loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مهپاره - صادق چوبک

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
110,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب مهپاره نوشته صادق چوبک توسط نشر جامه دران به چاپ رسیده است.

"مهپاره" کتابی جذاب و خواندنی، حاوی داستان های عاشقانه ی هندو است که از یک اثر افسانه ‌ای و اسطوره‌ ای هندی روایت می کند. ماجرا از این قرار است که پادشاه هندوستان "سوریاکانتا" نام دارد و آن چنان باهوش و زیباست که زنان تنها با یک نگاه عاشق و دل باخته ی او می گردند؛ اما خود شاه هیچ رغبت و علاقه ای به زنان نشان نمی دهد تا جایی که وزرای دربار به فکر چاره جویی می افتند، چرا که پادشاه هیچ زن و فرزندی برای ادامه ی حکومت سرزمین ندارد. از این رو جلساتی تشکیل داده و به شور می پردازند.در این راستا، به طور مکرر زنان زیبارویی را نزد وی می برند اما فایده ای که ندارد هیچ، باعث می شود که پادشاه هر زنی را هم که در مسیر خود می بیند از سرزمین دور کند؛ بنابراین وزرا به مردم اعلام می کنند که هر کس بتواند راه حل کارسازی بیابد جایزه ی خوبی می گیرد؛ تا این که روزی، مرد نقاشی وارد شهر شده و مدعی می شود چاره ی این مساله در دستان اوست. هنگامی که  مرد را به نزد پادشاه می برند تصویری از شاهزاده ی زیبایی به نام "آنانگاراکا" را به او نشان می دهد؛ "سوریاکانتا" در دم عاشق و شیدای شاهزاده شده و با همراهی یکی از یاران وفادارش، رهسپار وصال او می شود. غافل از این که شاهزاده فقط در صورتی خواستگاری را می پذیرد که وی بتواند معمایی را طرح کند که شاهزاده نتواند پاسخ آن را بدهد؛ داستان های کتاب نقل معماهایی است که "سوریاکانتا" برای آنانگاراکا طرح می کند؛ داستان هایی جذاب و خواندنی با تعابیری زیبا که ذهن و فکر مخاطب را به خود جذب کرده و تا پایان کتاب با خویش همراه می سازد.


فهرست


یادداشت مترجم انگلیسی بر چاپ دوم پیشگفتار مترجم انگلیسی بر چاپ نخست سخنی از مترجم داستان آفرینش زن داستان گانشا و چارواکا داستان گاوهای برهمن داستان نوزاد راجه داستان دو برهمن توأمان داستان زربانو داستان سه ملکه داستان زاهد سالوس و دختر پادشاه داستان زائر و رودخانه‌ی گنگ داستان زن پشیمان داستان پهلوان و جانور دست‌آموز داستان ملای سالوس داستان پیل و مور داستان شکار سراب داستان لب‌های سرخ داستان نیلوفر و زنبور عسل داستان گوهری در دام اژدها داستان خواب دیدن پادشاه داستان عشق و مرگ داستان کریتا کریتا پایان اسطوره ها، واژه ها و توضیحات

برشی از متن کتاب


شاه چو به هوش آمد، فریاد زنان گفت: «صورتگر کجاست؟» وزیران گفتند: «شاها! او رفت.» شاه چو این سخن بشنید، رنگ از رخسارش بگردید و با صدایی لرزان گفت: «اگر بگذارید بگریزد، پیش از فرو نشستن خورشید، همه تان را بزیر پای پیل له خواهم کرد.» پس وزیران با شتاب از پی نقاش دویدند و سرانجام او را یافتند و نزد شاه آوردند. نقاش به پای پادشاه افتاد و گفت: «شاها! بخت بد نگر که تصویر زن، به اشتباه، در میان دیگر تصویر ها افتاد و مایه ی نابودی ام شد.» اما پادشاه گفت: «ای بهترین نقاش گذشته و اکنون و آینده! با نشان دادن آن تصویر، چنان آرامشی به من بخشیدی که اگر کشور خویش را به تو دهم، نا چیز است. بی شک، این زن در زندگی پیشین، همسر من بوده و شوری که در من خلید، بی تردید از حیات پیشینم سرچشمه می گیرد. اینک بگو که پدر او پادشاه کدام سرزمین است؟ این زن اگر وجود نمی داشت، ممکن نبود بتوان چنین تصویری از او کشید. زیرا این تصویر زاده ی حقیقت است. نه خیال آدمی.» نقاش بخندید و گفت: «ای پادشاه! بدان که خطای من در نشان دادن این تصویر به تو، باشد که به ورطه ی نیستی ات بکشاند. هرگز مباد که اندیشه ی وصال او در سر بپرورانی!» پادشاه گفت: «نقاش! دیگر دم مزن. از این رو، یکی را برگزین: یا جای دختر به من بنمای و از مال بی کران برخوردار شو، یا تو را به زنجیر کشم و به زندان افکنم، بی آب و نان، تا بگویی که این دختر از کدام دیار است.» صورتگر گفت: «پادشاها! اکنون که مرا گریزی نیست و سرنوشت تو آن است که دختر را بشناسی، بدان که این تصویر از آن آنانگاراکا، دوشیزه ی گل چهر عاشق وشی است که برادر زاده ی پادشاه ناگاس است و در کاخی میان جنگل، تنها زندگی می کند و از این جا تا بدان جا، دو ماه راه است. زیبایی این تصویر در برابر خود او هیچ است. چون او را ببینی سبب تاثیر این تصویر بر خود خواهی دانست. اما در جهان، کجا تصویری توان یافت که با حقیقت ماننده باشد؟ هرکه او را می بیند، در دم، عاشقش می شود. گروهی چون تو از حال می روند و برخی جان می بازند. زمانی که آفریننده به کالبد زیبایش روح دمید، دلی از سنگ در درونش جای داد. حتی تیرهای گل وش خداوند عشق نیز در دل سنگ او کارگر نیست، و چون پیکان آن تیرها بر آماج نرسد، دل بر آن ها خنده زند. بسا کسا که وی را خواستگار بوده اند! خواستاران وی از چهار سوی جهان، به سویش آیند. گرچه از آنان به شیوه ای شکوهمند پذیرایی می کند، اما خود نیم نگاهی بر آنان نمی افکند. رسم بر این نهاده است که هر روز، یکی از دل باختگانش معمایی از او بپرسد. اگر شهزاده نتواند آن معما را پاسخ گوید، از آن خواستگار می گردد. و اگر پاسخ گوید، آن خواستگار باید در سلک خدمتکاران و چاکران درگاه شهزاده درآید. اما شهزاده تاکنون هرگز در پاسخ معمایی در نمانده است...

نویسنده: صادق چوبک انتشارات: جامه دران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مهپاره - صادق چوبک" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل