محصولات مرتبط
کتاب نحسی ستاره های بخت ما اثر جان گرین و ترجمه ی آرمان آیت الهی توسط نشر آموت به چاپ رسیده است.
"کتاب نحسی ستاره های بخت ما" اثری بی نظیر است که در ژانویه سال 2012 به چاپ رسید و در همان هفته اول فروش توانست رتبه اول لیست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز را به خود اختصاص دهد. داستان این کتاب از زبان افرادی که به بیماری سرطان مبتلا هستند نوشته شده است. شخصیت محوری داستان "هیزل لنکستر" نام دارد، او شانزده سال بیشتر ندارد اما مدتی است که از بیماری سرطان رنج می برد، و دچار افسردگی شده، خانواده اش برای اینکه "هیزل" بخاطر بیماری اش منزوی نشود او را به جمعی که کودکان سرطانی حضور دارند، می فرستند. "هیزل" در میان این جمع با پسری به نام آگوستوس آشنا می شود که به خاطر سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است . این آشنایی سرآغاز یک رابطه ی دوستانه و عاشقانه ی عمیق بین آن دو می شود. در این کتاب ما شاهد داستان عشق "هیزل "و آگوستوس مبتلا به سرطان هستیم و از آنجایی که هر دو بیمارند و امید به زندگی در آنها به حداقل رسیده است دچار اتفاقهای غیر منتظره ای می شوند. با خواندن کتاب فوق العاده، زیباترین داستان عاشقانه مدرن را تجربه خواهید کرد،داستانی که سرشار است از تناقضات احساسی مانند: یاس و امید،غم و شادی، عشق و نفرت، گریه و خنده و ...
برشی از متن کتاب
گفتم: “امم، چیز دیگه ای همراهم نیست.” ” چه بد. الان خیلی تو حس و حال شعرم. چیزی حفظ نیستی؟” با نگرانی شروع کردم: ” بیا روانه شویم، تو و من/ هنگامی که غروب، آسمان را فراگرفته است/ مانند بیماری که بیهوش شده با اتر، روی میزی افتاده است.” گفت: آروم تر. کمی خجالت می کشیدم، درست مثل اولین باری که درباره ی یک مصیبت باشکوه می خواستم به او بگویم.« آمم، باشه، باشه. بیا روانه شویم، از پس خیابان های نیمه متروکه/ و سخنان زیر لب ساکنانش/ از شب های بی قرار در مهمانسراهای ارزان قیمت یک شبه/ و رستوران های خاک اره گرفته با پوست های صدفشان/ خیابان هایی که همچون بحثی ملال اور و پلید/ از پس هم می آیند/ تا هدایت کنند تو را به سمت پرسشی بغرنج... / اوه، نپرس، این چه چیزی است؟ / بیا روانه شویم و ملاقات خود را ادا کنیم. آگوستوس به آرامی گفت: “عاشقتم” گفتم: “آگوستوس.” گفت: “واقعا می گم.” به من خیره شده بود، و می توانستم ببینم که گوشه چشمانش چین خورده بود. ” من عاشقتم، و لذت ساده گفتن حقیقت رو از خودم منع نمی کنم. من عاشقتم، و می دونم که عشق چیزی نیست جز فریادی در پوچی، و به فراموشی سپرده شدن هم اجتناب ناپذیره، و عاقبت همه ما نابودیه و یه روزی خواهد اومد که همه کارهای ما توی این دنیا به خاک برگردونده می شه، و می دونم که خورشید تنها سیاره زمینی رو که داریم در خود خواهد بلعید، و من عاشقتم.” دوباره گفتم: “آگوستوس.” فقط همین را می توانستم بگویم. احساس می کردم که درون بدنم جوش و خروشی به راه افتاده، انگار که غرق در یک جور لذت دردناک شده بودم، ولی نمی توانستم همین حرف را به آگوستوس بزنم. نمی توانستم هیچ حرفی به او بزنم. فقط برای مدتی نگاهش کردم و او هم به من نگاه کرد تا بالاخره سری تکان داد، لب هایش را جمع کرد، چرخید و سرش را به پنجره ی هواپیما تکیه داد. فکر کنم اگوستوس خوابش برده بود. من که کم کم خوابم برد و وقتی بیدار شدم که هواپیما در حال فرود بود. دهانم خیلی بد مزه شده بود،برای همین از ترس مسموم کردن هوای هواپیما، سعی کردم بسته نگهش دارم! نگاهی به آگستوس انداختم، داشت از پنجره بیرون را می دید، و به محضی که در ابرهای کم ارتفاعی که زیرمان بودند فرو رفتیم و ان ها را رد کردیم کمرم را صاف کردم تا بتئانم هلند را ببینم.به نظر سرزمینی می رسید که در اقیانوس غرق شده است.، زمین های کوچک و سرسبز مستطیلی شکل آن از همه طرف از طریق کانال های آبی احاطه شده بود. درست موازی یک کانال فرود امدیم، انگار که دو تا باند فرود وجود داشت؛ یکی برای ما و یکی برای مرغ های ماهی خوار. بعد از اینکه چمدان هایمان را گرفتیم و کارهای ورودی را انجام دادیم، همگی سوار تاکسی ای شدیم که راننده اش مردی کچل با کله ای خمیری شکل بود که انگلیسی را بسیار عالی صحبت می کرد؛ از من هم بهتر. گفتم:هتل فیلسوف؟ گفتک آمریکایی هستید؟ مامان گفت: بله اهل ایندیاناییم.
- نوبسنده: جان گرین
- مترجم: آرمان آیت اللهی
- انتشارات: آموت
جان گرین
جان گرین کیست؟
«جان گرین» (با نام کاملِ جان مایکل گرین) نویسنده، ویدیوبلاگر و آموزگار سرشناس آمریکایی تبار است. او فعالیت حرفهای خود به عنوان رماننویس را از سال 2005 با نوشتن رمان تحسینشدهی در جستجوی آلاسکا آغاز کرد. جان گرین، پس از انتشار همین کتاب، موفق به دریافت «جایزهی printz» یا بهترین داستان برای ردهی سنّی نوجوانان شد. سایر آثار جان گرین نیز، برای او موفقیتها و جوایز بسیاری به ارمغان آوردند. به طوری که طی سالهای مختلف نام او، در صدر لیست پرفروشهای «مجلهی نیویورک تایمز» نقش بسته و در آمریکا او را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیتها میشناسند. البته، علاقمندی به آثار او به مردم آمریکا و ساکنان آن خلاصه نمیشود و جوانان سراسر جهان به کتابهای او توجه وافری نشان میدهند. به همین خاطر، تمامی کتابهای جان گرین به بیش از 55 زبان گوناگون ترجمه شده و بالغ بر 24 میلیون نسخه از هرکدام به فروش رفته است. شهرت جهانی جان گرین، صرفاً به دلیل کتابهایی که مینویسد و یا سبک خاص نوشتار او نیست. فعالیتهای گستردهی او در شبکههای اجتماعی، محبوبیت او را به طرزی چشمگیر افزایش دادهاند. جان گرین و برادرش، هنک گرین صاحب صفحهای با چندین میلیون دنبال کننده در شبکهی یوتیوب هستند. این دو برادر که اختلاف سنی آنها به سه سال میرسد، ارتباط با یکدیگر را از حالت نوشتار خارج کرده و با ویدیوهایی که در صفحهی Vlogbrothers به اشتراک میگذارند، از اوضاع هم باخبر میشوند. علاوه بر این، جان گرین صاحب صفحهی آموزشی دیگری در یوتیوب است که تعداد بازدیدکنندگان آن بالغ بر میلیونها نفر است. دنبالکنندههای او در شبکهی مجازی توییتر نیز بیش از پنج میلیون نفر برآورد شده است. جالب است بدانید که این نویسندهی پرحاشیه و مشهور، طرفدار سرسخت تیم فوتبال لیورپول استو از اختلال OCD رنج میبرد. میتوانید جزئیات بیشتر دربارهی زندگی جان گرین را از طریق تماشای ویدیوهای مختلفی که با مخاطبانش به اشتراک میگذارد دنبال کنید.کودکی و دوران تحصیل جان گرین
جان گرین در تاریخ 24 آگوست سال 1977 در ایندیاناپولیس متولد شد؛ اما دیری نگذشت که خانوادهاش تصمیم گرفتند تا از آن شهر نقل مکان کنند. جابجایی خانوادهی گرین از سه هفته پس از تولد او آغاز شد و در نهایت، آنها پس از گذشتن از شهرها و ایالتهای مختلف، اورلاندو در ایالت فلوریدا را به عنوان اقامتگاه دائمی خود برگزیدند. تحصیلات جان گرین در همان شهر، از «مدرسهی ایندین اسپرینگز» آغاز شده و روند تحصیل و فارغالتحصیلی او تا سال 1995 به طول انجامید. گفته میشود که جان گرین در تحریر رمان اول خود، یعنی در جستجوی آلاسکا از این مدرسه الهاماتی گرفته است. جان گرین از سال 1995 تا 2000 در «دانشگاه کنیون» در دو رشتهی زبان انگلیسی و مطالعات دینی به تحصیل مشغول بود. پس از فارغالتحصیلی، شروع به کار در یک بیمارستان اطفال کرد و همزمان به قصد تحصیل در رشتهی الهیات در دانشگاه نامنویسی کرد، اما هرگز در کلاسها حاضر نشد. [caption id="attachment_277860" align="aligncenter" width="600"] جان گرین و برادرش، هنک[/caption] جان گرین پیش از آغاز فعالیت در این بیمارستان، تصمیم داشت تا کشیش شود؛ اما تجربیات او در این پنج ماه، باعث ایجاد تغییر بزرگی در طرز فکر و آیندهی او شد. دیدن رنج کودکان و نوجوانان و تلاش آنان برای مبارزه با بیماریهای لاعلاج به او این انگیزه را داد تا به نویسندگی بپردازد و بخش کوچکی از این رنج را در آثار خود به نمایش بگذارد. پررنگترین اشاره به این مسئله در معروفترین اثر او یعنی نحسی ستارگان بخت ما که شخصیت اصلی آن دختری 16 ساله و مبتلا به سرطان است، قابل مشاهده است.مروری بر آثار جان گرین
اگر بخواهیم به نقطهی آغازین فعالیتهای فرهنگی و ادبی جان گرین بپردازیم، با توجه به آنچه در سطرهای قبلی ذکر کردیم، اشتغال در بیمارستان کودکان، مهمترین تاثیر را بر او گذاشته است. اما این اثرپذیری به فعالیت طولانی مدت او در بیمارستان منجر نشد. جان گرین، پس از 5 ماه از کار در بیمارستان اطفال دست کشید و به عنوان دستیار و ویراستار در نشریههای گوناگونی فعالیت کرد. در این میان به نوشتن نقد بر کتابهای مختلف و آثار دینی اسلامی میپرداخت. در همین دوره بود که به نوشتن نخستین رمان خود، در جستجوی آلاسکا دست برد. این رمان که در سال 2005 میلادی منتشر شده است، سال 2012 عنوان اولین کتاب پرفروش نیویورک تایمز را به خود اختصاص داد. میتوانیم این اثر را در گروه داستانهای رمانتیک مناسب نوجوانان طبقهبندی کنیم. درونمایه و موضوع اصلی این رمان، از تجربیات احساسی نویسنده در دوران تحصیلیاش الهام گرفته شدهاند. دومین اثر او که در سال 2007 روانهی کتابفروشیها شد، با عنوان وفور کاترینها شناخته میشود. این کتاب نیز مانند اثر قبلی او، با اقبال فراوان مواجه شد. این توجه تنها از سمت مخاطبان و خوانندگان آثار جان گرین نبود، بلکه صاحبنظران نیز به آن روی خوش نشان داده و این کتاب را در جشنوارهها و مسابقات ادبی گوناگون، نامزد کردند. آخرین اثر جان گرین که پس از غیبتی طولانی نوشته شده است، در ایران با نام لاکپشت رو لاکپشت شناخته میشود. این رمان که بسیاری آن را شخصیترین اثر این نویسندهی مشهور میدانند، شکل تازهای از روایتگری را در بر دارد که از ویژگیهای مهم آن میتوان به شکستن دیوار چهارم و گفتگوی مستقیم نویسنده با مخاطب اشاره کرد. جان گرین دربارهی این اثر میگوید:این اولین باری است که سعی می کنم درمورد بیماری روانیای که از کودکی زندگیام را تحتالشعاع قرار داده مستقیما بنویسم. با اینکه کتاب تخیلی است اما پای داستانی شخصی در میان است.
کتابهایی جان گرین
- در جستوجوی آلاسکا
- وفور کاترین ها
- بگذار برف ببارد: سه عاشقانه تعطیلات – همراه با مورین جانسون و لورن مایراکل
- شهرهای کاغذی
- ویل گریسون، ویل گریسون – همراه با دیوید لویتان
- خطای ستارگان بخت ما
- زمین بر پشت لاکپشتها
- آنتروپوسن بررسی شد
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران