loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب هفت خوان اسفندیار 2 (قصه های شاهنامه)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب هفت خوان اسفندیار دومین جلد از مجموعه قصه های شاهنامه، تالیف مشرف آزاد و تصویرگری مریم ذوالفقار و علی ولی نیاکان از سوی انتشارات مهاجر به چاپ رسیده است.

کتاب شاهنامه فردوسی یکی از شاهکارهای جاودان ادبیات فارسی است که توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی در شصت هزار بیت سروده شده است. اشعار این کتاب روایت گر زندگی پهلوانان، قهرمانان، شکوه و عظمت تاریخ ایران باستان است.  داستان "هفت خوان اسفندیار" در شاهنامه یکی از جذاب ترین ماجراهاست. اسفندیار فرزند گشتاسب، برای آزاد کردن خواهران خود که در روئین دژ به دست ارجاسپ تورانی، زندانی بودند، به راه افتاد. راهنمای اسفندیار در این سفر پرخطر، پهلوان حیله گر تورانی به نام گرگسار بود که در میدان جنگ، به دست خود اسفندیار اسیر شده بود. او با بزرگ تر جلوه دادن خطرهای هفت خوان سعی می کرد که اسفندیار را از سفر بازدارد. اما اسفندیار با دلیری، خوان اول را که جنگیدن با گرگی بزرگ بود، پشت سر گذاشت و به خوان دوم و سوم که جنگیدن با شیران و اژدهای خشمگین بود، رسید. در کتاب فوق، ماجرای گذشتن از خوان اول، دوم و سوم برای گروه سنی "ب و ج" به تصویر کشیده شده است. داستان به گونه ای زیبا و جذاب روایت شده که مخاطب بعد از پایان آن، ترغیب به خواندن، بقیه ی خوان ها  در جلد بعدی از مجموعه ی قصه های شاهنامه می شود.

 

 

برشی از متن کتاب


اسفندیار در پاسخ او گفت: فردا خواهی دید که شیر هم از شمشیر تیز من رهایی ندارد. چون شب شد سپاه به فرمان اسفندیار از آن جایگاه به راه افتاد. اسفندیار با دو دیده پر از خون و دلی پرستیز سپاه را چون برق و باد در تاریکی به پیش می راند. چون خورشید بامدادی از پشت کوه برآمد، اسفندیار به دشت شیران پرخاشگر رسید. لشکر را به برادرش پشوتن دانا سپرد و به سویش ایران تاخت که نره شیر و ماده شیر پرخاشجویی و دلیر به سوی او حمله ور شدند. چون نره شیر به او نزدیک شد، اسفندیار تیغ بر کشید و از سر تا میانش را به دو نیم کرد. دل ماده شیر پر از بیم شد، ولی چون جفتش به خشم آمد و پیش دوید. اسفندیار سر ماده شیر را با یک ضربه شمشیر از تن جدا کرد. آنگاه در آب رفت و سر و تنش را شست و یزدان پاک را سپاس گفت که: این تو بودی که شیران را به دست من هلاک کردی . در همان زمان لشکر فرا رسید و چون بر و یال شیران کشته شده را دیدند. سپاهیان همه او را به دلیلی ستودند. اسفندیار شاد و سرافراز به سراپرده خود بازگشت و سفره داران برای او خورش‌های نغز در سفره چیدند. خوان سوم: کشتن اژدها به دستور اسفندیار گرگسار را به پیش او آوردند. سه جام شربت  لعل فام به آن بد اندیش بد روزگار دادند. چون اهریمن از جام شربت، شاد و سرمست شد، اسفندیار به او گفت: این مرد بدبخت خوار با من بگو فردا چه پیش خواهد آمد. گرگسار گفت: ای شاه، بدی‌های بدکاران از تو دور باد! چون آتش به پیکار شتافتی و دچار این همه بلا شدی! فردا اژدهای خشمگین به پیش می آید که با دمش ماهی را از دریا بیرون می‌آورد و از دهانش آتش بیرون می زند و اندام او چون کوه خارا است. بهتر است که از این راه بازگردی! دریغت نمی آید که خود را چنین گرفتار بلا کنی؟ اسفندیار قاه قاه خندید و گفت: خواهی دید که آن اژدهای تیز چنگ هم از شمشیر من رهایی ندارد! پس به درودگران دستور داد، گردونه ی ساختند و دور تا دور آن تیغه های شمشیر نشاندند و روی آن صندوق گرد نصب کردند که مردی می‌توانست در آن جای گیرد. دو اسب گرانمایه نیز برگردونه بستند. اسفندیار برای آزمون در صندوق نشست و از درستی کار گردونه مطمئن شد .

نویسنده: مشرف آزاد تصویرگر: مریم ذوالفقار - علی ولی نیاکان انتشارات: مهاجر

 



ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب هفت خوان اسفندیار 2 (قصه های شاهنامه)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل