کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای شهریور)
- انتشارات : محراب قلم
- مترجم : مصطفی رحماندوست
- تگ : مثل ها و قصه هایشان
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای شهریور)
مثل در ادبیات ما جایگاه ویژهای دارد. هر مثلی به خودی خود تاریخ نهفتهای است که مردم امروز را به ریشههای فرهنگی گذشته پیوند میزند. مثلها بسیار ارزشمندند، زیرا عمری به درازی عمر انسان دارند. کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای شهریور) دربرگیرندهی 31 مثل است و چگونگی به وجود آمدن هر یک از آنها به صورت داستانی کوتاه و بسیار شیرین بیان شده؛ در واقع برای هر شب از شهریورماه یک مثل بازگو شده است.
به عنوان مثال در داستان ضربالمثل "گر رستم از دست این تیر زن؛ من و کنج ویرانهی پیرزن" می خوانیم که؛ پیرزن فقیری بود که یک گربه داشت و او را خیلی دوست داشت به همین خاطر جایی در گوشهی اتاق برای گربه درست کرده بود و او در همان جا زندگی می کرد. پیرزن چیزی زیادی نداشت که به گربه بدهد گربه هم به جز موش چیز دیگری برای خوردن پیدا نمی کرد. موشها هم خیلی زیاد به کلبهی او نمی آمدند چون او چیز زیادی برای خوردن نداشت.
یکی از روزها که گربه در کوچه مشغول قدم زدن بود گربه ای چاق و فربه دید تعجب کرد او می دانست گربه های ای حوالی نمی توانند اینقدر چاق و سرحال باشند چون چیزی برای خوردن پیدا نمی شود. نزدیک گربه شد و از او پرسید که از کجا آمده است. گربهی چاق هم توضیح داد که در قصر زندگی می کند و آنجا پر از غذاست و به گربهی پیرزن هم گفت که اگر بخواهد می تواند او را با خودش به آنجا ببرد. گربه با پیرزن خداحافظی کرد و به سمت قصر راهی شدند. در همان روز پادشاه از دست گربهها به این خاطر که موش های قصر را از بین نبرده بودند عصبانی شد و آنها را از قصر بیرون کرد و دستور داد نگهبانان هر گربه ای که در قصر دیدند را از بین ببرند.
گربهی پیرزن و گربهی چاق بی خبر از همه جا وارد قصر شدند و در ابتدای ورود نگهبانان به آنها حمله کردند و گربهی چاق تیر خورد اما گربهی پیرزن فرار کرد و پیش پیرزن برگشت. از آن روز هر کس بخواهد بگوید که وضع گذشتهاش با تمام مشکلات بهتر از وضعیت حالش است از این بیت استفاده می کند. اگر رستم از دست این تیر زن، من و کنج ویرانهی پیرزن.
مجموعهی هر شب یک قصه دربرگیرندهی چند جلد کتاب می باشد و هر کتاب مختص یک ماه از سال است. داستان های کوتاه روایت شده در این مجموعه نه تنها سرگرم کنندهاند بلکه همگی پندآموز نیز هستند هر مثل تاریخ و قصهی شیرینی دارد که از نوع زندگی، باورها و آداب و رسوم اجدادمان پرده بر می دارد تجربیات آنها را در اختیارمان قرار می دهد. هر چند که داستانها برای کودکان و نوجوانان روایت شده اما به قدری جالب و شنیدنیاند که خواندن آنها برای همهی گروه های سنی جذاب و دلنشین است.
کتاب قصههای شهریور از مجموعهی مثلها و قصههایشان، به قلم مصطفی رحماندوست و تصویرگری رودابه خائف توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای شهریور)
هر چه می گوین نر است می گوید بدوش
بپا کوزه را نشکنی
نانش بده نامش نپرس
شریک دزد و رفیق قافله
زور من وقت غربیل کردن معلوم می شود
شتر را با نمد داغ می کنند
چه کشکی، چه پشمی
دانه دیدی و دام ندیدی
خروس بی محل
می خواهی زوزه بکشی
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
دوستی دوستی می کند پوستی
اگر رستم از دست ای پیرزن، من و کنج ویرانه ی پیرزن
دشمن دانا به از دوست نادان
دل به دست آر تا کسی باشی
رفتی به شهر کورها دیدی همه کورند تو هم کور شو
سیر از گرسنه خبر ندارد، سواره از پیاده
بز خری می کند
کوه به کوه نمی رسد، آدم به آدم می رسد
کور نرود به بازار، گر نرود به دیدار
کور باد چشمی که نا به هنگام بسته شود
فریب ناله ی دشمن را نخور که دشمن کار خودش را می کند
سرم را سر سری متراش ای استاد سلمانی
آن فکری را که تو کردی من هم کردم
تو نیکی می کن و در دجله انداز
مگر تیشه ی سرخانه است که نمی شود به آن دست زد
سر شاخه نشسته و بیخش را می برد
دم روباه از زرنگی به دام می افتد
با دم شیر بازی نکن
بز را به پای خودش می آویزند، میش را هم به پای خودش
جا، جای ماندن نیست
حرف اول و آخر
- هر شب یک قصه
- نویسنده: مصطفی رحماندوست
- تصویرگر: رودابه خائف
- انتشارات: محراب قلم
مشخصات
- نویسنده مصطفی رحماندوست
- مترجم مصطفی رحماندوست
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 9
- تعداد صفحه 144
- تصویرگر رودابه خائف
- انتشارات محراب قلم
نظرات کاربران درباره کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای شهریور)
دیدگاه کاربران