کتاب ماشین سواری! (داستان های فیلی و فیگی)

 ماشین سواری! از مجموعه ی داستان های فیلی و فیگی نوشته ی مو ویلمس و ترجمه ی آناهیتا حضرتی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

یک روز " فیلی " و " فیگی "  تصمیم می گیرند که باهم به گردش بروند به همین دلیل بسیار هیجان زده هستند. از آن جایی که فیلی همیشه و در هر شرایطی عاقلانه می اندیشد و برنامه ریزی می کند؛ رو به فیگی کرده و می گوید ما برای عملی شدن این کار در ابتدا نیاز به یک برنامه و نقشه داریم که باید فورا آن را آماده کنیم. پس از حاضر شدن نقشه نوبت به موارد دیگری از قبیل عینک آفتابی در صورت آفتابی بودن هوا، همراه داشتن چتر برای مواقع بارانی و قرار دادن تمام لوازم مورد نیاز داخل کیف و چمدان می رسد. در آخر هم نوبت به یک ماشین برای قرار دادن تمام لوازم داخلش، سوارشدن و رانندگی کردن است. اما آنها نه تنها ماشین ندارند، حتی رانندگی هم بلد نیستند؛ بنابراین تمام برنامه های شان به هم می ریزد. فیلی از شدت ناراحتی شروع می کند به گریه کردن ولی از آن جایی که فیگی بسیار باهوش است به دوستش پیشنهاد می دهد با لوازمی که برای گردش آماده کرده بودند، دزد دریایی بازی کنند...ماشین سواری جلد پانزدهم از مجموعه ی داستان های فیلی و فیگی می باشد که در بیست و چهار جلد از جمله توپم کجاست؟، من قورباغه ام! تو چی؟، خوابی یا بیدار؟، چرا صبر کنم؟، نرو دیگه!، غافلگیر بازی!، اسباب بازی عزیزم! و... با هدف آشنایی کودکان با نوعی از رابطه ی دوستی که بر پایه ی ارتباطی سازنده و متقابل شکل می گیرد، تهیه و چاپ شده است.این مجموعه ی مصور و زیبا، داستان رفاقت صمیمانه ی یک بچه فیل و بچه خوک می باشد. آنها تمام تلاش خود را می کنند تا همدیگر را خوشحال و راضی نگه دارند و در این راه هر کاری که از دست شان برمی آید انجام می دهند. متن قصه ها با حروفی درشت نوشته شده تا کودکانی هم که به تازگی خواندن آموخته اند، بتوانند به تنهایی آن را بخوانند. از نکات مثبت دیگر این مجموعه طراحی تصاویر آن است تا کودکانی هم که قادر به خواندن نمی باشند، با کمک تصاویر آمده در هر صفحه به سادگی داستان را دنبال کنند.

 

 

برشی از متن کتاب

فیگی گوگوری! من یک فکرِ خیلی خوب دارم! بیا باهم برویم گردش! فکر کنم خوش بگذرد! گردش! گردش! آی گردش و گردش! وای گردش و گردش! صبر کن ببینم! اگر قرار باشد برویم گردش... باید برنامه داشته باشیم! برنامه ی چی؟ اول باید نقشه داشته باشیم. من نقشه دارم! زود برو نقشه ات را بیاور! بدون نقشه که نمی شود رفت گردش! بیا، این هم نقشه! گردش! گردش! آی گردش و گردش! وای گردش و گردش! نقشه! نقشه! آی نقشه و نقشه! وای نقشه ی گردش! آخ، صبر کن! اگر موقع گردش هوا آفتابی بود چی؟ باید عینک آفتابی داشته باشیم! من عینک آفتابی دارم! زود برو عینک های آفتابی را بیاور! ما خیلی باهوشیم که به عینک آفتابی فکر کردیم. این هم از عینک های آفتابی! گردش! گردش! آی گردش و گردش! وای گردش و گردش! عینک! عینک! آی عینکِ دودی! وای عینکِ گردش! آخ! آخ! صبر کن! اگر موقع گردش هوا بارانی بود چی! هان؟ ما باید چتر هم داشته باشیم! من چترهم دارم! پس زود برو چترها را هم بیاور! از من می شنوید باید یک برنامه داشته باشید و آن را مو به مو اجرا کنید. بیا، این هم از چتر! گردش! گردش! آی گردش و گردش! وای گردش و گردش! آی چترِرنگی رنگی! وای چترِ رنگی رنگی! آخ گردشِ چتری! دیدی چی شد؟! این همه وسیله را چطوری ببریم؟! ما باید کیف و چمدان داشته باشیم! کیف و چمدان هم داریم! همین الان بدو کیف ها را بیاور! اگر یک برنامه ی درست و حسابی داشته باشید، هیچ مشکلی پیش نمی آید. اووف! کیف و چمدان ها را هم آوردم! گردش! گردش! آی گردش و گردش! وای گردش و گردش! کیف، کیف، چه کیفی! عجب کیفِ ردیفی! آخ! آخ! آخ! صبر کن ببینم! برای گردش باید یک عالمه رانندگی کنیم! پس باید ماشین هم داشته باشیم! گفتم باید ماشین هم داشته باشیم! فیگی جان؟ اِمممم... تو ماشین همداری؟ نه که ندارم! ماشینم کجا بود؟ من که رانندگی بلد نیستم. خودت چی؟ ماشین داری؟ نه! ای وای، نه! ما تمام وسیله های گردش را داریم... به جُز ماشین! همه ی برنامه های مان به باد رفت! حالا باید چی کار کنیم؟؟! می خواهی دزد دریایی بازی کنیم؟ وقتی دوستی مثل فیگی دارم، دیگر برنامه می خواهم چی کلر! برو که رفتیم!  

نویسنده: مو ویلمس مترجم: آناهیتا حضرتی انتشارات: پرتقال