترسیده بود: «چی؟ مارگریت بماند... این جا؟» مامان گفت: «درست شنیدی!» هنری گفت: «چند روز؟» مامان با خوشحالی گفت: «دو هفته.» هنری زلزله نمی توانست بیش از دو دقیقه مارگریت را تحمل کند به مامان گفت: «دو هفته؟ ولی من می گذارم و از این خانه می روم. نه، اصلا در را رویش باز نمی کنم. مویش را می کشم. نه، از این هم...» مامان گفت: «وروجک نشو، هنری! مارگریت خیلی هم دختر دوست داشتنی و حرف گوش کنی یه. من مطمئنم که درکنار او به همه مان خوش می گذرد.» هنری گفت: «نخیر! اصلا هم این طور نیست. آن دختره ی دمدمی نق نقوی بداخلاق را من می شناسم. اگر گذاشت آب خوش از گلوی کسی پایین برود، اسمم را عوض می کنم.» پیتر خوبه گفت: «چرا این جوری فکر می کنی هنری؟ من که عاشق مهمانم.» هنری زلزله گفت: «ولی من نمی گذارم پایش را توی اتاقم بگذارد! باید بفرستیش زیرزمین.» مامان گفت: «نخیر، تو وسایلت را برمی داری و می روی پیش پیتر و اتاقت را چند روزی می دهی به مارگریت!» هنری زلزله دهانش را باز کرد تا جیغ گوشخراشی بکشد اما فقط صدای خفه ای از آن بیرون آمد. از شدت عصبانیت نفسش بند آمده بود. هنری بریده بریده گفت: «من... اتاقم... را... بدهم... به... مارگریت؟» حتما مارگریت دزدکی سر وقت مخفیگاه او می رفت. در تخت او می خوابید، با اسباب بازی های او بازی می کرد و آن وقت او مجبور بود با پیتر توی یک اتاق باشد. هنری داد زد: «نه!»    

(کتاب های فندق) نویسنده: فرانچسکا سایمون مترجم: آتوسا صالحی تصویرگر: تونی راس انتشارات: افق