کتاب من نمی ترسم!

کتاب من نمی ترسم! اثر جاناتان الن و ترجمه ی نیلوفر امن زاده توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

بچه جغد همراه عروسکش جغدی، برای پیاده روی و گردش شبانه از خانه خارج شده و به جنگل می رود. حیواناتی چون گورکن، خرس و خفاش سر راهش قرار می گیرند. او با دیدن هر کدام از آن ها در تاریکی جنگل کلی می ترسد اما سعی می کند به روی خودش نیاورد و دائما اصرار دارد که هیچ چیزی باعث رعب و وحشتش نمی شود. با گذشت مدت زمانی از رفتن جغد کوچولو، پدرش یعنی جغد پیر به جنگل می آید تا او را همراه خود به خانه ببرد. بابا جغدی به او می گوید که جنگل در شب و تاریکی خطرناک است، اما باز هم جغد کوچولو با غرور، نمی خواهد حرف پدرش را بپذیرد و می گوید: عروسکش کمی ترسیده و می لرزد  و گرنه او اصلا نمی ترسد... اغلب بچه ها با لجبازی سعی در پنهان کردن ترس هایشان و اصرار بر قوی بودن دارند. آن ها فکر می کنند به تنهایی از پس کارهایشان بر می آیند. برای مقابله با این مسئله بهتر است که به جای توصیه و نصیحت از داستان هایی که به زبان کودکانه روایت شده استفاده کنیم. چرا که این راه برای بهبود مشکلات رفتاری کودک بهتر و مناسب تر است. کتاب "من نمی ترسم" گامی هر چند کوچک اما تاثیر گذار در این زمینه برداشته است. مجموعه فوق با ابعاد کوچک، ورق های براق و ضخیم، تصاویر شاد و متن کوتاه سبب جذب بیشتر مخاطب می شود .

 

برشی از متن کتاب

بچه جغد تصمیم گرفت عروسکش جغدی را برای گردش به جنگل مهتابی ببرد. پیش خودش فکر کرد این موقع شب کسی مزاحممان نمی شود. یک دفعه با گورکن رو به رو شد. گورکن گفت: «کسی نیست. منم. نترس بچه جغد.» بعد گفت: «این وقت شب بیرون چه کار می کنی؟ از وقت خوابت گذشته.» بچه جغد گفت: «من نمی ترسم! از وقت خوابم هم نگذشته. من جغدم. جغدها تمام شب بیدار می مانند!» بعد خرس سر راهش سبز شد. خرس گفت: «کسی نیست، منم بچه جغد نترس!» بعد گفت: «توی این تاریکی نباید می آمدی جنگل.» بچه جغد گفت: «من نمی ترسم! جغدی را آورده ام پیاده روی، تازه توی تاریکی هم خیلی خوب می بینم.» بعد سر و کله ی خفاش پیدا شد. خفاش گفت: «کسی نیست، منم. نترس بچه جغد! این وقت شب نیاید تنها توی جنگل باشی!» بچه جغد داد زد: «من نمی ترسم! تازه من باید شب ها بیرون توی جنگل باشم! همه ی جغدها همین کار را می کنند.»            

• نویسنده: جاناتان الن
• مترجم: نیلوفر امن زاده
• انتشارات:پرتقال