loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماه گرفته ها - شرمین نادری

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب «ماه‌گرفته‌ها» اثری از شرمین نادری می باشد که در انتشارات کتاب آمه منتشر شده است.

داستانِ ماه‌گرفته‌ها دنیایی تخیلی و مملو از داستان‌ها و افسانه‌هایی‌ست که برای ایرانیان ملموس‌اند. داستان‌هایی که شب‌ها وقتی می‌خواستیم بخوابیم با وجودِ ترسِ درونی‌مان، آرزو می‌کردیم مادرهایمان از این‌گونه قصه‌ها برایمان بگویند؛ قصه‌هایی آمیخته با داستان‌های کهن ایرانی و جن و پری‌هایی با موهایی زیبا. داستان ماه‌گرفته‌ها مربوط به روزگار خانواده‌ای پرماجرا در گذشته است که چندین نسل در عمارتی با حیاطی بزرگ زندگی می‌کردند و بر این باور بودند که خانواده‌شان نفرین و طلسم شده است. این داستان از قصه‌ها و راز‌های این خانواده، از بخت بد و روزگار تلخشان، بدبیاری‌ها و درنهایت بیماری‌ای از قدیم به جانِ این خانواده افتاده بوده، روایت می‌کند که شاید آن‌را بشود پای سرنوشت و تقدیر قدیمیِ این خانواده‌ی پرقصه گذاشت و آن را با دم‌کردۀ انار و یا آلبابو و خرمالو و نورماه و دعا‌ها و طلسم‌ها نشود درستش کرد. قصه‌همان ماجرای سرنوشتی است که دستت را می‌گیرد و با خود می‌برد و برایت راه فراری باقی نمی‌گذارد. این کتاب را شاید نتوان بخشی از کتاب‌های تخیلی دانست، فضای کتاب مرز بین واقعیت و رویا را کمرنگ می‌کند که دنیای عجیب و سوررئالی به آن می‌بخشد که این اثر را لذت‌بخش و خواندنی می‌کند. شرمین نادری نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی است که در سال 1355 در تهران به دنیا آمد. او از سال 1380 به عنوان نویسنده در نشریات مختلف همکاری داشته است. داستان‌های او بیشتر در حوزه‌ی تاریخی و قصه‌های قدیمی ایرانی دربارۀ انسان‌های از گذشته‌های دور هستند. از دیگر آثار او می‌توان به «قمر در عقرب یا چگونه تاریخ حال مارا عوض می‌کند»، «خانجون و خواب شمرون»، «فدایت شوم»، «خان‌جون و خونه‌ی پریون»، «خانجون و بوی ریحون»، «رویای تهران»، «زار»، «تلخ . شیرین بلدیه» و «اشرف جان و رویاهای شهریور» اشاره کرد.


برشی از متن کتاب


پدربزرگم محزون، همیشه تعریف می‌کرد که چطور پاهایشان روی پله‌های عمارت پیچیده در تیغ‌های نسترن خونین و مالین شد تا به بالکن بزرگ خانه رسیدند که صندلی‌های پوسیده تابستانی‌اش زیر پیچش بی‌رویه این همه شاخه و برگ گم می‌شد و پشت دری‌های پنجره‌ها و درهایش انگار با طلسم بسته شده بودند که آن‌جور زیر خاک و غبار گم می‌شدند. انگار‌نه‌انگار به گفته‌همسایه‌ها هنوز آن زن در این خانه زندگی می‌کرد و بنا به شهارت محمد خان باغبان‌باشی گاهی خوارباری، نانی چیزی از پشت در می‌گرفت و سکه‌ای توی دست آورنده می‌گذاشت که احتمالا نوه همان نوکری بود که آخر بار در بزرگ خانه‌شان را به نشانی بیماری و عزاداری گِل گرفته بود. آن روز اما بچه‌ها در وهله اول زن را ندیدند که رختخواب گنده و سفیدی را دیدند که روی تنها فرش اتاق پهن بود و دسته گلی نسترن که کسی توی جام مسی زشت و غبار گرفته‌ای گذاشته بود و روزنامچه و دستک و دفتری که گوشه اتاق پنج دری کنار دیوار ردیف شده بودند. بعد هم صدایی آمد و چنان تکانشان داد که قبض روح شدند و از جا پریدند و چون برگشتند که فرار کنند، با زیباترین زنی که به عمرشان دیده بودند، رو‌به‌رو شدند، با سیاه‌ترین موها و سفیدترین چشم‌های عالم که به جهشی از گوشه اتاق بلند شد و لب‌های سرخش که به دشنامی باز شد و بعد تا بیایند به خودشان بیایند، به نام صدایشان زد و با صدای مخملینش خندید و گوش نزدیک‌ترینشان را کشید که «فکر کردید چه غلطی می‌کنید گربه دزدها؟» و این تنها حرفی بود که از زن عجیب شنیدند و بعد به قول پدربزرگم محزون؛ «دوپا داشتند و دوپای دیگر قض کردند» و به سمت خانه دویدند، غافل از این‌که روز رفته و شب آمده و چون از ماه خبری نیست، لابد همه‌شان از ترس گربه شده‌اند و ورق‌زنان رسیده‌اند به پشت دراتاق رازقی که آن‌جوری خودشان را انداخته‌اند توی اتاق و از ترس تب کرده‌اند. تبی که چهل روز طول کشید و موی محزون و برادر کوچکش محمود را ریزاند و مه‌لقا و مه‌جبین را چند من لاغر کرد و بعد هم چشم که باز کردند و جرعه‌ای آش اناز سرکشیدند.

فهرست


  • فصل اول: دوازده ماه
  • فصل دوم: دوازده به اضافه یک ماه گرفته
  • فصل سوم: سه روایت


نوسنده: شرمین نادری انتشارات: کتاب آمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • تعداد صفحه 286

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماه گرفته ها - شرمین نادری" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل