loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب هارولد در قطب شمال (قصه های هارولد 4)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
10,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب هارولد در قطب شمال چهارمین جلد از مجموعه ی قصه های هارولد، نوشته ی کراکت جانسون و ترجمه ی فاطمه حجوانی در انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

هارولد می خواهد برای برگذاری کریسمس، کار بزرگی انجام دهد و درخت جشن کریسمس را پیدا کند، چرا که عید بدون درخت معنایی ندارد. او تنها با پوشیدن کلاه پشمی و دست کش هایش و برداشت مداد شمعی جادوییش دل به جنگل می زند، همین طور که می رود متوجه می شود که پا به قطب شمال گذاشته است و شروع کشیدن برف می کند، هارولد دوباره به راهش ادامه می دهد. او فکر می کند که با این برف و بوران حتما بابانوئل نتوانسته کادوها و عیدی های بچه ها را برساند و می گردد تا به خانه ی بابا نوئل برسد و می بیند آن قدر جلوی درب خانه ی بابانوئل برف باریده که او نمی تواند از خانه اش خارج شود. پس فکر می کند و فکر می کند تا تصمیم می گیرد یک دود کش بزرگ روی خانه اش بکشد و بابا نوئل را از آن جا خارج کند. اما فقط بابا نوئل می تواند از آن جا خارج شود و باید فکری به حال گوزن ها و سورتمه ی بابا نوئل هم کند، پس تصمیم می گیرد ...

 


برشی از متن کتاب


شب کریسمس بود و هارولد باید پیش از رسیدن بابانوئل، یک درخت کریسمس پیدا می کرد. این شد که با کلاهی گرم و پشمی، دستکشی یک انگشتی، مداد شمعی بنفش و یک دانه ماه، به طرف جنگل های شمال به راه افتاد. هارولد یا دیدن ستاره ی دُبِّ اکبر مطمئن شد که دارد به طرف شمال می رود. خوشحال بود که آن شب، شبی صاف و پر ستاره بود. یک دفعه یادش آمد که بابانوئل با سرتمه می آید. پس حتماً باید برف هم می بارید. و برف آمد و طوفان شدیدی به پا شد. هارولد می لرزید، اما فکر کرد خیلی خوب است که آن شب، یک آدم برفی بیرون از خانه باشد‌. طوفان و برف بدتر از آن چیزی شد که هارولد فکرش را می کرد. کولاک آن قدر شدید شد که حتی آدم برفی هم سردش شده بود. هارولد به آدم برفی یک شال گردن داد تا خودش را بپوشاند. خوبی اش این بود که طوفان کم کم آرام گرفت. برف بند آمد، ولی تپه های بزرگ برفی همه جا را پر کرده بودند. برف همه چیز را پوشانده بود. هارولد این طور به نظرش رسید که درست در قطب شمال است. با خودش گفت: ولی امکان ندارد اینجا قطب شمال باشد. آخر می دانست که کارگاه بابانوئل در قطب شمال است. در حالی که تنها چیزی که هارولد می دید، برف بود. او از یک کوه برف که به بزرگی یک خانه بود، بابا رفت. در همان حال، پیش خودش فکر کرد که آن جا هنوز هم به طور عجیبی شبیه قطب شمال است. آنجا یک خانه بود. هارولد واقعاً در قطب شمال بود پ درست هم روی پشت بام کارگاه بابانوئل! با دیدن برف نرم و یکدستی که روی لبه ی پشت بام نشسته بود، هارولد مطمئن شد که بابانوئل در خانه است. بابانوئل، شب قبل از کریسمس توی برف گیر کرده بود. هارولد هیجان زده پرسید: از کجا معلوم؟ شاید بابانوئل بتواند از لوله ی دودکش بیرون بیاید! بعد به خودش گفت: اینکه پرسیدن نداره! البته که برف می توانست از لوله ی دودکش بالا بیاید. اما مشکل اینجا بود که سورتمه ی پر از اسباب بازی بابانوئل ، نمی توانست از توی دودکش رد شود. این شد که هارولد زود دست به کار شد.

(از سری کتابهای بنفشه) (فلسفه برای کودکان) نویسنده و تصویرگر: کراکت جانسون مترجم: فاطمه حجوانی انتشارات: قدیانی

کراکت جانسون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب هارولد در قطب شمال (قصه های هارولد 4)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل